گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 تیر» صدای آزادگان در بند باشیم: پشتیبانی از خواسته های زندانیان سیاسی – عقیدتی، حامیان مادران پارک لاله - دورتموند24 تیر» به یاد عباس کیارستمی، یکی از دوستداران مادران پارک لاله ایران
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! گزارشی از مراسم یادبود خانواده بهکیش و دیگر قتل عام شدگانِ دهه ۶۰، مادران پارک لاله ایرانوارد خانه که شدیم، همه جا غرق در گل و شیرینی بود با صدای سرود، صدای شعر و صدای عشق و اتحاد برای ساختن دنیایی انسانی. همه با عشقی وصف ناشدنی همدیگر را در آغوش میکشیدند و از بودن در کنار همدیگر ابراز خوشحالی میکردند. منصوره بهکیش بار دیگر به یاد خانوادهاش و دیگر جان باختگان دههی ۶۰، مراسم یادبودی برگزار کرده و چون گذشته خستگی ناپذیر برای زنده و با طراوت نگه داشتن یاد این عزیزان تلاشی قابل ستایش انجام داده بود. چند نفر از اعضای خانواده هم در مراسم حضور داشتند و او را برای بهتر انجام شدن مراسم همراهی کردند. مراسم با حضور جمعی همدل و دادخواه و تعدادی از مادران و خانوادههای خاوران، مادران پارک لاله، اعضای گروه مادرانه، اعضای کانون نویسندگان ایران و از فعالان جنبشهای زنان، دانشجویی، کارگری و دیگر دوستان و همراهان و خانوادهی بهکیش در منزل مادر بهکیش عزیزمان برگزار شد. با اینکه اطلاع رسانی عمومی نشده بود و خیلیها نیز نتوانسته بودند بیایند، حدود صد نفر در مراسم شرکت کرده و در همه جا حتی اتاقها مهمانان نشسته و شوری وصف ناپذیر فضا را پر کرده بود. ابتدا یکی از مادران با یادآوری نام و یاد زهرا، سیامک اسدیان(همسر زهرا)، محمود، محمدرضا، محسن و محمدعلی و مهرداد پناهی شبستری(برادر همسر جعفر) و ادای احترام به همهی این عزیزان و مادر بهکیش و دیگر مادران و خانوادههایی که از میان ما رفتند، از حاضران خواست که یک دقیقه سکوت کنند و همه ایستادند و یادشان را زنده کردند. سپس منصوره بهکیش خیلی خلاصه از چگونگی دستگیری، زندان و اعدام عزیزانش گفت و همچنین از پایداری خانوادهها برای دادخواهی و اینکه به حرکت و تلاش خود ایمان بیاوریم و بدانیم که این حرکتهای مستقل و از پایین میتواند به جنبشی فراگیر و دادخواهانه تبدیل شود و در این صورت است که میتوانیم شرایط را تغییر دهیم و محیطی انسانی را به وجود بیاوریم و از تکرار جنایت جلوگیری کنیم. او از دیگر خانوادهها خواست که از خاطرات و پایداریهای خود بگویند و شعر و سرود بخوانند. یکی از همسران، از چگونگی اعدام همسرش در تابستان ۱۳۶۷ گفت، اینکه چگونه او را از بیمارستان قلب رجایی به زندان بازگرداندند و اعدام کردند و نگذاشتند دوران استراحت مطلقاش را تمام کند. در حالیکه فقط شش ماه از محکومیتاش باقی مانده بود و همسرش باور نداشت که وضعیتِ احکام زندانیان از اینکه هست بدتر میشود. سپس علیرضا جباری شعر زیبایی را به یاد خاوران و خاورانیها خواند.
پس از آن مادر اسانلو از چگونگی کشته شدن پسرش افشین گفت، سپس زهره تنکابنی راجع به نحوهی اعدام همسرش(علیرضا کیائی) در سال ۱۳۶۷ گفت و صحبت کوتاهی نیز پیرامون نوار آیتالله منتظری کرد، وی ۲۸ خرداد امسال قصد سفر به آلمان داشت که در فرودگاه ممنوع الخروج شد. گوهر عشقی از شجاعت فرزندش ستار گفت و شهین مهینفر از کابوسهای بیداریش و اینکه همیشه امیرارشد همراه اوست، حوریه فرج زاده طارانی از درد کشته شدن برادرش شهرام زیر چرخهای ماشین نیروی انتظامی گفت و اینکه دردِ کشته شدگان در زندان کهریزک و زندانیان دههی شصت که شکنجه نیز شدهاند، بسیار رنج آورتر است. شعله پاکروان درس استقامتی که از مادر بهکیش گرفته بود را بازگو کرد و سرود مرغ سحر و شش تا جوونم ای خدا شد تیرباران از شاهین نجفی را با همراهی دیگران خواند. شهناز اکملی از مادر بهکیش و آشنایی با منصوره بهکیش گفت که چقدر برای ادامهی راهش از آنها نیرو گرفته است، اکرم نقابی با اشک و آه از انکار دانشجو بودن فرزندش سعید گفت. پس از آن یکی دیگر از خانوادههای آسیب دیده دربارهی اعدام چهار برادرش صحبت کرد و آتنا دائمی از اینکه برای مبارزه با لغو مجازات اعدام، ۱۴ سال حکم زندان گرفته و منتظر نتیجهی دادگاه تجدید نظر است و دیگر عزیزانی که از زخمها و ایستادگیهایشان گفتند و هر چه بگویند کم است. منصورهی عزیز همچنین دلش میخواست در مورد شرایط دردناک مادر و پدرش پس از دستگیری بچهها در سوم شهریور ۱۳۶۲ در خانهی کرج صحبت شود، ولی او و خانوادهاش با بغضی در گلو توان صحبت نداشتند و به یاد مادرش ترانه «بلبل به چمن با ناز آمد» از شمس را خواندند و سایرین نیز با آنها همراهی کردند. سپس مادر لطفی عزیزمان، با زبانی شیرین از زمان زندانی بودن انوشیروان لطفی و محمود بهکیش در زندان وکیل آباد مشهد(در زمان حکومت پهلوی) گفت و اینکه خبر تخفیف حکم محمود از اعدام به حبس ابد را از طرف انوشیروان به مادر بهکیش داده و از همان زمان با این خانواده آشنا شده است. او با اینکه هنوز توان قبلی خود را باز نیافته است، ولی با شوری وصف ناشدنی در مراسم شرکت کرد و همه نیز از حضورش جان گرفتند و دورش میچرخیدند و با او عکس یادگاری میگرفتند. او نیز از این حضور خوشحال بود و انرژی گرفت. بعد از پایان مراسم، همگی به احترام جان باختگان ایستادند و سرود «سر اومد زمستون» را به اتفاق همدیگر خواندند و گلهای سرخ خاوران را بر سر همدیگر ریختند. سپس با شامی ساده و صمیمی که با کمک دو نوهی عزیز مادر بهکیش آزاده(دختر محمود) و شکوفه(دختر منصوره) تهیه شده بود، مهمانها پدیرایی شدند. برای پذیرایی نیز همهی دوستان با عشق کمک کردند و مهر پراکندند تا همه چیز به خوبی انجام شود و مراسم نیز در فضایی بسیار صمیمی پایان یافت. ما میدانیم که این اتحاد و همدلی روزی به بار خواهد نشست و گل خواهد داد و در شرایطی دیگر دادمان را از بیدادگران خواهیم ستاند. یاد تمامی جان باختگان راه عدالت، برابری و آزادی گرامی و راهشان پر رهرو باد! مادران پارک لاله ایران Copyright: gooya.com 2016
|