چهارشنبه 3 آذر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

چشم‌انداز کمپین "نه به شهرزاد"، موفقیت یا شکست، حامد آئینه‌وند

حامد آئینه‌وند
انتظار اینکه همه عوامل ریز و درشت در یک پروژه بزرگ سینمایی از منابع مالی پروژه مطلع باشند، انتظار درستی نیست اما قطعا کارگردان مجموعه "شهرزاد" و شاید بخشی از بازیگران از آنچه در خصوص سرمایه‌گذاری رخ داده است مطلع بوده‌اند و شایسته است از این خطای بزرگ که با دزدی از پول معلمان شریف، "شهرزاد" ساخته شده است از مردم و معلمان پوزش بخواهند و بی‌درنگ ادامه ساخت بخش دوم آن را تا روشن شدن همه ابعاد ماجرا متوقف کنند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


موضوع فساد ساختاری و سیستماتیک در جمهوری اسلامی مساله تازه ای نیست و اتصاف کلمه ساختاری به فساد خود روشن کننده است و اخباری که روزانه در خصوص اختلاسهایی که در این وزارتخانه و آن قوه و دستگاه رخ می دهد منتشر می شود، نشانگر آن است که آنچه می بینیم حاصل اشتباه یک فرد یا مجموعه ای از افراد در یک سازمان نیست بلکه عدم حاکمیت قانون و فقدان شفافیت،انگیزه های افراد بی وجدان برای پولدار شدن و ثروت اندوزی را دو چندان می کند.

فسادهایی که در ساخت قدرت اتفاق می افتد نظیر آنچه در قوه قضائیه اتفاق افتاده (یاداشت لاریجانی ها) یا آنچه در جریان دور زدن تحریمهای بین المللی توسط بسیجیان اقتصادی رخ داد (ماجرای بابک زنجانی) و چند ده اختلاس دیگر که در شهرداری و دیگر سازمانهای دولتی روی داده است را می توان کاملا به حوزه قدرت مرتبط دانست و به دنبال دست‌های آلوده در جمع مشخصی بود. صد البته اعتراض به این دست‌های آلوده وظیفه‌ای همگانی است و شایسته است که هر کسی به سهم خود، بر این وضعیت بشورد و از نظام حاکم طلب پاسخ کند.

در این میان اما هنرمندان به عنوان چهره های آونگارد و پیشرو مسئولیتی مضاعف دارند و شایسته است که نقش اصیل خودشان منهای نقشهایی که در فیلمهای مختلف بازی می کنند را به دست فراموشی نسپارند و براین فساد ساختاری بیش از همه بشورند و اگر در صف نخست مبارزه با دزدی از بیت المال و پیشگیری از وقوع این دست‌درازی‌ها به حقوق مردم به هر دلیلی از جمله عافیت طلبی نیستند دست‌کم با دزدها و غارتگران بیت المال شریک نباشند.

آنچه در ماجرای سریال "شهرزاد" اتفادق افتاده و مشخص شده است که تهیه‌کنندگان این سریال با دستبرد به صندوق ذخیره فرهنگیان و برای موجه جلوه دادن این دزدی، بخشی از پول بالا کشیده شده را خرج این سریال کرده‌اند بی هیچ توجیهی مایه شرمساری است. نگارنده این سطور معترف است که فاقد سواد سینمایی و هنری است و از این رو اصلا به قضاوت و ارزش گذاری آنچه ساخته شده است ورودی ندارد اما آنچه روشن است هیچ تولید فرهنگی را نمی توان و نباید با کاری ضد اخلاقی و فرهنگی، انجام داد. از زمان روشن شدن ابعاد این دزدی در ماجرای "شهرزاد" و با آغاز به کار کمپین "نه به شهرزاد" توسط بخشی از دوستان دردمند، شاهد اظهارنظرها و صف بندی‌های متفاوتی بودیم و برخی ازعوامل و بازیگران اظهار داشته‌اند که از پشت پرده سریال و اینکه سرمایه‌گذاران کیستند و پول‌ها را از کجا آورده‌اند بی اطلاع بوده‌اند. بی تردید انتظار اینکه همه عوامل ریز و درشت در یک پروژه بزرگ سینمایی از منابع مالی پروژه مطلع باشند، انتظار درستی نیست اما قطعا کارگردان این مجموعه و شاید بخشی از بازیگران از آنچه در خصوص سرمایه‌گذاری رخ داده است مطلع بوده‌اند و شایسته است از این خطای بزرگ که با دزدی از پول معلمان شریف، "شهرزاد" ساخته شده است از مردم و معلمان پوزش بخواهند و بی‌درنگ ادامه ساخت بخش دوم مجموعه را تا روشن شدن همه ابعاد ماجرا متوقف کنند و در صدد مطالبه تهیه قانونی باشند که منابع مالی ساخت پروژه های سینمایی را شفاف کند.

کمپین "نه به شهرزاد" اگرچه در صورت ظاهری خود پیگیر حقوق از دست رفته معلمان و رسوایی عوامل مالی و همچنین کسانی که از آن مطلع بوده اند است اما در حقیقت پیگیر بیداری وجدان های به خواب رفته ای از میان هنرمندان است که حساسیت های اصالت حرفه خود را از یاد برده اند و حیثیت خود را دستاویز پولهای نامشروعی کرده اند که نه تنها اشتهار هنری آنان بلکه حیثیت انسانی آنان را نیز لکه‌دار خواهد کرد.

صاحب این قلم "نه به شهرزاد" را، تنها "نه" به یک مجموعه سینمایی نمی‌بیند. این کمپین را کمپینی می‌بیند که در صدد است فرهنگ پاسخگویی و پوزش طلبی را همگانی کند. هنرمند آلوده به پولهای کثیف، هنرمندی نیست که بتواند متعرض سیستمی باشد که آشکارا حقوق مردم را پایمال می کند. هنرمندان ما پیش از آنکه کنشگرانی سیاسی یا اجتماعی باشند یا بکوشند با رفتارهای فانتری و نمایشی خودشان را مردمی مدافع حقوق زنان یا دموکراسی‌خواه معرفی کنند، ابتدا باید دامن خودشان را از پولهای کثیف پاک نگاه دارند و از شراکت در تولید مجموعه هایی که منابع مالی مشکوک دارند خودداری کنند. اینکه شبهای متوالی با قدرت و ثروت هم‌خوابه باشیم و تک روزهایی را هم ادای هم دردی با مردم پوست به استخوان رسیده از حاکمیت مستبد مستقر را در آوریم هیچ افتخاری ندارد .

در جریان این کمپین، عده ای بودند که پایه‌گذاران کمپین را به حسادت و دشمنی با هنرمندان نواختند و با استدلال‌هایی سست و قیاس‌هایی نادرست، تلاش کردند هدف درست شفافیت و حاکمیت قانون که این بار به بهانه "نه به شهرزاد"، از درون این کمپین سر برآورد را منحرف کنند اما همین تلاشها چشم‌انداز موفقیت کمپین را نشان می دهد. حتی اگر ساخت ادامه این مجموعه با رانتهای دولتی و منابع مالی هم‌جنس با صندوق ذخیره فرهنگیان ادامه پیدا کند، کمپین را موفق ارزیابی می کنیم چون افرادی که با پولهای کثیف، تولیدات فرهنگی می سازند و بدان می نازند را بی لکنت وتعارف، جزئی از همین ساختار فاسد خواهیم دانست. با این تفسیرچشم‌انداز کمپین "نه به شهرزاد"، در هر صورت موفق است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016