گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
23 شهریور» معرفی کتاب "آخرین فرصت گل"، نوشته مهدی اصلانی از نشر باران16 شهریور» گفتوگو با رضا علامهزاده درباره ویژگیهای سینمای کیارستمی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ١٣٧ گلبرگِ پرپر، در "آخرين فرصت گل"، رضا علامهزاده![]()
"اصلانی تا کنون بیشترین تلاش را در اين زمینه، به ویژه در زمینه جنایت فراموش ناشدنی اعدامهاى تابستان ٦٧، کرده است. سهم او در این مورد، به اعتقاد من، بیش از افشای این فاجعه، در این واقعیت نهفته است که اصلانی اولین کسی از جانبهدربردگانِ این کشتار عظیم بود که مسئولانه پا پیش نهاد و در مقالاتی که در مجله "آرش" با امضای "شامیت" نوشت و سخنرانیهای بسیاری که ترتیب داد و مصاحبههای فراوانی که با رادیوهای فارسیزبان داشت راه را برای دیگر جانبهدربردگان باز کرد تا بدون نگرانی از این پرسش آزارنده که پس خود آنها چگونه جان به در بردهاند، پا پیش بگذارند و از آنچه بر آنها و دیگران در آن روزهای خون و وحشت رفته است حرف بزنند." حاصل تلاشِ اين بارِ مهدى اصلانى اما تكاندهندهتر است. گرچه با همهى پيگيرى، تنها توانسته نامه يا وصيتنامهى ١٣٧ زندانى اعدام شده را بيابد اما همين تعداد كه در مقابل هزاران زندانى سياسى و عقيدتى و قومى كه در چهار دههى خونبار حكومت ملايان پرپر شدهاند اندك به نظر مىرسد، چنان چنگ بر دل انسان مىاندازد كه خواندش به راحتى ممكن نيست. خودش در مقدمهمانندى از دشوارى كارش مىنويسد: گاهی شنیدهایم که خیلیها، حتی در میان مخالفین رژیم در خارج از کشور، پرداختن به مقوله کشتارهای رژیم اسلامی را مسئلهای ضروری نمیشناسند و پیشنهادشان دنبال نکردن ماجراست. حتی اگر این پیشنهاد نه بهدلیل حمایت غیرمستقیم از رژیم بلکه از روی ناامیدی به نتیجه بخشیدن اینگونه تلاشها باشد، باز باید از آنان پرسید: اگر نسل ما که شاهد این جنایات بوده آگاهیهایش را به نسلهای آینده منتقل نکند چه کسی این وظیفه را باید به دوش بکشد؟ کارِ سترگی که "ایران تریبیونال" در دو نشستِ چشمگیرش در لندن و لاهه، در ثبت و ظبط تجربیات تلخِ شاهدان عینی کشتارهای زندانیان سیاسی در ایران انجام داده، بیتردید موثرترین سندی است که در فردای آزادی ایران برای محاکمهی آمرین و عاملین این کشتارها به کار خواهد رفت. نگاه به امروز نکنید که پورمحمدی وزیر دادگستری رژیم اسلامی به کشتار تابستان ٦٧ افتخار می کند. تاریخ یک ملت از دیروز شروع، و به امروز ختم نمیشود. آیا بعید میدانید جنایتکار آبروباختهای همچون قاضی مرتضوی که برای فرار از مجازات در یک جنایت بخصوص در مورد فرزند یکی از نزدیکان بیتِ خامنهای امروز ناچار به عذرخواهی شده، در فردائی که در پیش است به ریختن خون زهرا کاظمی و صدها آزادهی دیگر اعتراف کند؟ مهدی اصلانى آگاهانه، و مسئولانه، هيچ قربانى را به خاطر تعلقش به اين يا آن گرايش سياسى و قومى و دينى ناديده نگرفته و چنانچه سندى در اختيارش بوده در اين كتاب آورده است؛ از مقامات رژيم گذشته گرفته تا كوشندگانى متعلق به جريانهاى متعدد چپ و مذهبى و قومى در ايران. آنچه در اين كتاب ثبت شده چيزى نيست كه خلاصهپذير باشد. هر كجايش را كه باز كنيد و هر سطرى از هر كسى را كه بخوانيد به تمامى قصهى رژيمى را مىشنويد كه جز خون و شلاق و گلوله و طناب دار نمىشناسد. ولى هيچیک از اين لغات که مشخصهى رژيم اسلامىاند، در اين نوشتهها نيست. انسانهائى صبور با قلمى كه مستقيما از قلبشان فرمان مىبرده به سادگىِ تمام با عزيزانشان خداحافظى كردهاند. گوئى دارند به سفرى كوتاه مىروند و بيش از آنكه عزيزانشان را دلنگران كنند، خود دلنگرانِ بازماندگانشان هستند. ناصر اخوان، (فدائى، ١٦ آذر) يوسف آليارى، (راه كارگر) فرخرو پارسا، (وزير سابق آموزش و پرورش) رضا عصمتى، (كومله) حسين خاندل، (بهائى) احترام كارگر، (مجاهد) كاميار كريمى، (فدائى اقليت) فرزاد دادگرى، (تودهاى) اگر بخواهم به اين نمونهبردارى ادامه بدهم بايد تمام كتاب را بازنويسى كنم! و نكته آخرم اين است: كتاب به شكل نفيسى شكل گرفته و طراحى و نوع كاغذ و چاپ آن در ميان كتابهاى منتشر شده در خارج از كشور بىنظير است. ضمن آفرين گفتن به صفحهآرائى و صحافىِ ممتاز كه شايستهى اين كتاب ماندنى است، توصيهام اين است كه يك چاپ معمولى و در نتيجه ارزان قيمت هم از كتاب منتشر شود تا امكان خريد آن براى همگان فراهم آيد. حیف است این کتاب به دلیل گرانیِ قیمت در دسترس هموطنانمان نباشد. دستم نمىرود اين معرفى را ببندم و فرازى از وصيتنامهى دوستی که صدای والایش در طنابِ مرگاندیشان اسلامی خفه شد، یعنی نويسنده و شاعر برجسته محمد مختارى، را در اينجا نياورم: من فقط یک شاعر و نویسندهام. مستقل از هر گروه و دستهای، از هر دولت و برنامه و سیاستی. خواهان آزادی و عدالتِ تفکیک ناپذیرم برای آدمی، به ویژه برای مردم این مرز و بوم که با همه نابسامانیها و پلشتیهایش، با همه مظلومیتها و ستمگریهایش، با همه اضطرابها و امیدهایش، با ناکامیها و آرزوهای کوتاه و بلندش، زادگاه من است.... تحمل این سنگینی ناگزیریِ من بود. پس سبک بگیرید نبودنم را. نشاط کنید که در زندگیم به اندازه کافی اندوهگینتان داشته ام. چشم به آرامش شما دوختهام. مواظب هم باشید. بخندید اگر چه مثل من خندهی این کشور را کم دیدهاید. افسوس که جرعهفشانی بر خاک هم از شما دریغ شده است. دوستتان دارم. برایتان غصه میخورم. میبوسمتان. Copyright: gooya.com 2016
|