شنبه 3 مهر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

در آخرین ماه‌های ۲۰۱۶ میلادی، دیپلماسی: اهرم نجات اقتصاد ایران، مهرداد خوانساری

مهرداد خوانساری
رقابت‌های جناحی به کنار، عقل سلیم ایجاب می‌کند که نمی‌توان گزینه بازگشت به شرایط ماقبل برجام را تحت هر عنوانی به نفع مردم یا آینده کشور قلمداد نمود و در پی اجرای آن قدم به پیش گذاشت... بهبود شرایط زندگی روزمره مردم ایران ـ که مهم‌ترین اولویت مسئولین کشور است ـ ارتباطی مستقیم به فراهم‌سازی امکانات بلامانع برای جلب سرمایه و تکنولوژی یه منظور بازسازی و رشد اقتصادی کشور دارد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


شرایط ناگوار و خطرناکی که امروز دنیای غرب و بویژه اروپا با آنها دست و پنجه نرم می‌کند (از ادامه شرایط سخت اقتصادی و هجوم میلیونها مهاجر و پناهنده از خاورمیانه و آفریقا تا حملات جنایتکارانه بخشی از مسلمانان رادیکال اهل سنت) از زمان آغاز نابسامانی های سیاسی و اقتصادی که در پی اضمحلال امیراطوری های روسیه، آلمان و اطریش، در پایان جنگ جهانی اول گریبانگیر اروپا شد،‌ بی سابقه است.

ادامه نا آرامی های ناشی از عواقب آن بحران، در دهه دوم قرن بیستم،‌ نهایتا زمینه را از طریق انتخابات آزاد و دموکراتیک، برای ظهور حکومت های غیر دموکراتیک و فاشیستی در ایتالیا و آلمان هموار ساخت و موجبات حرکت بسمت یک جنگ هولناک جهانی دیگر با بیش از ۵۰ میلیون قربانی را فراهم آورد.

از آن تاریخ تاکنون، کشورهای دموکراتیک غربی، هرگز به خاطر مواجه بودن با مشکلات اقتصادی یا بحران های اجتماعی تا این حد طعمه تبلیغات عناصر مرتجع و قشری تحت پوشش مباحث عوام فریبانه و سیاست های «پوپولیست» نبوده است. متاسفانه بیشتر سیاستمداران این زمان ـ از دونالد ترامپ آمریکائی گرفته تا همه همپالکی های اروپائی اش، در هر فرصتی که فرا رسیده، ضمن رجوع به شعار های تحریک آمیز ضد اسلامی از «سم پاشی علیه ایران» (علیرغم عدم دخالت ایران و یا مسلمانان شیعه در حملات تروریستی اخیر) به منظور ایجاد هیجان و جلب حمایت توده های نا آگاه که در سه دهه گذشته تحت تاثیر آماج تبلیغات منفی ضد ایرانی قرار گرفته اند، امتناع نکرده اند.

در چنین وضعیتی،‌حراست از منافع و حیثیت ملی ایران که باید همزمان با بهبود زندگی روزمره ایرانیان در این زمان و تامین آینده نسل های بعدی نیز همراه باشد، اولویت اول و مسئولیت حساسی است که تنها با درایت و ظرافت می تواند به نتیجه دلخواهش منتج گردد. نقشه راهی که بتواند در شرایط «گل آلود» فعلی، موقعیت ایران را به نقطه ای ممتاز و شایسته در جامعه بین المللی و بخصوص در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس برساند، باید در جوی فارغ از هر نوع اشتباه «استراتژیک»، همراه با توجه کامل به مهمترین نیازمندی های امروز و فردای کشور، طراحی شود. در این مقطع حساس، مسئولین سیاست خارجی ایران یکبار دیگر در بهترین موقعیت برای ایجاد زمینه های لازم برای خروج کشور از بن بست های موجود فعلی قرار دارند.

مخالفان برجام، اغلب دولت روحانی را در ماه های اخیر، بعلت عدم توفیقش در از میان برداشتن هرچه زودتر تمام موانعی که در ۳۷ سال گذشته توسط جامعه بین المللی علیه ایران اعمال شده است، ‌مورد نکوهش قرار میدهند. این در شرایطی است که هم رهبر جمهوری اسلامی و هم رئیس جمهور بارها،‌ نارضائی خود را، نه از اصل رسیدن به قرداد برجام، بلکه بعلت عدم پیشرفت های سریع و لازم بعدی در برداشتن موانع باقیمانده که کماکان مانع بهبود زندگی روزمره مردم است، علنا اعلام داشته اند. موفقیت دولت با پشتیبانی رهبری، در رسیدن به «برجام»، علیرغم تمام نارسائی هائی که به کرات از آنها یاد می شود، عملا زمینه لازم برای قدم های سازنده بعدی را در عین حال فراهم نموده است. پس آنچه که باید توجه تمام دست اندرکاران را معطوف به خود نماید، حل مشکلات جدیدی است که شرایط پرداختن به آنها به لحاظ عدم حل بحران هسته ای قبلا امکان پذیر نبود. در شرایطی که مذاکرات موفقیت آمیز برجام ـ موفقیتی که کشورهای ۵+۱ نیر بطور جدی طالب آن بودند، نزدیک به دو سال بطول انجامید، بدیهی است که عادی سازی و حل دیگر مشکلات پیچیده ایران با جامعه بین المللی، که ریشه هایش به ۳۷ سال درگیری و بحران های مختلف با غرب ختم می شود، نیاز به زمانی خیلی بیشتر از آنچه منتقدین برجام، بطور مکرر دولت روحانی را به اهمال در انجام ماموریتش متهم می‌کنند، دارد.

رقابت های جناحی به کنار، عقل سلیم ایجاب می کند که نمی توان گزینه بازگشت به شرایط ماقبل برجام را تحت هر عنوانی به نفع مردم یا آینده کشور قلمداد نمود و در پی اجرای آن قدم به پیش گذاشت. در واقع، ‌تنها یک مسیر یا «جاده راه» برای تامین منافع دراز مدت کشور و بهبود اوضاع اقتصادی أن باقی می ماند و آن ادامه همان روش مشکل گشائی است که در سه سال گذشته با موفقیت های قابل ملاحظه اش، باعث ایجاد تحول عظیمی در موقعیت بین المللی ایران گردیده است. ضمنا نباید فراموش کرد که پیشرفت های حاصله در طول تمام مراحل مذاکراتی که نهایتا به انعقاد برجام منتج شد (و در ماه های بعد از آن)، در شرایطی صورت گرفت که ما شاهد کوچکترین وقفه ای در گفتمان تند و تحریک آمیز میان جناح های متخاصم چه در ایران و چه در غرب و ‌بویژه در آمریکا نبوده ایم و تمام پیشرفت های حاصله، بویژه در مذاکرات میان مقامات ایرانی و آمریکائی،‌ علیرغم تمام «سنگ اندازی» های مخرب از سوی نیروهائی در آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی بوده است که منافع شان از طریق ادامه بحران میان ایران و غرب تامین میگردد.

امرور، بهبود شرایط زندگی روزمره مردم ایران ـ که مهمترین اولویت مسئولین کشور است ـ ارتباطی مستقیم به فراهم سازی امکانات بلامانع برای جلب سرمایه و تکنولوژی یه منظور بازسازی و رشد اقتصادی کشور دارد. پیشرفت در این راستا شامل برداشتن موانعی خواهد بود که در ماه های بعد از عقد برجام، بخصوص در برداشتن سدهای باقیمانده و عادی سازی روابط میان ایران با بانک های بزرگ و معتبر جهانی تاکنون بی نتیجه مانده است. این در شرایطی است که بسیاری از کشورهای غربی هم به لحاظ منافع شان، انگیزه و تمایل زیاد در سرمایه گذاری های سودمند در ایران برای مشارکت در «بزرگترین بازار دست نخورده جهان» از خود نشان میدهند؛ چنانکه با سیل اعزام هیات‌های مختلف اقتصادی در پی توافق هسته ای مشاهده شد.

ایجاد شرایط لازم برای تامین این هدف که می تواند اقتصاد ایران را بطور جدی شکوفا سازد و با ایجاد اشتغال و تولید، به انتظارات دراز مدت مردم برای زندگی و آینده ای بهتر، پاسخی مثبت و دوام پذیر ارائه دهد، مسئولیت مهمی است که یکبار دیگر، مجریان دیپلماسی ایران، می توانند با قدم های شمرده و حسابشده خود، آنها را به نتیجه ای مطلوب هدایت سازند.

موفقیت در این مسئولیت که قدم های اولیه آن باید به دلایل بسیار (مانند اوضاع متشنج در منطقه و اوج تبلیغات پوپولیستی در آمریکا و اروپا که با شعارهای ضد ایران توأم است) در اسرع وقت برداشته شود، ارتباطی به عادی سازی روابط با آمریکا ندارد، چنانکه دست یابی به قرار داد برجام چنین نیازی را نداشت.

نباید فراموش کرد که انگیزه آمریکا در متعهد بودن به تمام تعهداتش در قبال برجام و ایران، با توجه به تمام سیاست های نافرجامش در خاورمیانه و بویژه عراق و افغانستان که منتج به ظهور عناصر مرتجع مانند داعش و گسترش ناامنی در ابعاد جهانی گردیده، از همیشه بیشتر است. اینجاست که ابتکار عمل و مهارت دستگاه سیاست خارجی ایران می تواند در راستای حراست ازمنافع دراز مدت ملی و حفظ ثبات و امنیت در سراسر منطقه، بطور محسوس و تعیین کننده ای ـ با تأمین عزت تمام برای ایران ـ بطور اساسی محاسبات قبلی غرب در قبال ایران را تغییر دهد.

اوضاع سیال سیاسی در منطقه و حضور اجتناب ناپذیز عوامل تغذیه شده از گروه های متشکل ضد ایرانی، مانند «لوبی» یهودی ها و سعودی ها که بعد از اوباما و کری، جریان هدایت سیاست خارجی آمریکا را حد اقل در کوتاه مدت، بسمت رویاروئی بیشتر با ایران سوق خواهند داد، زمان زیادی را برای اینکه دستگاه دیپلماسی ایران بتواند مبتکرانه، حداکثر استفاده از شرایط استثنائی موجود را بنماید، باقی نمیگذارد.

ماه های پایانی سال ۲۰۱۶ میلادی،‌می تواند سر آغاز روند تازه و سودمندی در برخورد میان ایران و جامعه بین المللی باشد؛ رابطه ای که یکسوی آن مبارزه با بخش رادیکال اهل سنت از قبیل داعش و القاعده است که امنیت منطقه و جوامع غربی را به مخاطره انداخته اند و سوی دیگر آن همکاری در رسیدن به توافق هائی قابل قبول در مسائلی چون آزادسازی مناطق تحت اشغال داعش مانند موصل و رقه، در چار چوب پایان دادن به بحران های موجود در سوریه و یمن است. تردیدی نیست که اثرات اینگونه زمینه سازی های بوقت از سوی دستگاه دیپلماسی ایران، می تواند شرایط همکاری های موثر و همه جانبه اقتصادی برای شکوفائی «بزرگترین بازار دست نخورده جهان»، را نیز مهیا سازد.

مهرداد خوانساری
مهرماه ۱۳۹۵


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016