گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
4 شهریور» بیانیه جمعی پیرامون واگذاری پایگاه نظامی به کشور ثالث3 شهریور» ایران به غیر از پایگاه همدان، دیگر ساختارهای نظامی خود را نیز به روسیه پیشنهاد داده
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جهت ثبت در تاریخ، بیانیه جبهه ملی ایران در مخالفت با دادن پایگاه نظامی کشور به روسیهجبهه ملی ایران با اتحاد استراتژیک با روسیه ودادن پایگاه نظامی کشور به آن دولت مخالف است درست یکصد سال قبل، مارک سایکس و ژرژ پیکو، نمایندگان دولتین انگلیس وفرانسه در پشت میز مذاکره منطقه خاورمیانه را بین خود تقسیم کرده وسهمی هم برای روسیه تزاری آن روز درنظر گرفتند. از آن هنگام تا هماکنون سرزمین های نفت خیز وبازارهای جذاب این منطقه درگیر رقابت ها ومنازعات آشکار وپنهان قدرت های جهانی بوده است . چه کودتاها و چه انقلابات وچه جنگ ها وخونریزی ها که در نتیجه مناقشات بین قدرت های استعماری در این منطقه روی داده است. اما از زمان توافق نامه سایکس-پیکو بین انگلیس وفرانسه، صحنه سیاسی جهان تغییرات عمده ای را شاهد بوده است. بعد از سال ۱۹۱۷ به جای روسیه تزاری،کشور « اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» پا به عرصه وجود گذاشت که تخاصم این کشور با غرب وجهان سرمایه داری، رقابت ها وکشمکش های فزاینده ای را در جهان واین منطقه در پی داشته است. از پایان جنگ جهانی دوم آمریکا، به صورت قدرت فائقه واثرگذار وفاتح اصلی جنگ پدیدار گردید. ودر دهه های اخیر کشور چین هم به صورت یک نیروی جهانی قابل محاسبه اظهار وجود میکند. بدیهی است که هریک از این قدرت ها در جستجوی نفوذ بیشتر وکسب منافع افزون تری درمنطقه حیاتی خاورمیانه باشند. و تضاد منافع این بازیگران است که خاورمیانه را شخم میزند و این منطقه را به عرصه نبرد ویرانگر آنان مبدل کرده است. رویداد های این منطقه چه بهار عربی باشد وچه بیداری اسلامی نامیده شود وچه به صورت جنگ بین اعراب و اسرائیل تجلی نماید وچه نزاع بین شیعه وسنی قلمداد گردد، همه اش تخریب کشور های منطقه وباز پس گرفتن دلارهای نفتی وریخته شدن ثروت به حلقوم غارتگرانی است که این درگیری ها را طراحی وبرنامه ریزی کرده اند. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در رقابت های جهانی تاب مقاومت نیاورد واز هم پاشید، این جمله پر مفهوم گفته شد که درست است که اتحاد جماهیر شوروی وفات یافته و پیکرش هم به خاک سپرده شده ولی باید بدانیم که شبح آن هم چنان در آن محدوده قدم میزند وامروز شاهدیم که روسیه به عنوان شبح اتحاد جماهیر شوروی سابق برپا شده وهمه جا جولان میدهد. کریمه را به خاک خود ضمیمه میکند، درشرق اوکراین جنگ و جدائی طلبی راه می اندازد واصرار دارد سوریه را به عنوان پایگاه وهم پیمان قدیمی خود در خاور میانه حفظ کند. روسیه برای حمایت از رژیم دیکتاتوری بشار اسد به سوریه لشگرکشی میکند، رژیمی که ظرف ۵ سال گذشته، صدها هزارنفر از شهروندان خود را کشته ومیلیون ها نفر را آواره کرده و سوریه را به تلی از خاک مبدل نموده و عامل اصلی پیدایش آدمخوارانی به نام داعش بوده است. در چنین اوضاع و شرایطی حضور فعال ایران در مناقشات منطقه چگونه قابل توجیه است؟ آیا این حضور پر رنگ با منافع ملی ایران تطبیق می کند؟ یا ممکن است حوادث نا خوشایند و غیر قابل تصوری را بر گرده این کشور بار نماید؟ حافظه تاریخی ملت ایران از یاد نبرده است که چگونه نگاه مثبت رضاشاه به هیتلر و تنها آوردن تعدادی مهندس و کارشناس آلمانی برای انجام عملیات عمرانی به ایران بهانه ای گردید تا در شهریور۱۳۲۰ به طور ناگهانی این سرزمین مورد تجاوز و اشغال قوای روس و انگلیس و آمریکا قرار بگیرد و پس از پایان جنگ دوم چگونه قوای روسیه بر خلاف قراری که با متحدانش داشت، از تخلیه خاک ایران به انحاء و ترفندهای مختلف مانند ساختن فرقه دموکرات آذربایجان طفره می رفت و اگر اخطار شدیداللحن ترومن به استالین نمی بود شاید آذربایجان از ایران جدا و به پشت پرده آهنین کشیده می شد. روسیه در موارد مکرر سابقه ضربه زدن بر منافع ملی ایران را در کارنامه خود دارد. از تحمیل قرار دادهای خفت بار گلستان و ترکمن چای و بلعیدن سرزمین های وسیعی از ایران گرفته تا هواداری از مرتجعین در انقلاب مشروطیت و به توپ بستن مجلس، و کوشش در تجزیه ایران بعد از جنگ دوم، و خصومت با دولت ملی مصدق چه مستقیم و چه توسط حزب توده دست آموزش، تایید و همراهی با کودتای ننگین ۲۸ مرداد، ندادن یازده تن طلای بدهی خود به دولت ملی مصدق و دادن آن به کودتا چیان جانشین مصدق و در همین اواخر پایمال کردن حقوق ایران در دریای مازندران و رای دادن به تحریم های بین المللی علیه ایران شمه ای از برخورد های روسیه با ایران است. با این اوصاف چگونه ایران میتواند با روسیه اتحاد استراتژیک داشته و پایگاه نظامی خود را در اختیار آن دولت بگذارد؟ این حرکت نه تنها کاملا مغایر با شعار « نه شرقی، نه غربی» جمهوری اسلامی است بلکه با منافع و حاکمیت ملی ایران نا همخوان و با نص صریح قانون اساسی جمهوری اسلامی در تضاد میباشد. ملت رنجدیده ایران پس از انقلاب، یک جنگ ۸ ساله را با آن همه خسارات جانی و مالی پشت سر گذاشته و سپس در نتیجه سوء سیاست ها گرفتار تحریم های ویرانگر گردیده و اکنون با توافق نامه برجام امیدوار گشته که از نابسامانی های اقتصادی، فقر و بیکاری و گرانی و فضای به شدت بسته سیاسی رهایی یابد و در صلح و آرامش به ساختن جامعه خود بپردازد . سوء سیاست های تازه با عواقب نا معلوم را بر گرده این ملت بار نکنید . نهم شهریور ماه ۱۳۹۵ Copyright: gooya.com 2016
|