شنبه 26 تیر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

محمدرضا باهنر: دخترم گفت دوست ندارم نماینده باشی

خبرآنلاین ـ سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری کاندیدا نشدنش در انتخابات مجلس دهم را به «سوزن‌بانی» تشبیه می‌کند که برای تغییر ریل سیاست ورزی‌اش صورت داده است.

لیلا شریف: «مهندس محمدرضا باهنر» یا همان مرد لابی‌های مجلس که ثبت نام نکردنش برای انتخابات مجلس دهم را یک سوزن بانی برای تغییر مسیر قطار سیاستش می‌داند، او که از مجلس دوم تا نهم یعنی ۲۸ سال از زندگیش را در قامت مرد سیاستمدار بهارستان، طی طریق کرده است، پس از سال‌ها از مجلس خداحافظی کرد و این روزها دیگر یک نماینده سابق است.

دبیرکل جبهه پیروان که برای نشست خبری مهمان خبرآنلاین شده بود در حاشیه این نشست، گپ و گفتی هم درباره فعالیت‌هایش در بیرون از مجلس، نگرانیش از نبود حزب گرایی در کشور، انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و ... ...با خبرآنلاین داشت.

او در میان صحبت‌هایش گریزی به خاطرات حضورش در مجلس‌های گذشته زد و به پشت کردن احمدی‌نژاد به رأی اصولگراها نیز اشاراتی داشت. از نظر باهنر افرادی که از کار حزبی فرار می‌کنند همان کسانی هستند که رأی آوریشان را منوط به کارهای پوپولیستی می‌دانند.

گفتگو با مرد لابی های مجلس با مزاح و شوخی شروع شد. او که زمانی به دست راست علی لاریجانی در مجلس معروف بود وقتی صحبت به لاریجانی می رسد می گوید «آقای لاریجانی مستجاب الدعوه هستند.»

او در جواب به این سوال که «آیا دعایشان برای شما هم گیرا بوده است؟» با طنازی خاص خودش ماجرای روز بعد از ثبت نام مجلس دهم و شاکی شدن لاریجانی از مشورت نکردنش در این موضوع را روایت کرد و گفت « لاریجانی مستجاب الدعوه است اما برای رأی نیاوردن من دعا نکرده بود، شاید دعا کرد که ثبت نام نکنم.»

مشروح گفت و گوی محمدرضا باهنر با خبرگزاری خبرآنلاین را ادامه بخوانید:

***

*آقای مهندس! آقای تاجگردن خاطره ای از آقای لاریجانی در مورد شما تعریف كرده و گفته بودند که رئیس مجلس گفته است «اگر باهنر بیكار بماند، توطئه میكند.»، الان شما در حال توطئه خاصی هستید؟
- (خنده)والا! ، نمیدانم آقای تاجگردون اصل خبر را هم چقدر دقیق گفته است. چون من نشینده بودم. در هر صورت آقای لاریجانی تا آن زمان كه با هم برخورد داشتیم و حتی الان به من محبت دارد. حتی در مورد ثبت نام نكردنم هم شاكی شدند.چون بنده یك بار دیگر هم قرار بود ثبت نام نكنم اما ۶ ماه قبل از ثبت نام ها موضوع را «لو» دادم.

*برای مجلس هفتم بود؟
- بله. مجلس هفتم بود و میخواستم برای مجلس هشتم ثبت نام كنم. آن زمان مصاحبه كردم و گفتم كه نمی‌خواهم ثبت نام كنم، خیلی هم ایستادگی كردم ولی در نهایت وادار به ثبت نام شدم. اما این بار چون تجربه داشتم كاملا محرمانه برخورد كردم. در حدی كه به فرزندان خودم هم نگفتم. دختر كوچك من می‌گفت«بابا من دوست دارم بابایی داشته باشم كه نماینده نباشد، باید چه كار كنم؟»(خنده)
۵ ماه مانده بود به ثبت نام،‌ به دخترم گفتم كه بابا! انگار دعایت دارد،مستجاب می‌شود. جلوتر رفتیم و دو هفته مانده بود به ثبت نام، ترسیدم، نكند دخترم برود به خواهرهایش این موضوع را بگوید و از این طریق داستان ما فاش شود. به همین دلیل رفتم به این دختر كوچكم هم گفتم كه«نه.مثل اینكه دعایت مستجاب نشد. احتمالا من باید بروم ثبت نام كنم.» دخترم خیلی ناراحت شد اما برای اینكه خبر لو نرود،مجبور شدم این كار را انجام بدهم.
خلاصه اینكه آقای لاریجانی خیلی محبت داشتند. البته همه روسای مجلس اینگونه بودند. در هر صورت بنده در سایه سه رئیس مجلس كار كرده‌ام.

*ولی شانس آوردید.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


- نه حالا این‌ها یك مسئله دیگر است. انواع و اقسام تحلیل‌ها را در رابطه با ثبت نام نكردن من انجام دادند. از تحلیل‌های خیلی مثبت تا كاملا منفی.

*حتی اینكه گفتند شما رد صلاحیت می‌شدید و به این دلیل ثبت نام نکردید؟
- مثلا همین. تا اینكه گفتند برای ریاست جمهوری میخواهد كاندید شود،كه اینطور نیست.

*خب دلیل اصلی شما چه بود؟
- و اما دلیل اصلی من. هر كسی از من می‌پرسد چرا ثبت نام نكردید؟هم شوخی و هم جدی میگویم که شما ۲۸ سال راهی را برو، اگر حوصله كردی كه در سال بیست و نهم هم این راه را بروی، به من توصیه كن.در واقع این اقدام بنده یك سوزن بانی برای تغییر ریل بود، وگرنه ما قاعدتا بازنشستگی نداریم. ما امید داریم تا زمان حیات، ان شاءالله از پیگیری و تلاش برای اصول و اهداف نظام غفلت نكنیم و حس بازنشستگی نداشته باشیم. اما اینكه حتما این خدمت باید در مجلس باشد، قاعدتا اینگونه نیست. به این دلیل بنده ثبت نام نكردم و ان شاءالله كارهای دیگر انجام می‌دهم. اما آن نقل خاطره آقای تاجگردون از آقای لاریجانی، طنزگونه بوده است.


*آن حرف شوخی بود اما ما جدی می‌خواهیم از شما بپرسیم كه چه می‎كنید؟
- بله.این درست است، اما حرف‌های آقای تاجگردون احساس میكنم كه جملات به گونه خاصی مطرح شده است. حتی اگر اصلش هم در واقعیت گفته شده باشد، حالت شوخی و طنز داشته است.

*حالا الان چه می‌كنید؟
- الان من یك مقدار كارهای گذشته‌ام شامل بعضی پیگیری‌ها و قرارها را جمع و جور می‌كنم. ولی بیشتر تلاشم این است كه دنبال كارهای تشكیلات سیاسی باشم، در واقع دنبال جمع كردن و منسجم كردن نیروهای اصولگرا هستم.

* آقای باهنر!این تلاش‌ها برای انسجام اصولگرایان در همه دوره‌ها شده است، زمانی آقای مهدوی كنی و اخیرا هم در آستانه انتخابات آقای حداد عادل در این زمینه تلاش كردند. به نظر می‌رسد، مشكلات ساختاری در بین اصولگراها برای عدم وحدت وجود دارد. شما این را قبول دارید؟ یك بخشی از آن برمی‌گرد به واژه«تكلیف شرعی». یعنی خیلی از اصولگراها زمانی كه بحث تكلیف شرعی مطرح می‌شود، دیگر حاضر نیستند به كار حزبی و تشكیلاتی تن بدهند، فكر نمی‌كنید این مشكل اگر حل نشود،‌ بنیانگذاری حزب در بدنه اصولگرایی به نوعی روی آب كار كردن است؟
- من میخواهم این را به همه جریان ها تعمیم بدهم. اصولا در كشور ما كار تشكیلاتی همانطور كه یك مقدار منافع دارد،‌هزینه هم دارد. شاید تعبیر خوبی نباشد اما میخواهم بگویم به اصطلاح ما عادت كرده‌ایم از منافع تشكیلات استفاده كنیم اما هزینه‌هایش را قبول نكنیم. یعنی با نردبان تشكیلات به نقاط بالا دست پیدا كنیم اما همین كه به بالا رسیدیم، میگوییم كدام حزب؟چه كشكی؟چه قراری؟
برای این حرف‌هایی که من می‌گویم، مصداق‌های روشنی دارم كه اصلا مخصوص اصولگرایی نیست. اصلاح طلب‌ها هم اینگونه‌اند. خدا ان شاءالله آقای خاتمی را سلامت نگه دارد و عاقبت به خیر كند. زمانی كه رئیس جمهور شدند، در همان سال‌های اول یك مقدار فشار تشكیلات سیاسی به او زیاد بود، یادم است كه در آن زمان ایشان به گونه ای «بُرید» كه حتی اسم هم برد و گفت كه مجمع روحانیون و تحكیم چقدر رای دارند؟! سه میلیون؟ چهار میلیون؟ بیایند این مقدار رأی را ببرند و بگذارند من با باقی مانده رأی‌هایم، زندگی كنم.او را هم عصبی كرده‌بودند. یادتان هست كه در مجلس ششم، وزرایش را استیضاح می‌كردند. حتی آقای خاتمی گفتند كه رأی من از تشكیلات سیاسی نیست، بلكه من رأی خودم را آوردم.
آقای احمدی‌نژاد هم همین را می‌گفت،‌آقای روحانی هم این حرف را می‌زند. همه اینگونه هستند. شاید دلیل اصلیش این است كه ما منافع حزب را دوست داریم، اما هزینه هایش را نمی پسندیم و این می‌شود كه حزب دركشور ما شكل نمی‌گیرد.
جریان‌ها(سیاسی)هم مواج و لغزنده هستند. این موضوع تنها مخصوص روسای جمهور نیست،‌بلكه نمایندگان ما هم اینگونه رفتار می‌كنند. همین اخیراً در مجلس دهم، خیلی‌ها گله کردند كه كسانی از نردبان لیست امید بالا رفتند و اما زمانی كه وارد مجلس شدند،‌ به این لیست رأی ندادند. بالعكس هم شاید وجود داشته باشد. این افراد چه كسانی هستند؟ افرادی كه هزینه نمی‌پردازند.

*این هزینه‌ها در كشورهای دیگر نیست؟
- چرا هست اما آنها حزب دارند و ما حزب نداریم. عرض من هم همین است. من خودم معتقد هستم كه یكی از مشخصه‌های نظام مردم سالاری دینی ما این است كه تمام مسئولان كشور ما با رأی مستقیم مردم یا با یك واسطه انتخاب می‌شوند. این نظام مردم سالاری ناچار به داشتن چند حزب قدرتمند است. اگر اینگونه نباشد، من نگران آینده این مردم سالاری هستم. حزب باید باشد. حزب هم ضابطه دارد. یعنی در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا اشكال ندارد از حزب دموكرات بیست نفر كاندید ریاست جمهوری شوند،‌ یك قانون و شاخص وجود دارد. یكسال با هم جدل می‌كنند و در نهایت یك نفر به عنوان گزینه آن حزب برای ریاست جمهوری باقی می ماند. دیگر نمی‎توانند زیر حرفایشان بزنند یا اگر حزب حذفشان کرد،‌ خودشان بروند جداگانه كاندید شوند.
در همین انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، زمانی كه آقای عارف را وادار به استعفا كردند،‌ بعداً دلخوری خودش را بروز داد و گفت كه من را مجبور كردند. دوستان ما هم كه كسی نبود مجبورشان كند،‌ همه(به عنوان كاندید ریاست جمهوری) ماندند.(خنده)
در واقع آنها(احزاب در دیگر كشورها) منافع و هزینه ها را می‌پذیرند. من می‌خواهم بگویم در واقع پذیرش هزینه است كه می‌تواند منافع را به اكثریت برساند. اگر كسی بخواهد هزینه‌ها را رد كرده و شانه خالی كند، درست نیست. مثلا آقای احمدی‌نژاد زمانی كه رئیس جمهور شد، گفت كه «چه كسی گفته من اصولگرا هستم؟ من اصلا اصولگراها را قبول ندارم.» در این فضا هر كسی، هر چیزی بخواهد،می‌گوید.

*فكر نمی‌كنید با این نگاهی كه الان در رابطه با حزب وجود دارد و در واقع بنیانش بر آب است...
- چرا بنیان‌اش بر آب است؟ من بحثم همین است. باید اراده ملی را در این موضوع ایجاد كنیم. من یك مثال می‌زنم. من از مجلس دوم در مجلس بودم. یعنی با یازده دولت بدون استثناء كار كرده‌ام. از دولت اول آقای مهندس موسوی و حضرت آیت الله خامنه‌ای تا دولت یازدهم. یازده دوره همه رئیس جمهورها را دیده‌ام.
آن یك دوره ای هم كه در مجلس نبودم، نصفی با این دولت و نصف دیگر با دولت بعدی بودم. با همه دولت ها كار كردم، این دولت ها آمدند و رفتند. اینكه چرا نمی‌شود،‌بحث این است كه تقریبا بعد از بحث حذف لیبرال ها و بحث بنی صدر و خط امامی ها كه بالا آمدند، یك اختلاف بین خانواده انقلاب به وجود آمد كه بر مسائل اقتصادی بود.
چپ و راست مبتنی بر اقتصاد ایجاد شده بود. این اختلاف اقتصاد دولتی و خصوصی، باعث شد تا ۲۵ سال كشور معطل شود تا بالاخره سال ۸۲ یا ۸۳ با اشاره حضرت آقا،‌ مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاست‌های كلی اصل ۴۴ را تعریف و خدمت مقام معظم رهبری تقدیم كردند. ایشان مسئله را ابلاغ كردند و تكلیف مشخص شد.
هر چند از نظر عملیاتی چندان روشن نشده است. هنوز هم كسانی كه دنبال اقتصاد خصوصی هستند،‌زمانی كه به قدرت می‌رسند،‌دنبال بزرگ كردن دولت می‌روند. اما از نظر طولی مشخص شد كه سهم بخش خصوصی و دولتی در اقتصاد چقدر است. همه كشور به این نظر واحد رسیدند كه باید تكلیف اقتصاد روشن شود،‌ هرچند هنوز تكلیفش كامل مشخص نشده است و اشكال هم داریم اما از نظر تئوری این مشكل رفع شد.
ما ۲۵ سال در كشور سر این دو مدل اقتصاد مشكل داشتیم. اینكه خصوصی باشد یا دولتی. من معتقد هستم كه این جریان در مسائل سیاسی ما باید روشن شود. چون بعضی هستند كه می‌گویند حزب یعنی دیكتاتوری تشكیلات.این ها افرادی هستند كه در فضای پوپولیستی می‌توانند كار كنند. در فضای پوپولیستی می‌شود رأی موجی گرفت یعنی یك باره فردی می‌آید و شعاری می‌‎دهد، ۴ میلیون رأی به رأی های خودش اضافه یا كم می‌كند. همین جریان های سال ۸۸ و ۹۲ مصادیق زیادی دارد.
اما اگر كار تشكیلاتی و حزبی باشد، دیگر اینگونه نیست كه یك شب با یك مناظره تلویزیونی از كاندیدایی ۱۰ میلیون رأی كاسته و به كاندید دیگر اضافه شود. كسانی كه در فضای پوپولیستی سیر می‌كنند و از این طریق می‌توانند رأی جمع كنند، تصور می‌كنند كه از این فعالیت حزبی ضرر می‌بیند و از آن فراری هستند.این كه شما می‌گویید فضا آماده نیست،‌اتفاقا من میگویم فضا دارد آماده می‌شود.

*چگونه این فضا آماده می‌شود؟
- من یك مثال برای شما می‌زنم، همین انتخابات تهران برای مجلس دهم، كه خیلی‌ها گفتند،‌ برای اصولگراها بد شد. بله!اصولگراها در تهران شكست كامل خوردند اما دو اتفاق خیلی خوب افتاد. اول اینكه همه كنشگرهای سیاسی به این نتیجه رسیدند كه مطالباتشان را باید پای صندوق‌های رأی مطرح كنند. تجربه نشان داد که با شلوغ بازی كسی به مطالباتش دست نیافته است. نكته دوم اینكه مردم حزبی رأی دادند. خیلی جالب است. در تهران نفر اول تقریبا یك میلیون و ۷۰۰هزار رأی داشت، نفر سی ام یك میلیون و ۷۰هزار رأی داشت. آقای حدادعادل نفر سی و یكم كه نفر اول ما بود،‌ یك میلیون و ۵۰هزار رأی آورد، نفر شصتم، ۶۶۰ هزار رأی آورد و نفر شصت و یكم یكدفعه یك پنجم آراء قبلی شد. یعنی یك سقوط آزاد با اینكه فرد مشهوری هم بود،‌ نماینده مجلس نهم بود قبلا هم توانسته بود به صورت انفرادی رأی بیاورد.

* آقای غفوری فرد منظورتان است؟
- آقای غفوری فرد و آقای طلا و همین دوستان بودند. این اتفاق خیلی خوب بود. یعنی مردم به احزاب رأی دادند و مردم اصلا كاری به آدم ها نداشتند. مردم به امضای لیست امید و اصولگراها رأی دادند.
درست است كه در جریان تهران ما نتوانستیم موفق باشیم اما من به عنوان یك كنشگر سیاسی این اتفاق را گامی رو به جلو می‌دانم. این اتفاق خیلی خوب می‌تواند در كشور رخ دهد و مفید هم هست.

*یعنی مردم اگر حزبی رأی بدهند، قدرت در یک زمان دست یک حزب خواهد بود؟ مثلا اگر استان ها رأی می‌دادند، الان ۹۰ درصد مجلس دست لیست امیدی‌ها بود؟
- نه، اینطور نیست. احزاب در همه استان ها رای می آورند اما نمی گویم یک لیست کلا قدرت را در دست می‌گیرد. مثلا در همین انتخابات اخیر تهران لیست امید در تهران برد اما در کشور اینگونه نبود. همان روز ۹ اسفند بود که من یک کنفرانس مطبوعاتی داشتم، خیلی از دوستان اصلاح طلب خوشحال بودند که ما بردیم من با آنها بحث کردم که نه اصولگراها بردند، بعضی ها گفتند باهنر خیلی پر رو هست.(خنده) به خیلی ها گفتم که ۱۰ خرداد معلوم میشود چه کسی برده است. لیست امید تمام تلاشش را کرد اما تعداد آرایش پایین تر از دوستان ما بود.
الان در بعضی از حوزه های انتخابیه‌ در ۱۰ دوره انتخابات مجلس، ۱۰ نماینده مختلف به مجلس فرستاده شده‌اند، یعنی مردم در هر دوره به فردی رأی دادند و بعد پشیمان شدند و سراغ گزینه بعدی رفتند.

*حزبی رأی دادن درست است. اما خیلی ها نسبت به این لیستی رأی دادن ایراد می‌گیرند، حرف هایی می‌زنند در مورد اینکه خیلی از نمایندگانی که از لیست وارد مجلس شدند، اصلا شناخته شده نیستند.
- نیاز نیست که حتما تك تك آنها را بشناسند. مردم به حزب رأی می‌دهند، الان بسیاری از نمایندگی که مجلس رفته اند، از سمت مردم شناخته شده نیستند و این مشکلی ندارد. اما اینکه چرا مثلا حزب امید افراد لیستش را از آدم های کم تجربه انتخاب کرد، بحث دیگری است. اگر حزبی باشد، خود حزب تلاش میکند تا افراد قدرتمند را انتخاب کند.
خدا رحمت کند مرحوم پرورش را، ایشان میگفتند که برخی از نماینده های مجلس تا بخواهند خیابان‌های تهران را یاد بگیرند، دوره نمایندگی شان تمام شده است. این حرف ها غیر از این است که این نمایندگان تازه‌ وارد زمان کمی برای درک مسائل کلان کشور دارند. دوره مجلس ۴ سال است که مثل ابر بهار می‌گذرد. خلاصه آدم باید سه دوره نماینده مجلس باشد تا بفهمد باید چه کند. احزاب که باشند، نماینده ها مجرب می‌شوند و وقتی نماینده‌ای به مجلس راه پیدا می‌کند، یک تیم فکری قوی پشت سرش قرار می‌گیرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016