گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
28 خرداد» میرحسین اشتباه کرد18 خرداد» فرزند کروبی: رفع حصر تا انتخابات ۹۶ بعید است
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! داراییهای میرحسین در آن هشت سال چه بود و چه شد + سندکلمه – حکایت عجیبی است. میرحسین را حصر کردهاند که فراموش شود اما هر از چندی، اتفاقی جدید یاد او را تازه میکند. آخرین این اتفاقها، موضوع فیشهای حقوقی است. فیشهایی نجومی با اعداد و ارقامی که خبر از دور شدن از بسیاری ارزشهای اولیه انقلاب دارد. گویی به میزانی که صفر اعداد بیشتر میشود، احساس انحراف از معیار اولیه نیز فراگیرتر میشود. معیاری که این روزها یک نماد دارد. نمادی محصور در کوچه اختر که همچنان دغدغه مبارزه با فساد دارد و آخرین پیغامهایی که از او به مردم رسید، همین معنا را داشت. نمادها حرف میزنند. ساده زیستی بیتکلف و بیادایی که هرگز به دام پوپولیسم نیفتاد، سادهزیستی که حمایت از محرومان او را نه به دام فاشیسم راست که به عدالت اجتماعی علمی و عملی رهنمون میساخت، در حصر است تا دولت فاشیسم راست با همکاری دیگر نهادهای حکومتی، به اسم عدالت اجتماعی بنیادها را کج کند و همان بنیادها امروز در دولتی دیگر روح و روان مردم خسته از فقر و بیکاری و خشمگین از شکلگیری طبقه جدید از حاکمان نوکیسه را ویران کند. این است که حکومتی که تا مغز استخوانش درگیر فساد شده، ناگزیر است تا نماد پاکدستی و سلامت نفس را در حصر نگه دارد. میرحسینی که از بدو تاسیس نظام جمهوری اسلامی در ارکان مهم نظام حضور داشته، ۸ سال ریاست دولت با او بوده، همسرش بالاترین درجه علمی و سوابق مدیریتهای کلان را در پرونده پاکش دارد، اما کمترین نقطه ضعف مالی و اخلاقی از او پیدار نمیشود.
اینک در زمانهای که بسیاری از زبانها و قلمها در صدد توجیه فسادهای مالی با عناوینی چون «گر رسم شود که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند» افتادهاند بد نیست به سراغ یکی از افراد حاضر در همین شهر برویم و ببینیم او با همه امکاناتی که داشته، چه برای خود اندوخته و چه دارد. حاکمان هنوز نمیدانند با او چه کنند. نه جرات محاکمه او را دارند، نه جرات آزادیاش را. نه مانند آنها آلوده است که طرحی برای همدستی و پرداخت حقالسکوت بریزند، نه پروندهای توانستهاند برایش بسازند که او را هم مثل خود آلوده و اهل زد و بند نشان دهند. سادهزیستی و پاکیاش خار شده و در چشم بدخواهان رفته؛ سرسختیاش در ایستادگی بر حق و عدالت هم گرفتاری حاکمیت را مضاعف کرده است. او میرحسین موسوی است. در وانفسای بگم بگمها و سوء استفادهها و اختلاسها و دیگر شاهکارهای بیسابقهای که اقتدارگرایان حاکم نام آن را پاکدستی میگذارند، هویت مردمی مردی که به خاطر حقگویی و ایستادگیاش در برابر مفاسد سیاسی و اقتصادی، در بازداشت خانگی به سر میبرد، هنوز خواب حاکمان آلوده را آشفته میکند. میرحسین موسوی کیست؟ سال ۸۷، نخست وزیر دوران دفاع مقدس پس از حدود بیست سال سکوتش را شکست و اولین مصاحبه مطبوعاتی با او منتشر شد. این پایان سکوت البته کمتر از دو ماه بعد به اعلام نامزدی در انتخابات، و سپس به همه آن چیزی منتهی شد که در چند سال اخیر از میرحسین و همراهان سبز وی سراغ داریم. او را مردم به عنوان یک چهره انقلابی، مسلمان و سادهزیست میشناختند و میشناسند؛ کسی که اصولگراتر از او به ندرت یافت میشود و همواره بر سر اصولی که دارد، ثابتقدم مانده است. یکی از همین اصول هم بیتوجهی به مادیات و سلامت اقتصادی است: وارستگی و مبرا بودن از انواع وابستگی، که از مهمترین عوامل پایداریاش در راه سبز امید بوده است. میرحسین به اذعان بسیاری از اندیشمندان سیاسی، عرصه سیاست در ایران را با مفهوم و الگوی تازهای از اخلاقمداری آشنا کرد. او بر مفاهیمی که انقلاب اسلامی را نزد توده مردم موجه و محبوب ساخت، نه در شعار که در عمل پایبند بوده و هست، و همین هم باعث اعتماد دوباره مردم به او شد. حرمتگذاری به مستضعفان، اولویتبخشی به کوخنشینان و نادیده نگرفتن اقشار ضعیف و آسیبپذیر جامعه، وجه تمایز او با بسیاری دیگر از سیاستمداران است، حتی آنها که به نسبت مردمیترند. سالها رئیس دولت میشود، بی آنکه ذرهای به اموالش افزوده شود؛ و همین میشود جرم او. او که قرار بود با تحقیقات مفصل انجام شده در نهاد ریاست جمهوری در آستانه انتخابات سال ۸۸، به بهانه سالها مسئولیت اجرائیاش در دولت، ذرهای خطای سهوی و مالی پیدا شود تا در مناظرهها افشا شود، و نشد تا چیزی بیشتر از همان “بگم بگم” مبتذل، دست رقیب متقلب و بیپروا را نگیرد. البته که آن رئیس دولت بری از ادب و حامیانش نباید هم سلامت و اصالت را در قامت موسوی تاب بیاورند، تا نکند مخل بخور بخورهایی شود که تا عمق بوروکراسی کشور را به فساد کشانده و نهادهای نظامی و امنیتی و حوزوی و فرهنگی را هم به آلودگی و تباهی کشانده است. مشکل اصلی برادران قاچاقچی و رکوردداران اختلاس هم همین است که این انقلابی حامی مستضعفین، این عدالتجوی آزادیخواه، خاری در چشم و گلوی فاسدان است. نمیگذارد بیتالمال همچون آب خوش از گلوی دولتمردان و سرداران آلوده دست پایین برود. دلیل واقعی حصر هم شاید همین باشد که در حضور او و با حضور او نمیتوانند به دزدی و اختلاس و غارت اموال عمومی ادامه دهند. باید هم حصرش کنند! جای او همان کوچه محصور اختر است، و نیز در دلهایی که هنوز در حسرت شعارهای اولیه انقلاباند؛ آنها که نمیتوانند ویژهخواریهای غاصبان انقلاب و میراثخواران خمینی را ببینند. درست است که “حرومخوری خوشمزه است”، اما میرحسین نه خود اهل این حرامخواریهاست و نه اگر آزاد باشد اجازه میدهد جمهوری اسلامی را بیش از این به این مفاسد بیالایند. او اجازه نمیدهد باندهای ثروت در میان دعواهای خود بر سر قدرت، ایران را نابود کنند. در این روزها که دعای امام سجاد دامنگیر ظالمان شده و گروهی از آنها مشغول گروهی دیگر شدهاند، میرحسین به تأسی از مولایش امیرالمومنین نمیتواند اجازه دهد کانون های فساد و قدرت نامشروع، حیات و سلامت و معیشت مردم را به یغما ببرند. اگر آزاد باشد، به پشتوانه ایمان و اعتقاد و پاکدستی خود، به اتکای دین خود در مقابل تمام دنیای آنها خواهد ایستاد. پس لاجرم باید هم حصرش کنند. اسناد زیر که تصویر آنها پیش از این نیز در کلمه منتشر شده، نشان میدهد که چرا اقتدارگرایان حاکم نتوانستهاند برای میرحسین موسوی پروندهسازی کنند و او را وارونه به مردم معرفی کنند. این سندها که صورت اموال نخست وزیر خمینی در دو مقطع زمانی قبل و بعد از مسئولیت نخستوزیری و ریاست دولت را نشان میدهد، مشخص میکند که سادهزیستی میرحسین حرف امروز و دیروز نیست، او از سالها قبل وارستگی را به جای وابستگی انتخاب کرده و هنوز هم همان چهره مردمی دوران دفاع مقدس است که بود، تنها با این تفاوت که سربند دفاع از کشور در برابر دشمن مهاجم، جای خود را به پیشانی بند دفاع از مردم در برابر غاصبان انقلاب داده است. جبهه عوض شده است؛ وگرنه موسوی همان همسنگر مردم است که بود. بر اساس این سندها، مهندس موسوی بر اساس اصل ۱۴۲ قانون اساسی، صورت اموال خود را به قوه قضاییه اعلام کرده است؛ اموالی که در ابتدای نخستوزیری شامل سی هزار تومان دستمزد طراحی ساختمان در اختیار پدرش بوده است، حقوق چند ماه اخیر، یک خودروی شخصی، یک قالیچه و دو سه قطعه گلیم، یک ماشین رختشویی و یخچال و وسایل آشپزخانه، حدود ۱۰ هزار جلد کتاب و همچنین ۲۷ هزار تومان قرض بابت اجاره خانه بوده است. این فهرست، در پایان نخست وزیری تغییر چندانی نمیکند، تنها خودروی شخصی فروخته میشود تا قرض بابت اجاره پرداخت شود، چند وسیله آشپزخانه که همکارانش در نخستوزیری هدیه دادهاند و نیز تعدادی کتاب که خریداری یا هدیه شدهاند، نیز اضافه میشود.
Copyright: gooya.com 2016
|