پنجشنبه 27 آبان 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

محسن میردامادی: کمبود دولت روحانی اتاق فکر است


محسن میردامادی

شرق ـ محسن میردامادی در گفت‌وگوی مفصلی که با سایت جماران انجام داده، درباره موضوعات متنوعی از جمله انتخابات ریاست‌جمهوری و تحلیل نوع وررد اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به آن، همچنین درباره تیم اطلاع‌رسانی دولت و عملکرد آن گفت‌وگو کرده که اهم آن در پی می‌آید. این گفت‌وگو را زهرا ترابی و اکبر بیاتی‌صالح انجام داده‌اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


*آقای روحانی کمبودی در دولت دارد که اتاق فکری در کنار خودش ندارد. این یک تفاوت بارز بین دولت آقای روحانی و دولت آقای خاتمی است. آقای خاتمی تعدادی از صاحب‌نظران را در مسائل مختلف جمع و به‌عنوان اتاق فکر از آنها استفاده می‌کرد و این افراد به او مشورت می‌دادند و همین موضوع باعث می‌شد دولت جلوتر از تحولات آماده باشد و دچار مشکل نشود. من یک مثال برای شما می‌زنم؛ داستان قتل‌های زنجیره‌ای اتفاقی بود که در دولت آقای خاتمی افتاد، آن‌هم از درون دولت؛ یعنی افرادی از وزارت اطلاعات که یک دستگاه دولتی بود، اقدام به قتل‌های زنجیره‌ای کرده بودند. این قاعدتا یک اتفاقی بود که می‌توانست سنگین‌ترین ضربه را به یک دولت بزند، ولی رئيس‌جمهور وقت طوری رفتار و عمل کرد که از قتل‌های زنجیره‌ای موفق بیرون آمد و نه‌تنها اعتباری از دست نداد، بلکه اعتبار نیز کسب کرد، آن‌هم به‌خاطر این بود که با این قتل‌ها ریشه‌ای برخورد و نتیجه این شد که تا به امروز دیگر شاهد چنین قتل‌هایی نبوده‌ایم، ولی به نظر می‌رسد آقای روحانی چنین اتاق فکری را برای خود تدارک ندیده و همین موضوع باعث می‌شود امکان شناخت به‌هنگام و بهره‌برداری از فرصت‌ها فراهم نشود.

*آقای خاتمی روحیاتش طوری بود، حتی آمدن و نیامدنش در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٧٦ و اینکه چه حرف‌هایی بزند و چه شعارهايی بدهد، اینها همه حاصل کار جمعی بود. آقای روحانی منش و سبک کارش متفاوت است و این خلأ در مقاطع مختلف خودش را نشان می‌دهد.

*تیم اطلاع‌رسانی کارآمد جزء ضروریات کار دولت است. از برون‌داد و نتایجی که دیده می‌شود به نظر می‌رسد در این رابطه یک تیم قوی و کارآمد تشکیل نشده است. بعضی‌ها تردید دارند که کسانی که کار اطلاع‌رسانی دولت را انجام می‌دهند بیشتر تمایلشان به آقای روحانی است یا غیر از آقای روحانی. آقای روحانی برای اطلاع‌رسانی اگر می‌خواهد تیمی را بگذارد، رأس تیم و افرادش باید کسانی باشند که حداقل به خود آقای روحانی وفادار و عملکرد و خط‌مشی وی را قبول داشته باشند. اطلاع‌رسانی جای این نیست که بخواهند ائتلافی عمل کنند، اتفاقا تیم اطلاع‌رسانی از جاهایی است که کاملا باید یکدست طرفدار دولت باشد ائتلافی نمی‌شود عمل کرد.

*در ارزیابی عملکرد دولت، ما باید عملکرد خرد و کلان دولت را جدا کنیم. آنچه مهم است، عملکرد کلان آقای روحانی و دولت ایشان است. به نظر من، عملکرد کلان آقای روحانی عملکردی قابل‌قبول و حتی بالاتر از قابل‌قبول بوده است، ولی در عملکرد خرد خیلی جاها ایراد دارد.

*مثلا درباره نیروهایی که در بدنه دولت به کار گرفته شدند، به نظر می‌رسد بسیاری از این نیروها به تفکر آقای روحانی وفادار نیستند و خیلی از افراد از دولت قبل در مسئولیت‌هايی در دولت همچنان باقی مانده‌اند و حضور دارند که طبعا اینها گرایش قلبی و وفاداری‌شان به کسانی غیر از رئیس‌جمهور فعلی و برنامه‌های او است. این مسئله در برخی جاها در انتخابات مجلس کاملا خود را نشان داد. یک‌سری انتظارات هم که از آقای روحانی بوده، طبعا برآورده نشده است، اما کار دولت را اگر به صورت کلان ببینیم، قابل‌قبول بوده و فراتر از قابل‌قبول نیز هست. طبعا عملکرد کلان را باید ارزیابی کرد، نمی‌شود انتظار داشت که دولت در همه مسائل خرد و کلان قابل‌قبول باشد و هیچ ایرادی نداشته باشد.

*با چنین نگاهی، رویکرد اصلاح‌طلبان به آقای روحانی برای انتخابات آینده مثبت است. علاوه‌براین آقای روحانی این امتیاز را نیز دارد که رقبای اصولگرای وی نیز افراد رأی‌آوری نیستند و این امتیاز مهمی است که آقای روحانی در این دوره از آن برخوردار است، ولی این مسئله یک تهدید نیز در کنار خود ایجاد می‌کند و آن این است که اگر نگاه عمومی این‌گونه بشود که آقای روحانی هیچ مشکلی برای انتخابات سال آینده ندارد، آن‌وقت ممکن است بسیاری از مردم دیگر نگران نباشند و ضرورتی برای شرکت در انتخابات احساس نکنند و در صورت ‌شرکت‌نکردن آنها اتفاقاتی بیفتد که اصلا انتظارش را نداشتند.

*طبعا این دخالت‌ها در روند برجام بی‌تأثیر نبودند، این موارد در کنار سایر مسائل باعث شده که وضع معیشتی و اقتصادی مردم رضایت‌بخش نباشد. هرچند که درکل وضع اقتصادی بهتر است؛ یعنی این یک واقعیت است که اگر سیاست‌های قبلی ادامه پیدا می‌کرد، ما امروز شرایطی مثل ونزوئلا داشتیم. این شعار نیست، بلکه واقعیت است، ولی مردم این‌طور ارزیابی نمی‌کنند که اگر سیاست‌های قبلی بود، حالا چه می‌شد؟ زندگی‌شان را نگاه می‌کنند و می‌بینند تحولی جدی در زندگی روزمره‌شان به وجود نیامده و وضع معیشتی‌شان خوب نشده است. علاوه بر این بخش، برخی سیاسیون جامعه هم نگاه کلان به دولت نمی‌کنند، بلکه نگاه خرد می‌کنند و ناراضی هستند و نسبت به آقای روحانی برای انتخابات آینده نگاه مثبتی ندارند، به‌خاطر اینکه ایرادهای دولت را بیشتر می‌بینند، درصورتی‌که در نگاه کلان عملکرد دولت قابل‌قبول است، ولی آن مسئله مهمی که آقای روحانی باید به طور جدی در فکرش باشد، احتمال کاهش مشارکت مردم در انتخابات است که این احتمال، احتمالی جدی است.

*به دو دلیل این اتفاق ممکن است بیفتد؛ اگر مردم تصور کنند شرایط به نحوی است که آقای روحانی به‌هرحال رأی می‌آورد و احساس نکنند احتمال رأی‌نیاوردن ایشان هم هست، خیلی‌ها انگیزه‌شان را از دست می‌دهند که پای صندوق رأی بیایند. در انتخابات اخیر مجلس این امر کاملا مشهود بود که کسانی هستند که از اوضاع چندان راضی نیستند ولی از این جهت که مخالفان سرسخت آقای روحانی رأی نیاورند، آمدند رأی دادند.

*اما در انتخابات سال آینده آقای روحانی با این مشکل مواجه است که اگر رقیب قدری نداشته باشد و مردم احساس خطر نکنند که ممکن است روحانی رأی نیاورد، انگیزه مشارکتشان در انتخابات کم می‌شود. علاوه‌براین همان‌طور که اشاره شد، انتظارات اقتصادی هم که مردم، به‌خصوص اقشار متوسط و پایین‌تر، داشتند که گشایشی در وضع اقتصادی‌شان حاصل شود و نشده، ممکن است انگیزه آنها را برای شرکت در انتخابات تضعیف کند. در این صورت اگر نگويیم همه ولی بخش عمده کاهش مشارکت از سبد رأی آقای روحانی خواهد بود و رأی وی را کاهش خواهد داد.

*من اظهارات آقای حجاریان را به این شکل می‌گویم که عقلای اصولگرایان اگر این برداشت را داشته باشند که آقای روحانی رأی می‌آورد و رئیس‌جمهور خواهد شد، به نظرم آنها خیلی سرمایه‌گذاری روی یک کاندیدا و رقابت جدی با روحانی نمی‌کنند بلکه تلاش می‌کنند با او به تفاهمی برسند که مثلا آقای روحانی در کابینه چندتا از وزرا را با نظر آنها انتخاب کند و در مقابل آنها از روحانی حمایت کنند یا اینکه علیه آقای روحانی فعالیت نکنند. این اتفاق بعیدی نیست و شاید آقای روحانی هم مخالف چنین کاری نباشد و در بعضی از وزارتخانه‌ها تفاهم بکند چون آقای روحانی بالاخره کابینه‌اش همین الان هم یک کابینه میکس است، یعنی از نظر فرد وزرا تیپ‌های مختلفی در آن هستند.

*بعید می‌دانم انتخابات سه‌قطبی بشود. باید دید اصولگرایان احتمال شکست آقای روحانی را می‌دهند یا نه؛ بسته به اینکه کدام برداشت را داشته باشند، رویکردشان متفاوت خواهد شد. اگر به این نتیجه برسند که امکان شکست‌دادن روحانی وجود دارد، ممکن است به سمت تعدد کاندیدا بروند، البته نه مثل دوره دوم آقای خاتمی که ١٠تا بودند، ولی اینکه در حد دو، سه‌تا کاندیدا داشته باشند که اینها هر کدام بتوانند بخشی از رأی آقای روحانی را بگیرند تا در مرحله اول رأی نیاورد، اگر احتمال موفقیت بدهند، ممکن است به این سمت بروند. ولی اگر احتمال موفقیت ندهند، که تاکنون چنین به نظر می‌رسد، احتمالا جریان اصلی اصولگرایی با یک کاندیدا صرفا برای حضور در صحنه می‌آید؛ چون حتی جریانی که در انتخابات احتمال موفقیت ندهد صحنه انتخابات را هیچ‌وقت ترک نمی‌کند بلکه در انتخابات حضور می‌یابد تا در افکار عمومی فراموش نشود. اگر این‌طور شود، انتخابات دوکاندیدایی می‌شود. کاندیداهای متفرقه دیگری که ممکن است بیایند قطب انتخابات نمی‌شوند، یعنی آن‌قدر مورد توجه قرار نمی‌گیرند که رأی قابل‌توجهی بیاورند و انتخابات سه‌جانبه یا سه‌قطبی شود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016