گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 آبان» بازداشت یاشار سلطانی از نگاه عباس عبدی10 آبان» "نه" به شوراینگهبان؛ مناظره عباس عبدی و حمیدرضا ترقی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! عباس عبدی: فضا طوری بود كه اشغال سفارت را میطلبید
عباس عبدی: كسانی كه معتقدند پشت سر اشغال سفارت كشورهای خارجی وجود داشتند باید بینه (دلیل) بیاورند. یك عده دانشجو كاری انجام دادند و ربطی به خارجیها نداشت فضا طوری بود كه اشغال سفارت را میطلبید. اعتماد ـ مریم وحیدیان ـ درست ٣٧ سال پیش مثل امروزی دانشجویان پیرو خط امام پس از هماهنگی و برنامهریزیهای اولیه دست به كاری زدند كه بیش از سه دهه بعد هنوز محل بحث است و زوایای پیدا و پنهانش تحلیلگران سیاسی ایران و امریكا را به خود مشغول میكند. اشغال سفارت امریكا همان اتفاق بزرگی بود كه یك رییسجمهور در امریكا و یك دولت در ایران را قربانی خود كرد. كارتر دموكرات رییسجمهوری امریكا نتوانست بحران اشغال سفارت كشور در ایران را حل كند و از ریاستجمهوری دوباره بازماند و در ایران نیز دولت لیبرال مهندس بازرگان پس از این واقعا استعفا كرد. آن بحران و گروگانگیری دیپلماتها و كاركنان سفارت امریكا به مدت بیش از ٤٠٠ روز بزرگترین رویارویی ایران و امریكا در تاریخ معاصر دو كشور بود. بحرانی كه در نهایت به مسدود شدن كلیه حسابهای ایران و قطع تمامی روابط اقتصادی و دیپلماسی میان ایران و امریكا انجامید. حالا ٣٧ سال پس از آن چالش بزرگ، عاملان آن اتفاق هریك به مسیری رفتهاند و زیست سیاسی خود را به گونهای دیگر دنبال میكنند. در میان دانشجویان اشغالكننده سفارت بعضی مانند ابراهیم اصغرزاده آن رفتار را غلط میدانند و برخی مانند محسن میردامادی و عباس عبدی هنوز از آن حركت دفاع میكنند. عصر بارانی دیروز فرصتی بود تا عباس عبدی از آن روزها بگوید. اگرچه در ابتدای صحبتهایش گفت كه چیز جدیدی نمانده كه اضافه كند و حرف تازهای ندارد اما باز هم در میان صحبتهایش میشد حرفها و تحلیلهای جدیدی پیدا كرد. او با یادآوری خاطرهای از ١٥ سال پیش گفت: سال ٢٠٠١ كه امریكا به افغانستان حمله كرد من در تحریریه روزنامه نوروز بودم. آنجا عدهای فكر میكردند اگر امریكا بیاید كابل پاریس میشود. چنین نگاه ابلهانهای دلیل دارد. این آدم ابله نیست اینطور فكر كند. از بس كه عدهای رابطه با امریكا نداشتن را بزرگ میكنند از طرف مقابل عدهای فكر میكنند رابطه با امریكا همه مشكلات را حل میكند. رابطه با امریكا از بس تابو شده عدهای رابطه با امریكا را حلال مشكلاتشان میبینند. عبدی با بیان اینكه اگر به دلیلی رابطهمان با امریكا متشنج شده باید مساله را از جهت تامین منافعمان ببینیم و سیاست خارجی را بر اساس منافعمان پیش ببریم گفت: گفته میشود كه بعد از اشغال سفارت رابطه با امریكا خراب شد اما باید توجه كرد كه كشورها بر اساس منافع با هم ارتباط دارند. كلاسیكترین رییسجمهور امریكا ریگان است اما همین آدم اسلحه میفرستد و مشتاق رابطه با ایران میشود. امریكا به دنبال منافعش است. ما در ایران فكر میكنیم دوست و دشمن دایمی داریم. همین اخیرا جان كری گفته با ایران متحد نیستیم اما منافع مشترك میتوانیم داشته باشیم. آیا اشغال سفارت برای زمین زدن دولت بازرگان بود؟ عبدی به یكی از نتایج آن اقدام یعنی استعفای دولت بازرگان هم پرداخت و گفت: مرحوم بازرگان این هنر را نداشت كه مردم را با خود همراه كند. نباید بگوید مردم كنار بروید من میخواهم كار درست انجام دهم! من بازرگان را در كتگوری (رسته) سیاستمدار قرار نمیدهم. او انسان شریفی بود اما جلب مشاركت و حمایت مردم باید انجام شود. حتی سیاستمدار ممكن است از فرد دیگری دانشش را بگیرد. سیاستمدار باید بتواند ملت را بسیج كند. بازرگان نباید در شرایط انقلابی روی كار میآمد و نباید نخست وزیری را میپذیرفت. لیست كابینه بازرگان را دربیاورید و ببینید كسانی كه در كابینه بودند با تركیب بعد از انقلاب سازگاری نداشتند. او سپس به مصادیقی از دولت بازرگان اشاره كرد: وزیر كشاورزی بازرگان ایزدی یكی از ملاكهای فارس بود. فرد بدی نبود اما وقتی وزیر كشاورزی كابینهات را یك فئودال گذاشتی فردا چطور میتواند كار كند؟ كسی را باید بگذاری كه مردم حس نكنند فرد ثروتمندی روی كار آمده و با آنها نیست. وی با بیان اینكه متوسط سن دانشجوهای سال ٥٧ را ببینید گفت: ما متوسط سن كمی داشتیم. آدمها عوض میشوند. بچههای اشغال سفارت ده تا دوازده نفر نیروی اصلی بودند كه از میان آنها تنها یك نفر به نام آقای سیفاللهی گرایش اصولگرایی دارد. دانشجوها چهار رده بودند. به عنوان مثال آقای ضرغامی به لحاظ سلسله مراتبی در ردههای پایین دانشجوها در سلسله مراتب قرار میگرفت البته ضرغامی آن زمان سنی هم نداشت. اجازه از امام یكی از نقاط مبهم این داستان بحث اجازه گرفتن دانشجویان از حضرت امام(ره) است. روایتها در این ماجرا یكسان نیست و همهچیز در سینه سید محمد موسوی خوئینی، سیاستمدار امین امام و پدر معنوی دانشجویان مانده است. او بود كه خیال دانشجویان را از رضایت امام راحت كرد اما به كسی نگفت كه اساسا با امام در این خصوص مذاكرهای نداشته است. عبدی در این مورد میگوید: در مورد اشغال سفارت بحث بود از امام اجازه بگیریم یا نه. تحلیل این بود كه این كار را نكنیم چون اجازه گرفتن از امام باعث میشد ایشان هم مسوولیت پیدا كند. از طرفی فكر میكردیم ایشان اگر موافق باشد هم نمیگفت. بنابراین در جمعبندیها گفتیم اگر امام مخالف این كار بود بعد از اطلاع از نظر ایشان از سفارت امریكا بیرون میرویم. مخالفان اشغال در مورد مخالفان اشغال سفارت امریكا همه متفقالقولند كه محمود احمدینژاد یكی از مخالفان اشغال سفارت بود اما گاهی این نكته گفته نمیشود كه احمدینژاد و دوستانش از باب رعایت مصالح دیپلماتیك مخالف این اقدام نبودند بلكه میگفتند اشغال سفارت شوروی بر اشغال سفارت امریكا ارجحیت دارد. البته عبدی هم بر این روایت صحه گذاشت: احمدینژاد، نماینده دانشگاه علم و صنعت و نماینده یك دانشگاه دیگر با اشغال سفارت مخالفت كرده بودند. اشغال سفارت برنامه شوروی بود؟ یكی از اقداماتی كه نتیجه اشغال سفارت امریكا بود منفعت بردن بلوك شرق و شوروی از این اقدام بود. این گمانه به حدی است كه برخی میگویند دانشجویان در زمین شوروی بازی كردند. پاسخ عبدی به این گمانه این است: كسانی كه معتقدند پشت سر اشغال سفارت كشورهای خارجی وجود داشتند باید بینه (دلیل) بیاورند. یك عده دانشجو كاری انجام دادند و ربطی به خارجیها نداشت فضا طوری بود كه اشغال سفارت را میطلبید. فراز پایانی صحبتهای عبدی بالاخره به اینجا رسید كه آیا از آن رفتار دفاع میكند یا خیر: افراد، شرایط، امریكا و همهچیز امروز تغییر كرده است. مبدا تحلیل شما اشغال سفارت است اما مبدا تحلیل من انقلاب است. مردم دیوانه نیستند كه انقلاب میكنند، پاسخ به شرایطی است كه این كار را میكنند. مرحوم بازرگان میگوید انقلاب دو رهبر داشت. حضرت علی و امام خمینی. من آدم نادانی نیستم كه از كنش ٢٠ سالگی در ٦٠ سالگیام دفاع كنم. از آن اتفاق با معیار امروزم دفاع نمیكنم، آن اتفاق در شرایط خودش رخ داد. Copyright: gooya.com 2016
|