گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
28 تیر» متهم پرونده حمله به سفارت عربستان: پشیمانم چون دل آقا شکست24 تیر» نکاتی درباره خواست ترکی فیصل برای سرنگونی جمهوری اسلامی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! اقرارنامه متهم آتش زدن سفارت عربستان، طنزی از ایسنااقرارنامه یکی از متهمان حمله به سفارت عربستان به طور اختصاصی در اختیار ایسنا قرار گرفته است که میخوانید: به نام خدا ما به همراه سیودو نفر از بچهها به طور اتفاقی در خانه یکی از بچهها جمع شده بودیم که گفتند امشب میرویم سینما فرهنگ قلهک فیلم ببینیم. ما همیشه برنامههای فرهنگی داریم و گاهی به دیدن تئاتر، کنسرت موسیقی و البته فیلم سینمایی میرویم. البته هنرمندان اغلب بعد از دیدن ما روی صحنه نمیروند ولی ما خیلی عاشق هنر هستیم. آن شب هم گفتند میرویم فیلم ببینیم. اما وقتی به قلهک رسیدیم گفتند قرار است فیلم بازی کنید. بعد یک سناریوی خیلی حرفهای به ما دادند. یادم هست میگفتند داریوش مهرجویی در سناریوی «هامون» نوشته بود: حمید هامون، مهشید، عشق، خدا. در سناریوی ما هم فقط نوشته بودند دیوار، بالا، حمله، شعار. همین. خلاصه ما رفتیم برای فیلمبرداری. موقع فیلمبرداری دیدیم به سناریوی بیشتری نیاز داریم. گفتند مانند مرحوم حاتمی بقیهاش را سر صحنه مینویسیم و نوشتند. آنها مینوشتند و ما عمل میکردیم. یک جا نوشته بود کوکتلمولوتف بیندازید. گفتیم نداریم که دیدیم یک وانت آمد پر بود از وسایل صحنه. خلاصه ما بالا رفتیم و پایین آمدیم و برگشتیم خانه. بعد دیدیم که رسانهها نوشتهاند ما وارد سفارت انگلستان شدهایم. اما به ما گفته بودند آنجا باغ است که به شکل سفارت درآمده است آن هم برای فیلمبرداری. یک بار دیگر به همراه سیودو نفر از بچهها به طور اتفاقی جمع بودیم که گفتند میرویم پارک نیاوران. در مسیر پارک نیاوران گفتند میرویم سهراه فرمانیه. آنجا حتی آن سناریوی قبلی را هم ندادند. گفتند فقط تجمع کنید. ما هم تجمع کرده بودیم که ساختمان خودبهخود آتش گرفت. ما تعجب کردیم. بعد آتش زیاد شد رفتیم آتش را خاموش کنیم. ما گول خوردیم. گول فضای مجازی را. نمیخواستیم کاری کنیم که به ضرر خودمان تمام بشود. ما را اشتباهی گرفتند. راستش من اصلا وارد سفارت هم نشدم. دم در بودم که دستگیر شدم. گفتند شما آتش زدهاید. گفتیم ما نبودیم. انصافا بعد از جریان قلهک کسی نمیخواست آتشبازی کند. سفارت را خودشان آتش زدند. من از همه جوانان میخواهم اصلا با سفارتها کاری نداشته باشند چون اگر شما نخواهید خودشان آتش میزنند و میاندازند گردن شما. چه کاریه اصلا! باقی بقایتان
Copyright: gooya.com 2016
|