پنجشنبه 11 آذر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

جناب رييس جمهور! حالا منظور؟!؛ ف. م. سخن

امروز، رييس جمهور روحانى، بياناتى داشتند كه اشاره اى مختصر به آن بى فايده نيست. روحانى مى گويد:
«...بعضی‌ها به جای اینکه باران رحمت باشند، ممانعت از زبان شان می‌بارد. از نظر آنان صبح تا شب همه چیز حرام است. چرا همه چیز را حرام می‌کنید. ما نباید مردم را آزار دهیم، ما باید کمک کنیم به مردم. مردم ما متدین هستند و می‌ دانند ماه عزاداری و شادی باید چه کار کنند...».

IMG_4548.JPG

آن چه در اين سخنان اهميت دارد، محتواى سخن، و خوب و بد آن نيست. مهم اين است كه روحانى با اين سخنان، بر گفته ى ما صحه مى گذارد كه «هيچ كس در جمهورى اسلامى، حتى در مقام رييس جمهور، كاره اى نيست!»
ترجمه ى دقيق تر سخنان روحانى از اين قرار است:
بعضى ها به جاى اين كه باران رحمت باشند، باران «لعنت» اند. از نظر آنان همه چيز را بايد ممنوع كرد. چرا همه چيز را ممنوع مى كنيد؟ چرا مردم را آزار مى دهيد؟ به نظر اين گروه لعنت كننده، مردم ما لامذهب اند و تفاوتِ ميان ماه عزادارى و شادى را نمى دانند يا مى دانند و بر خلاف روال مذهبى عمل مى كنند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


به نظر نويسنده ى اين سطور، در جمهورى اسلامى، پرداختن به مقاماتى از آيت الله خامنه اى پايين تر، وقت تلف كردن است. اين نظام ثابت كرده است، كه هيچ كس، جز آن كه در راس نشسته، كاره اى نيست، و همه ى آقايان، دوره اى مى آيند و دوره اى مى روند، و آن كه باز باقى مى ماند، رهبر است و بس.

حالا اين كه بعد از مرگ خامنه اى چه كسى رهبر خواهد شد و يا اصولا چه بر سر مقام رهبرى خواهد آمد، حداقل براى من موضوع قابل پيش بينى يى نيست. ولى هم در زمان خمينى و هم در زمان خامنه اى، آن كس كه همه كاره بوده رهبر بوده است و نه هيچ مقام ديگرى. اين كه مى گوييم رهبرِ همه كاره، الزامى ندارد كه چنين رهبرى، واقعا توانسته باشد، در همه ى زمينه هايى كه در آن ها دخالت كرده و فرمان مستقيم و غير مستقيم داده موفق باشد. جمهورى اسلامى، به خاطر بافت پر از اِشكال و پر از حفره هاى ريز و درشت اش، سيستمى نيست كه حتى فرمان رهبر در آن، به درستى، و تمام و كمال اجرا شود. مطيعان صورى رهبرى، به رغم اين كه فرياد سمعا و طاعتا شان گوش فلك را كر كرده و خود را پيرو بى چون و چراى رهبر مى نامند، وقتى به حوزه ى مسووليت خود باز مى گردند، كارى را مى كنند كه خود مى خواهند حتى اگر با منويات رهبرى اختلاف زاويه داشته باشد. دليل اين امر هم مشخص است:
هيچ انسانى به عنوان رهبر مطلق العنان، حتى با داشتن دفتر و دستكى مفصل و پر جمعيت مثل دفتر خامنه اى، نمى تواند از ريز تا درشت مملكت را زير نظر داشته باشد. اتفاقا همان دفتر پر جمعيت، كه حكم خامنه اى دوم را دارد، يكى از عوامل فساد رهبرى و عدم اجراى خواسته هاى اوست.

اما امروز، رييس جمهور روحانى، بياناتى داشتند كه اشاره اى مختصر به آن بى فايده نيست. روحانى مى گويد:
«...بعضی‌ها به جای اینکه باران رحمت باشند، ممانعت از زبان شان می‌بارد. از نظر آنان صبح تا شب همه چیز حرام است. چرا همه چیز را حرام می‌کنید. ما نباید مردم را آزار دهیم، ما باید کمک کنیم به مردم. مردم ما متدین هستند و می‌ دانند ماه عزاداری و شادی باید چه کار کنند...».

آن چه در اين سخنان اهميت دارد، محتواى سخن، و خوب و بد آن نيست. مهم اين است كه روحانى با اين سخنان، بر گفته ى ما صحه مى گذارد كه «هيچ كس در جمهورى اسلامى، حتى در مقام رييس جمهور، كاره اى نيست!»

ترجمه ى دقيق تر سخنان روحانى از اين قرار است:
بعضى ها به جاى اين كه باران رحمت باشند، باران «لعنت» اند. از نظر آنان همه چيز را بايد ممنوع كرد. چرا همه چيز را ممنوع مى كنيد؟ چرا مردم را آزار مى دهيد؟ به نظر اين گروه لعنت كننده، مردم ما لامذهب اند و تفاوتِ ميان ماه عزادارى و شادى را نمى دانند يا مى دانند و بر خلاف روال مذهبى عمل مى كنند.

سوال هايى كه با خواندن اين چند جمله به ذهن مى آيد از اين قرار است:
اين بعضى ها كيستند؟
آقاى روحانى چرا از آن ها نام نمى بَرَد؟
اين آقايانِ با اسم و رسم، و لابد داراى مسووليت مهم تر از مسووليت دولت و رييس دولت، از وقوع چه كارهايى ممانعت به عمل مى آورند؟
آقايان فوق الذكر، چه چيزهايى را از صبح تا شب حرام مى دانند؟
آقايان فوق الذكر، اگر هم به كسى پاسخ نمى دهند، لااقل آقاى روحانى بفرمايند كه از نظر ايشان، اين آقايان چرا «همه چيز» را حرام مى كنند؟
اين «ما» كه آقاى روحانى مى گويد نبايد مردم را آزار دهد كيست؟
آقاى روحانى چرا اين حرف ها را به ما مردم مى زند؟ آيا كس ديگرى غير از ايشان در ميان ما هست كه بايد به موارد بيان شده توسط ايشان سر و سامان دهد؟! مگر غير از خودِ ايشان كس ديگرى مسوول رتق و فتق امور است؟
اين صحبت هاى آقاى روحانى، آيا ربطى به «دين سياسى حاكم بر ايران» دارد؟ چون ايشان تاكيدشان بر مردم متدين و متدين بودن مردم است...

به گمان من اين حق ما مردم است كه آقاى رييس جمهور دقيق تر و شفاف تر صحبت كند و اگر كسى چنين كارهاى زشتى در كشور مى كند، حداقل مردم آن ها را بشناسند.

آقاى روحانى اگر اين حداقل كار را نكند، پس قرار است چه كار كند؟ اصلا آقاى روحانى در اين مملكت چه كاره است؟ يك مقام تشريفاتى ست براى استقبال از سران كشورها و حضور در جايگاه ويژه براى تماشاى رژه؟ يك ماشين امضاست كه بايد زير فرمان هاى رهبرى را «پاراف» كند و جهت اجرا به دستگاه هاى ذيربط انتقال دهد؟ يك مدير اجرايى ست كه تصميم نمى گيرد و در تصميمات اتخاذ شده نقشى ندارد و فقط در جهت اجراى هر چه بهتر تصميمات گرفته شده تلاش مى كند؟

نه اين كه جواب اين سوال ها را ندانيم... نه اين كه با محدوديت هاى كار رييس جمهور آشنا نباشيم... يك زمان در اين كشور سه مسوول عالى رتبه داشتيم: رهبر - رييس جمهور - نخست وزير.

زمانى كه نخست وزير احساس كرد هيچ كاره است، و رهبر و رييس جمهور هم به اين نتيجه رسيدند كه نخست وزير فقط يك مانع بر سر راه تصميمات آن هاست، با اشاره ى رهبر به عروسك هاى خيمه شب بازىِ دستگاه قانون گذار، مقام نخست وزيرى را حذف كردند و اختيارات آن را به رييس جمهور دادند.

تا زمانى كه در و تخته ى رهبر و رييس جمهور جفت و جور بود، اداره ى مملكت به نظر يكدست مى آمد اما طولى نكشيد كه تصميمات رهبر، مورد اگر و مگر رييس جمهور قرار گرفت و وقت آن رسيده بود كه با نظر سرآشپز، بُنْشَنِ رييس جمهور هم، از آش شله قلمكارِ نظام اسلامى حذف شود. اما اگر اين كار رسما انجام مى شد، ديگر كلمه ى «جمهورى» حتى از نظر شكلى نيز از ميان مى رفت (از نظر محتوايى، اصولا «هيچ وقت» چيزى به نام «جمهورى» در ايران وجود نداشته و ندارد و با قانون اساسى فعلى هم نخواهد داشت)...

و اين كه رهبر را، از جايگاه الهى اش، پايين بكشند و به او رييس جمهور بگويند و تصميمات او را دربست اجرا كنند، ممكن نبود، چون منطقى نيست كسى را كه چنان اوج گرفته كه از سپهر سياسى كشور خارج شده و نوعى مقام الوهيت و تقدس آسمانى پيدا كرده، به مقام زمينى رييس جمهور تقليل درجه دهند. از همه مهم تر اين كه كارِ راحتى نبود رييس جمهور را مادام العمر نگه داشت.

بنابراين دو راه باقى مى ماند:
١- با تجديد نظر كلى در قانون اساسى، نام جمهورى اسلامى را به حكومت اسلامى تغيير دهند.
٢- مقام رييس جمهور را نگه دارند ولى تمام مسووليت هاى مهمى را كه قانون به او تفويض كرده، با يك قانون برتر، يعنى «تصميم نهايى با رهبر!»، از او بگيرند. به عبارتى رييس جمهور مشغول كار خود باشد، ولى رهبر و «دستگاه نظام» (كه با «دستگاه دولتى» فرق دارد و دو چيز مختلف هستند) و دو قوه ى ديگر، با همراهى شوراى نگهبان، مانع كار رييس جمهور شوند! اين كه تمام دولت هاى زاويه دار با رهبر مى گويند هر چند روز يكبار دچار يك بحران شده اند، به خاطر همين اصطكاك برنامه ريزى شده است و اين كه رييس جمهور چيزى بيش از يك «تداركاتچى» نيست با در نظر گرفتن تضاد ميانِ «اجرا» و «ضد اجرا»، در ميانِ افكار عمومى مطرح شده است.

ديگر كار به جايى رسيده كه وزير كابينه و خود رييس جمهور، از برگزارى يك كنسرت (كه كنسرت هم نيست و سرود خوانى يك عده سرود خوان دولتى است)، در فلان شهر، كه براى خودش حاكم و حكومتى جداگانه دارد، عاجز است. از چنين رييس جمهور و كابينه اى، انتظار چه كارى مى رود؟

هر چند «دستگاه نظام» هم در موقع شديد شدن اصطكاك با «دستگاه دولت» صداى ناله و شكايت اش بلند مى شود، اما اين ناله و شكايتِ دستگاهِ «قدرتمندتر» است و به رغم اطمينان به پيروزى بر «دستگاه دولت» چنين ناله و شكايتى
١- براى مظلوم نمايى در مقابل هواداران «نظام» و ايجاد انگيزه براى رو در رويى بيشتر با «دستگاه دولت»
٢- براى موثر نشان دادن اصطكاك «دستگاه دولت» با «دستگاه نظام» به منتقدان و مخالفان اصلاح طلب حكومت، و تشويق آن ها براى حضور گسترده در انتخابات، به منظور داغ نگه داشتن تنور انتخاباتى و تبليغاتى حكومت
مطرح مى شود.

خامنه اى به عنوان طراح اين بازى، كه به نوعى بازى موش و گربه است، تمام جزييات و ظرايف آن را مى داند ولى ذوب شدگان ولايت، كه موى نظام را مى بينند و پيچش مو را نمى بينند، گاه فريادهاى جانخراش بر مى دارند كه چرا رهبر معظم، بساط جمهورى را جمع و رييس جمهور را خلع نمى كند تا از دست اين دستگاه مزاحم، همگى به يكباره خلاص شوند.

بحث به درازا كشيد. قصد اين بود كه نشان دهيم سخنان اخير روحانى مويد نظريه ى هيچ كاره بودن و تداركاتچى بودن رييس جمهور و دستگاه دولت است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016