گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! حزب توده و گريز از پاسخ صريح و سر راست؛ ف. م. سخننامه مردم، ارگان حزب توده ايران، در شماره ى ١٠٠٤ خود، پاسخى مفصل به نوشته ى من با عنوان «حزب آدمكش و آدم فروش توده ى ايران» داد كه عينا در «خبرنامه گويا» بازنشر شد. عنوان مطلب حزب از اين قرار بود: «ابتذال نظرى مدعيانِ آزادى قلم و انديشه، و لجن پراكنى آنان بر ضد حزب توده ايران». مطلبى طولانى كه از سابقه ى ٧٥ ساله ى حزب و تاريخچه ى آن سخن مى گفت و در نهايت نتيجه مى گرفت كه حرف هاى من حرف هاى جديدى نيست و دشمنان قسم خورده ى حزب و دستگاه هاى امنيتى همين حرف ها را قبلا هم زده اند و هنوز هم مى زنند. مطلب من هم در اين نوشته، لقب «فحش نامه» دريافت كرد لابد به اين خاطر كه به حزب توده در دوران بعد از انقلاب و پيش از سركوب ها، آدم كش و آدم فروش گفته بودم.
اما دو صفت آدم كش و آدم فروش در نوشته ى من فحاشى از سر كينه يا عصبانيت نبود بلكه صفاتى بود كه بر اساس گفته هاى آقاى محمدعلى عمويى، از رهبران برجسته ى حزب در دوران بعد از انقلاب، در ذهن ام شكل گرفته بود و بر روى كاغذ آمده بود. كل مطلب مرا كه اين دو كلمه محور آن بود مى شد در دو سه جمله خلاصه كرد و در دو سه جمله به آن پاسخ داد: بر اين اساس بود كه من نوشتم: دادن اين اطلاعات به جمهورى اسلامى يعنى «آدم فروشى» و چون آدم هاى اين دو گروه بعد از دستگيرى كشته شدند، نام ديگر اين عمل عبارت است از «آدم كشى». حزب مى توانست در پاسخ به اين «ادعا» يكى از اين سه جواب را بدهد: در اين صورت من به خاطر مورد دوم و سوم، از حزب توده ى ايران و رهبرى آن به خاطر عجله اى كه در نوشتن مطلب كرده بودم و موضع امروز حزب را نسبت به گذشته نمى دانستم، صميمانه عذرخواهى مى كردم و اگر حزب پاسخ اول را مى داد، همچنان حزب را -در آن مقطع خاص- آدم فروش و آدم كش مى ناميدم. اما حزب در پاسخ مفصل اش، از كودتاى ٢٨ مرداد تا انقلاب ٥٧ را شرح داد و موضوع جاسوسى و وابستگى خود را نفى كرد و پاى بهزاد نبوى و هوشنگ تيزابى را هم به ميان كشيد ولى به تنها چيزى كه پاسخ نداد همين موضوع اصلى بود كه: من علت خشم حزب توده را درك نمى كنم. بر مبناى نوشته ى آقاى پرويز بصير، كه از هواداران حزب توده هستند و مطلبى مفصل در پاسخ به مطلب جناب دكتر مهرآسا كه از مخالفان حزب هستند نوشته اند كه اين مطالب هم تماما در «خبرنامه گويا» منتشر شده است، بارى بر مبناى نوشته ى ايشان، كه مدعى ست يك سازمان سياسى كه از توطئه اى خارجى با خبر شده و آن را به اطلاع مقامات مسوول كشور رسانده، كارش خيانت نيست، مى توان گفت كه ما آدم كشى و آدم فروشى مثبت هم داريم و اين كار نسبت به دشمن، آدم كشى و آدم فروشى به شمار نمى آيد و لابد بايد به چنين كارهايى افتخار هم كرد. آرى مى شد چنين پاسخ صريحى به نوشته ى من داد و آن را به حق «فحش نامه» خواند. در آن صورت من هم اين سوال را مطرح مى كردم كه اگر اين استدلال صحيح باشد، پس اگر همسايه ى يك توده اى، كه «فرض» مى كند و به اين «فرض» اعتقاد راسخ دارد كه حزب توده دشمن حكومت اسلامى و دشمن تماميت ارضى ايران و جاسوس بيگانه و وطن فروش است و اين حزب مى خواهد ايران را دو دستى به روس ها تقديم كند، آيا حق دارد بر اساس اين «فرض» و «اعتقاد» -كه مى تواند درست نباشد، يا آن طور كه او فكر مى كند نباشد- همسايه اش را به مقامات امنيتى حكومت معرفى كند و او را با انگشت نشان دهد كه بياييد اين جاسوس خائن را تا دست به عمليات خرابكارانه نزده دستگير كنيد؟ نه! تصور نمى كنم خشمى كه بر برخى از هواداران حزب غالب شده، اجازه ى ورود به چنين بحثى را كه با استدلال دو دو تا چهار تا قابل حل است بدهد، و همان متهم كردن نقد كننده به فحش نامه نويسى و ابتذال نظرى و تكرار دروغ هاى مقامات امنيتى -آن هم به صورت يك طرفه و بدون درج مطلب مخالف و منتقد در ارگان رسمى حزب- آسان تر و دم دست تر باشد! Copyright: gooya.com 2016
|