آقاى موحدى كرمانى و تغيير موضع اسلام در باب كفار؛ ف. م. سخن

پس بيخود نگوييد كه دين سنتى، به روز نمى شود و نو نمى شود و منطبق با وضعيت زمان و مكان نمى شود. مى شود و خيلى هم خوب مى شود و عن قريب يك آيه ى ضد امريكايى هم كشف شود، و عن قريب يك آيه روسوفيلى و كافردوستانه هم كشف شود، و عن قريب قال صادق و قال باقر كه الامريكا بميرد و الروسية الشوروى السابق بيايد در خدمت اش باشيم و پايگاه نوژه به او دهيم كشف شود، و خلاصه عن قريب است كه اسلام عزيز دچار تغييراتى شود كه جدّ و آباد نو انديشان دينى هم حتى فكرش را نتوانند كرد.

اين كه مى گويند اسلام سنتى با پيشرفت و رشد و نوگرايى، سرِ سازگارى ندارد و اين عوامل را تنها بايد از اسلام نو انديشان دينى و روشنفكران دينى انتظار داشت، سخنى ست به شدت نادرست. گام هايى كه اسلام سنتى و روحانيون هوادار آن در زمينه ى نوگرايى دينى برداشته اند، مى توان گفت بى نظير است! نه تنها بى نظير است بلكه موضوعات كلان را مورد توجه قرار مى دهد و به شكلى راديكال، اين موضوعات كلان را تغيير مى دهد.

در جايى كه نوانديشان دينى، در سوالِ آيا وحى به پيامبر عظيم الشان اسلام نوعى خواب بوده و يا رويا گير كرده اند و سوالى مطرح كرده اند كه خودشان هم از پسِ پاسخ دادن به آن بر نمى آيند و مكانيسم وحى را كشف كردن به هيچ وجه نمى توانند، اسلام سنتى با يك فتواى ساده راه توبه را بر سلمان رشدى گردن شكسته مى بندد، و مى گويد اگر هم اسلام گفته توبه صادقانه ى شخص تواب، مورد پذيرش ماست، آقاى خمينى با پشت دست تو دهنِ اسلام عزيز و قديمى و حتى تو دهنِ ولى فقيه بعدى -كه راه رفتنش را در كره ى شمالى پسنديده بود- مى زند و مى گويد «شماها نكنيد غلط زيادى! توبه ى سلمان رشدى، پذيرفته نيست به هيچ شكل و صورتى، و ما بايد هر جور شده بكشيم او را؛ تكبير! و توبه-موبه با همين دو جمله، و نه بيشتر، در متن اسلام عزيز «مالانده مى شود» و دوران جديدى در اسلام گشايش مى يابد! تغيير و نوگرايى يعنى اين، نه اين كه بيست سال زور بزنى آخرش هم به قول رفيق عزيزمان هيچى به هيچى!

يا حكمى كه آيت الله هاى بزرگ از صدر اسلام تا به زمان خمينى در باره ى بازى كثيف و چندش آور شطرنج داده بودند، و حضرت آيت الله دستغيب در كتاب دو جلدى «گناهان كبيره» عصاره ى اين نظرات را در جملاتى مانند: كسى كه به بازى شطرنج نگاه كند انگار كه به فَرْجِ مادرش نگاه كرده است، جاى داده بودند، توسط امام خمينى بر باد رفت، و ايشان فرمودند: بازى شطرنج حلال است، و مردم هم به تبعيت از ايشان گفتند حلال است، و آيت الله هاى زمان هم در اطاعت امر ولى فقيه شان يك صدا گفتند حلال است، و از اين به بعد كسى كه شطرنج بازى مى كند، با فَرْجِ مامان اش بازى نمى كند. الحمدلله!

البته نمى دانيم آن هايى كه پيش از صدور اين فتوا شطرنج بازى كرده بودند با فرج مامان شان بازى كرده بودند يا نه و آيا اين فتوا، عطف به ماسبق مى شود يا نه، ولى به هر حال تكليف از روى دوش همه ى ما برداشته شده و اكنون مى توانيم با خيال راحت، و بدون كشيده شدن پاى والده به معركه، يه «پارت» با هم بزنيم.

از بحث دور نيفتم. خواستم بگويم كه نوگرايى يعنى همين. اين لوس بازى ها و لوس گرى ها كه نو انديشان دينى در مى آورند كه آره! كلام محمد (ص) آسمانى نيست بلكه زمينى ست يا ساختن مدل اسلامى دمكراسى غير ممكن نيست يا اين ما هستيم كه انديشه هاى غربى و شرقى را وارد جامعه ى دينى كرديم و غيره، اسم اش نوگرايى ست ولى واقعيت اش و اُسّ و اساس اش«كشك» است كه نه به كار دنياى آدم مى آيد و نه به كار آخرت.

حالا شما سخنان ديروز امام جمعه ى تهران، يعنى حضرت آيت الله موحدى كرمانى را بخوانيد ببينيد كه حرف هاى او، نوگرايى واقعى و عملى در دين اسلام است، يا حرف هاى بى اثر و بى خطرِ نو انديشان دينىِ مشهور به روشنفكران دينى. حضرت موحدى كرمانى با قاطعيت خمينى گونه مى فرمايند:
«دشمنی با آمریکا در متن دین ماست زیرا دشمنی با دشمنان خدا در متن دین ماست. دشمنی با امریکا دشمنی با عنصری است که ضوابط انسانی را پایبند نیست و قرار داد را منعقد می‌کند و زیر پا می‌گذارد. ما امکان دارد با کفار گاهی قراردادهایی داشته باشیم و اگر آدم باشند و پایبند عهد و پیمانشان باشند، امکان دارد که بر اساس مصالح عالیه گاهی با کفار قرارداد داشته باشیم اما با آمریکا نه. آمریکا انسانیت را فراموش کرده و به هیچ یک از ضوابط انسانی هم پایبند نیست. نشستن، صحبت کردن و قراری را منعقد کردن با چه کسی؟ با آمریکا که می‌گوید تحریم‌ها را بر می‌دارد اما آنها را اضافه می‌کند. با این عنصر اصلا عقلانیت اجازه نمی‌دهد که انسان مذاکره کند».

يعنى اين حرف انقلابى را كه با كفر كنار مى آييم ولى با امريكا كنار نمى آييم و «دشمنى با امريكا در متن دين ماست»، غير ممكن است بتوانيد از نو انديشان دينى، و حتى از منى كه از دين فقط دين عادى و غير سياسى و خدا پيغمبر معمولى را مى فهمم عمراً بشنويد و تنها كسى مثل حضرت آيت الله موحدى كرمانى مى تواند چنين حرفى به زبان بياورد و به آن در سه سوت جامه ى عمل بپوشاند.

پس بيخود نگوييد كه دين سنتى، به روز نمى شود و نو نمى شود و منطبق با وضعيت زمان و مكان نمى شود. مى شود و خيلى هم خوب مى شود و عن قريب يك آيه ى ضد امريكايى هم كشف شود، و عن قريب يك آيه روسوفيلى و كافردوستانه هم كشف شود، و عن قريب قال صادق و قال باقر كه الامريكا بميرد و الروسية الشوروى السابق بيايد در خدمت اش باشيم و پايگاه نوژه به او دهيم كشف شود، و خلاصه عن قريب است كه اسلام عزيز دچار تغييراتى شود كه جدّ و آباد نو انديشان دينى هم حتى فكرش را نتوانند كرد.

پس به اين اسلام و به اين آيت الله هاى سنتى فوق مدرن بايد افتخارها كرد و بر تغيير پذيرى جهشى و جهش هاى پَرِشى آن ها آفرين ها گفت.