گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آرزویی ناگفته: "تحصیل برای تغییر"، ناهید حسینیآزادی، کسب دانش، فرصتهای شغلی، مشارکت در ساختارهای سیاسی محلی و ملی، وساختارهای سیاسی-اجتماعی از دلایل اصرار زنان برای کسب تحصیلات عالی بودهاند. حرکتی آهسته، اما پیوسته و قاطع برای ایجاد تغییر، که میتواند به عنوان وجه پنهان و ناگفته خواسته "تحصیل برای تغییر" ارزیابی شود
تحصیلات دانشگاهی در نظر بسیاری از مفسران، تامین کننده فرصتهای بزرگ تری برای زنان در توسعه شغلی و اجتماعی است [۱]. با وجود این، در تعدادی از کشورها، مثل ایران، این فرایند به طور کامل محقق نشده است. در این مورد، مهم است که درک کنیم چگونه و به چه دلیل دختران در ایران توانستهاند علیرغم قوانین تبعیض آمیز جنسیتی در قانون اساسی کشورو همچنین تحت تسلط فرهنگ پدرسالاری که امکانات راه یابی آنان به تحصیلات عالیه را تحت تاثیر قرار داده، اکثریت صندلیهای دانشگاهها را به خود اختصاص دهند. علاوه بر این، این مقاله به طور خلاصه به تاثیر زنان تحصیل کرده بر تغییرات اجتماعی در جامعه ایرانی میپردازد. تعداد زنان در تحصیلات عالیه در ایران در دهه ۱۹۹۰ شروع به افزایش نمود. در سال ۲۰۰۸ آنها بتدریج توانستند تا بیش از ۶۵% صندلیهای دانشگاههای کشور را به خود اختصاص دهند. هر چند، درسال ۲۰۰۶، حکومت درباره رشد بیسابقه تعداد دانشجویان زن دچارنگرانی شده و شروع به اجرای طیفی از سیاستها به منظور محدود کردن این روند شدند، ولی این موانع، بعد از انتخاب مجدد محمود احمدینژاد به پست ریاست جمهوری کشور در سال ۲۰۰۹ گسترش بیشتری یافت [۲]. دانشجویان زن به طور فعالانه در جنبش سبز سال ۲۰۰۹ مشارکت داشته وحتی نقش کلیدی در رهبری آن ایفا کردند، در حالیکه یکی از برنامههای جدی دولت جدید اسلامی در سال ۱۹۷۹، اسلامی کردن سیستم آموزشی، مجبور کردن زنان به داشتن حجاب اجباری و نهایتا وادار ساختن آنان به ماندن در خانه بود. حکومت موانع جدی برای مشارکت اقتصادی زنان ایجاد کرد، بنابراین با توجه به آمارهای رسمی، در حال حاضر فقط ۱۷% زنان در ایران شاغل هستند [۳].
از یک طرف، سیاستهای حکومت ایران به مشکلات موجود علیه دسترسی زنان به تحصیلات عالیه افزوده است واز طرف دیگر، این محدودیتها برای فعالین حقوق زنان، انگیزه ایجاد کرده است. فعالین حقوق زنان مشوق ومحرک جدیدی در مبارزه خود برای برابری جنسیتی یافتهاند، که به آنها اجازه میدهد تا نفوذ خود را در میان جمعیت زنان، سیاست مداران و نخبگان کشور گسترش دهند. نتیجه به دست آمده از صفحه فیس بوکی «تحصیل برای تغییر» که برای درک دلایل پی گیری زنان در ورود به تحصیلات عالیه در ایران طراحی شده [۶]، روشن میکند که آزادی، کسب دانش، فرصتهای شغلی، مشارکت در ساختارهای سیاسی محلی و ملی، وساختارهای سیاسی-اجتماعی از دلایل اصرار زنان برای کسب تحصیلات عالی بودهاند. حرکتی آهسته، اما پیوسته و قاطع برای ایجاد تغییر، که میتواند به عنوان وجه پنهان و ناگفته خواسته «تحصیل برای تغییر» ارزیابی شود. میتوان این چرخش آرام و پیوسته آموزشی را به مدت دو دهه در میان زنان ایرانی مشاهده کرد. این یک شعار خاموش در زندگی هر دختری برای ایجاد تغییر در زندگی خویش بوده است. این یک اقدام جمعی اعلام نشده ازسوی اقشار مختلف زنان ایرانی بوده که به کسب اکثر صندلیها در دانشگاهها منجر شده است. جنبش تحصیلی زنان ایرانی یک پدیده اجتماعی است که میتواند به عنوان یک جنبش نوین اجتماعی شناخته شود. یک جنبش اجتماعی، نوعی اقدام گروهی است که بر اهداف مشترک در مسائل اجتماعی و سیاسی به منظور اعمال تغییرات اجتماعی، تمرکز میکند. یک جنبش اجتماعی همچنین مجموعهای از اقدامات جمعی مستمر است که به وسیله گروهی از مردم با علایق مشترک، هویت مشترک، و به طور وسیعی اهداف همگانی کامل میشود. روشنترین مشخصه یک جنبش اجتماعی نوین این است که عمدتا نه اهداف سیاسی بلکه دارای اهداف اجتماعی و فرهنگی است و بیشتر خواهان ارتقاء کیفیت زندگی است تا مبارزه با دولت [۷]. تحصیلات عالیه راهی است به سوی آزادیهای فردی، و دختران جوان ایرانی بطور نسبی در این جهت پیش رفتهاند. قطعا هنوز راهی طولانی در پیش است، اما به نظر میرسد چیزی که تا به حال کسب شده غیر قابل بازگشت میباشد، چون زنان با تلاشهای بسیار و بیوقفه خود به آن دست یافتهاند. نیمی از جمعیت ۸۰ میلیونی ایرانی را زنان تشکیل داده وسهم قابل توجهی از آنان، فارغ التحصیلان دانشگاهها هستند. این قطعا یک سرمایهای اجتماعی محسوب میشود که میتواند نقش مثبتی در تغییرات اجتماعی ایفا کند. وجود زنان تحصیل کرده با تواناییهای گوناگون، فرصتی برای آنها فراهم میکند که مشارکتی ارزشمند در توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور را داشته باشند. ناهید حسینی ـــــــــــــــــــــــــــــــ [1] OECD (2010b), Improving Health and Social Cohesion through Education, Educational Research and Innovation; OECD Publishing, Paris, http://dx.doi.org/10.1787/9789264086319-en. and OECD (2011b), Divided We Stand: Why InequalityKeeps Rising, OECD Publishing, Paris, http://www.oecd-ilibrary.org/social-issues-migration-health/the-causes-of-growing-inequalities-in-oecd-countries_9789264119536-en Copyright: gooya.com 2016
|