شنبه 8 آبان 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

چکامه‌ی اندوهناک گُل، رضا مقصدی

رضا مقصدی
...گفت: / وقتی که آمدی / رنگین‌کمانی از گل کوکب / بر آسمان خاطره خواهم بست. / اندوه را / از چهره‌ی نجیب تو می‌شویم / با دشت مهربان و آهو / از شعر چشم‌های تو / می‌گویم. / گفتم: / خواهم نوشت / شعری / از سایبان ساده‌ی گیسویت. // از چشمه‌سار / از کوه / از صبح روستا / از صحبت زلال تو خواهم گفت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


باز آمدی
از دوردست ِ خاطره‌ی من
بی‌آن‌که شادمانی ِ یک لبخند
بر چهره، ارمغان تو باشد.
در جامه‌دان ِ تو
پیراهنی‌ست
با رنگ وُ بوی راز .

آواز در گلوی تو خاموش است
ای آن‌که همنشین ِ قدیمی ِ سوسنی!

وقتی که آفتاب ِ نگاهت
بر شاخه‌ی شکسته
می‌تابد
شوق ِ کدام آینه می‌داند
از دودمانِ رنج ِ شقایق
از آه
از تیره‌ی منی؟

گفتم :
وقتی که آمدی
رنگین‌کمانی از گلِ کوکب
بر آسمان ِ خاطره خواهم بست .
اندوه را
از چهره‌ی نجیب تو می‌شویم
با دشت ِ مهربان وُ آهو
از شعر ِ چشم‌های تو
می‌گویم .
گفتم :
خواهم نوشت
شعری
از سایبان ِ ساده‌ی گیسویت.

از چشمه‌سار
از کوه
از صبح ِ روستا
از صحبت ِ زلال ِ تو خواهم گفت.

گفتم تمام این‌همه را،
گفتم .
اما
وقتی که باز آمدی از دور دست‌ها
آشفتم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کتابِ "با آینه، دوباره مُدارا کن"
سال ۶۸ خورشیدی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016