گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! به بهانه برگزارى چهارمين كنگره سكولار دمكرات ها در آلمان؛ ف. م. سخنسال هاست از انجام كار جمعى نااميد شده ام. در كارهاى جمعىِ ما ايرانيان، وقت زيادى تلف مى شود و نتيجه ى دلخواه گرفته نمى شود و بعد از مدت كوتاهى، جمعِ به وجود آمده در اثر اختلاف نظرها از هم مى پاشد يا چند شاخه مى شود. سال ها تكروى در بيان نظر و عقيده هم، اِشكالات زيادى را به من نشان داده است. منفرد بودن، ارتباط شفاهى با هم ميهنان را از دست دادن، دنياى ذهنى خاص خود ساختن، از واقعيت هاى روابط اجتماعى و سياسى ايرانيان بى خبر ماندن، از جامعه تصويرى ذهنى در سر داشتن، و اِشكالاتى از اين قبيل كه اهل قلم منزوى آن ها را به خوبى مى شناسند. راندمان كار فردى، نسبت به كار جمعى البته بسيار بهتر است و براى افراد كوشا و با برنامه، تقريبا اتلاف وقت وجود ندارد. با اين حال، چيزى به نام موتور جمع نيز در كار نيست؛ موتورى كه نيروى مثبت جمع را به فرد منتقل مى كند و او را در لحظات نااميدى و از پا افتادگى به حركت وا مى دارد. با چنين نگاهى، على الاصول نبايد موافقتى با تشكيل جمع هاى سياسى و نشست هاى مشورتى، بخصوص در خارج از كشور داشته باشم ولى چنين نيست، و نه تنها شخصا كسى را دعوت به كار سياسى و آگاهى بخشى انفرادى نمى كنم، بلكه كسانى را كه با زحمت بسيار در صدد گرد هم آوردن ايرانيان هستند و به شكل جمعى به دنبال راه حل براى خروج از بن بست هاى موجود مى گردند تحسين مى كنم. گفت و گوهاى مطرح شده در چهارمين كنگره سكولار دمكرات ها را كه در آلمان برگزار شده بود از طريق اينترنت دنبال كردم. برخى از سخنرانى ها را به طور كامل شنيدم و برخى ديگر را به شكل خلاصه مشاهده كردم. چون سال ها بود جمع هايى اين چنين را نديده بودم، به نظرم نوعى تغيير كيفى در روند جلسات به وجود آمده بود. سخنرانان اين كنگره جز چند نفر كه با سخنان و سوالات نا مربوط به نوعى اخلال در برنامه به وجود مى آوردند و مسير بحث ها را از موضوعات اصلى و فراگير به موضوعات فرعى و ذهنى مى كشاندند، نوعى آرامش و پختگى در بيان عقايدشان احساس مى شد. به نظر مى رسيد اكثريت جمعيت حاضر در اين كنگره، ديگر گوينده ى صِرف و تحميل كننده ى ايده هاى خود نيستند بلكه سخن ديگران را هم با دقت مى شنوند و نسبت به سخنان مخالف، واكنش منطقى نشان مى دهند. البته اين تصور من است و قطعا جناب آقاى دكتر نورى علا به عنوان يكى از برگزار كنندگان اين كنگره، نظر صائب شان را در اين زمينه مكتوب خواهند كرد. بسيار احترام قائلم براى كسانى كه با قبول زحمات سفر و تحمل هزينه ها در گوشه اى از دنيا گرد هم مى آيند و با يكديگر به گفت و گوى رو در رو مى پردازند. گفت و گوى رو در رو، بسيار تفاوت دارد با گفت و گو در اتاق هاى اينترنتى، يا بيان يك طرفه ى نظر به وسيله ى نوشته و مقاله، و مطالعه ى نظر مخاطبان. هميشه اين طور به نظرم مى رسيد كه گفتارهاى شركت كنندگان در جلسات سياسى را مى توان در قالب مقاله ارائه كرد و اين همه زحمت را متحمل نشد اما احساس در جمع بودن و از «من»ها، «ما» ساختن، وراى مطالبى ست كه در چنين نشست هايى بيان مى شود. خانم ها و آقايانى كه من سخنرانى هايشان را ديدم، در رسانه هاى تصويرى و سمعى اغلب سخن مى گويند و نظرشان را بيان مى كنند اما ديدن يك جمع هم نظر يا تقريبا هم نظر از ايرانيان كه هدف معينى را دنبال مى كنند، از بسيارى جهات مى تواند آموزنده باشد. به هر حال، با همت جناب دكتر نورى علا و سركار خانم شكوه ميرزادگى و ياران اين دو تلاشگر عرصه ى سياست و فرهنگ، موضوع سكولار دمكراسى به عنوان راه حلى براى گشودن گره هاى كور در سياست و فرهنگ كشورمان مطرح شده است. جوهر تمام راه حل ها، كه اتكا به حقوق بشر، و جدا كردن امر سياست از دين و ايدئولوژى ست، در همين موضوع سكولار دمكراسى، مى تواند خلاصه شود. البته بهانه گيران، كه هميشه براى پيشبرد نظر خود، راه تضعيف و تخريب كار مثبت ديگران را دنبال مى كنند، گفته اند و مى گويند كه مثلا «سكولاريسم» به تنهايى خوشبختى نمى آوَرَد و جنايت هاى بسيارى توسط حكومت هاى سكولار صورت گرفته است يا دمكراسى، در هيچ جاى دنيا، به طور واقعى پياده نشده و اصولا قابل پياده كردن به طور كامل نيست، لذا اين اسم بايد چنين يا چنان باشد... به اين گونه گفتارها عادت داريم! آن قدر به خيال خودمان، به ظرائف و دقايق مى پردازيم و بر سر آن ها جنگ و جدال لفظى مى كنيم كه موضوع اصلى كلا فراموش مى شود و عواملِ مترصدِ فرصتِ حكومتى، در فاصله ى پرداختن ما به تئورى هاى نازك بينانه و كمال گرايانه، ايران را مى زنند و مى برند و مى چاپند، و ما اندر خم يك كوچه مى مانيم! در اين زمينه لازم است بيشتر بگوييم و بنويسيم و با لوازم و شرايط كار جمعى آشنا شويم. همان طور كه به صِرفِ بلد بودن رانندگى نمى توان بدون گذراندن دوره هاى لازم و آشنا شدن با «قوانين» و «مقررات» و «شرايط خاص رانندگى» اتومبيل را برداشت و به خيابان رفت، به صِرفِ داشتن عقيده ى سياسى يا حتى سابقه ى كار سياسى، نمى توان وارد جمعى شد و بدون ملاحظه ى لوازم كار جمعى، به اسم دمكراسى و حق آزادى بيان هر چه خواست گفت و خاصيت كار جمعى را از ميان برد. در اين زمينه بيشتر خواهيم نوشت... Copyright: gooya.com 2016
|