جمعه 19 آذر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

گفتگوی کیهان لندن با "یک مامور امنیتی پیشین"

یک مقام امنیتی و اطلاعاتی نظام اسلامی که ١١ سال پیش مجبور به ترک ایران شد مدتی است با نام «افکار آزاد» در شبکه‌های اجتماعی مطالبی انتقادی علیه جمهوری اسلامی منتشر می‌کند. وی ازترس جان اعضای خانواده‌اش در ایران حاضر نیست از طریق اسکایپ یا تلفن با کیهان لندن مصاحبه کند اما پذیرفت به پرسش‌های کتبی پاسخ دهد



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


- در سال ۶۷ به عنوان همراه نماینده اطلاعات در ماجرای دادگاه‌های انقلاب (قتل‌های ۶۷) انتخاب شدم که البته به علت بیماری نتوانستم حضور داشته باشم

- پس از مرگ رهبر فعلی، هاشمی شاهرودی و آملی لاریجانی و رییسی گزینه‌های حکومت برای جانشینی رهبر بودند که به دلیل فسادهای گسترده دو نفر اول، حجت الاسلام رییسی گزینه حاکمیت است. اما جناح دیگر حکومت به حسن روحانی نظر دارد

- فساد از کوچک‌ترین اداره و سیستم تا بالاترین نهادها که نمونه واضح آن مافیای برادران لاریجانی است را فرا گرفته

- مردم یخ‌زده و دچار ترس شده‌اند اما اگر فردی که مردم او را به عنوان سردمدار جنبش قبول داشته باشند به آنها تلنگر بزند، دوباره به حرکت و جنبش در می‌آیند

- زیباکلام فقط یک تحلیلگر است که البته اطلاعاتی نیز به او می‌رسد و اطلاعاتی نیز دارد و به قول خودش از حکومت حرف شنوی دارد

- نوریزاد یک مهره سوخته است هم برای اپوزیسیون و هم برای حکومت

بیژن فرهودی – کیهان لندن

poster-Nejati-02.jpg

این مأمور امنیتی پیشین که در این مصاحبه از نام مستعار «پورنجاتی» استفاده کرده، هنوز توسط برخی همکاران پیشین و دوستان خود در ایران در جریان تحولات اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد.

-ممکن است وظایف خودتان را در دوران خدمت در دستگاه امنیتی رژیم ذکر کنید؟
-از سال ۵۸ به عنوان پاسدار وارد سپاه تهران شدم و تا سال ۶۰ در آن مجموعه بودم که در اواسط سال ۶۰ امریه‌ای صادر و در آن چندین نفر از پاسداران نسبتا جوان که بنده نیز در بین آنها بودم را به اداره دوم ارتش (اداره اطلاعات و ضداطلاعات ارتش) زیر نظر سرهنگ کتیبه معرفی کرده بود.

از حدود سال ۶۰ تا ۶۲ آموزش‌های نظری بسیاری را در آن اداره و همچین آموزش‌های عملی زیر نظر واحد ویژه ارتش را گذراندم.

بعد از اتمام دوره در جبهه جنوب به عنوان افسر پاسدار اطلاعات عملیات مشغول به کار شدم که این دوره زیاد به طول نیانجامید زیرا پس از تشکیل وزارت اطلاعات بنده توسط حجاریان که از دوستان قدیمی و هم‌محله‌ای بود به آن دستگاه ورود پیدا کردم و در بخش اطلاعات داخلی و ضدجاسوسی که در آن زمان هنوز تفکیک نشده و در یک اداره بودند مشغول به کار شدم. در ماجرای مک فارلین به عنوان یکی از ماموران اطلاعات در نقش محافظین هیئت امریکایی در ایران حاضر بودم که خود ماجرای آن را می‌دانید. در سال ۶۷ به عنوان همراه نماینده اطلاعات در ماجرای دادگاه‌های انقلاب (قتل‌های ۶۷) انتخاب شدم که البته به علت بیماری نتوانستم حضور داشته باشم که البته خدا را سپاسگزارم به دلیل آن بیماری. در سال ۷۰ به عنوان سرپرست دفتر امنیت داخلی انتخاب شدم که از زیرمجموعه‌های معاونت اطلاعات بود. در آن سال‌ها مشغول زیرنظرگیری تحرکات جناح‌ها و افراد روشنفکر داخلی بودم که بعدها از همان اطلاعات در قتل‌های زنجیره‌ای استفاده‌های نادرست شد که پس از اطلاع از قتل‌ها به کمک برخی از دوستان اقدام به نامه‌نگاری‌ها و برملا کردن موضوع کردیم که همین ماجرا باعث شد مدتی بعد در سال ۷۸ به عنوان عنصر نامطلوب دستگیر شوم و تا سال ۸۴ که برای مراسم فوت همسر گرانقدرم مرخصی گرفتم، در زندان باشم که بعد از همان مراسم به کمک برخی از دوستان قدیمی فرار و از طریق مرزهای شرقی از کشور خارج شدم.

-تصمیمات مهم مانند مساله هسته‌ای یا مداخله در سوریه و نزدیکی با روسیه چگونه در سطوح بالای رژیم اتخاذ می‌شود؟

-عمدتا ابتدا در جلسات رهبر و مشاوران‌اش مطرح می‌شود و سپس در جلسه‌ای دیگر با حضور فرماندهان نظامی و روسای قوا و همچنین چندین نفر از افراد بالارتبه حکومتی دوباره مطرح می‌شود که در بیشتر مواقع نتیجه در همان جلسه اول مشخص شده و در جلسه دوم حضار شنونده هستند و اگر کسی نظر مخالف داشته باشد با توجه به حضور کاسه‌لیسان ولایت یا نمی‌تواند مطرح کند و یا اگر هم مطرح کرد با حمله‌ها و تهمت‌های همه‌جانبه آن افراد روبرو خواهد شد.

-بیماری خامنه‌ای دقیقا چیست و در چه مرحله‌ای قرار دارد؟

-سرطان پروستات می‌باشد اما به دلیل استفاده از پزشکان حاذق و داروهای خاص پیشرفته و همچنین عمل جراحی و خارج کردن قسمتی از غده سرطانی، بیماری در حالت بدخیمی نیست.

-آیا برنامه‌ای برای جانشینی خامنه‌ای بعد از مرگ وی وجود دارد؟

– بله، سال‌هاست که این برنامه وجود دارد و البته با توجه به دستوری که به مجلس قبلی خبرگان صادر کردند این رویه به صورت مشخص‌تری دنبال شد. در سال‌های قبل از آن نیز هر جناح به دنبال فردی مشخص برای معرفی به عنوان جانشین بعد از مرگ رهبر فعلی بودند. در این میان هاشمی شاهرودی و املی لاریجانی و گزینه محتمل‌تر یعنی رییسی (تولیت فعلی استان قدس) گزینه‌های حکومت بودند که البته با توجه به فسادهای گسترده دو نفر اول، حجت الاسلام رییسی گزینه حاکمیت است. اما در بین جناح دیگر حکومت نیز در لایه‌های بالایی مشورت‌ها و لابی‌هایی در این مورد صورت می‌گیرد که اطلاعاتی در اینباره تا کنون درز نکرده اما می‌توان با توجه به زاویه‌ی نهادهای حکومتی و همچنین فیلترهای گسترده به شخصی چون روحانی اشاره کرد.

– ماهیت روابط بین خامنه‌ای و رفسنجانی دقیقا چگونه است؟ آیا رفسنجانی برای حذف خامنه‌ای نقشه می‌کشد؟ یا همه این دعواها جنگ زرگری است؟

– بهترست نام دعوای دو برادر را روی آن بگذاریم که حتی گوشت هم را نیز نمی‌خورند چه برسد به استخوان.

-ابعاد فساد مالی در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

-فساد مالی در سیستم حکومتی ایران به دلیل خلاءهای قانونی فراوان و همچنین رانت‌ها و زد و بندهای فامیلی و آشنابازی فراوان به صورت بسیار گسترده‌ای وجود دارد. از کوچک‌ترین اداره و سیستم گرفته تا به بالاترین نهادها که نمونه واضح آن مافیا و کارتل مافیایی برادران لاریجانی است.

-تا چه حد ولی فقیه از این دزدی‌ها به ویژه در قوه قضاییه و شهرداری اطلاع دارد؟

-به این مثال توجه کنید: حتی اگر شخص شما با من و به همراه من زندگی کنید شاید از روی اعمال و رفتار من بفهمید که خلافکار هستیم اما نمیتوانید به ابعاد تخلفات من پی ببرید. در مورد آقای خامنه‌ای نیز همین مصداق کاربرد دارد. می‌داند که فساد هست حتی در میان نزدیکان خودش اما به گستردگی ابعاد آن پی نبرده است. یعنی با توجه مشاوران‌اش که اهم خودشان فساد دارند یا خانواده‌شان، دور از موضوع نگاه داشته می‌شود.

-به نظر شما چرا ظلم و جنایت و دزدی‌ها و اختلاس‌های سردمداران رژیم و وابستگان آنها مردم را به قیام علیه رژیم تحریک نمی‌کند. چرا مردم حساسیتی نشان نمی‌دهند؟

– مردم دچار یخ‌زدگی و ترس شده‌اند، اما نه به اندازه‌ای که تکان نخورند، فقط یک تلنگر کافیست تا این مردم حرکت و جنبش را آغاز کنند و این تلنگر باید از طرف فردی باشد که مردم او را به عنوان سردمدار جنبش قبول داشته باشند. به طور مثال آقای موسوی در سال ۸۸ عامل این تلنگر بودند. اما در جاهایی اشتباهاتی صورت دادند که جنبش را از حالت خروشان خارج کرد و باعث یخ‌زدگی دوباره شد.

– وضعیت شکنجه در زندان‌ها چگونه است؟ آیا به زنان زندانی تجاوز می‌کنند و بعدا تهدیدشان می‌کنند که در این مورد به کسی چیزی نگویند؟

-در سال‌هایی که بنده در آن حکومت بودم متاسفانه از این قبیل اقدامات زیاد بود و تجاوز نه فقط به زنان بلکه به مردان نیز برای شکستن غرورشان صورت می‌گرفت. اما در سال‌های اخیر و بخصوص از ماجرای ۸۸ به بعد و همچنین گسترده‌تر شدن وسایل ارتباط جمعی، حکومت در زمینه شکنجه بسیار محتاطانه‌تر عمل می‌کند و شکنجه‌هایی مانند تجاوز به روال سابق جریان ندارد. البته بنده بود و نبود این مورد را در سال‌های اخیر نه می‌توانم تایید کنم و نه تکذیب.

-آیا رژیم نگران به خطر افتادن موجودیت خود به خاطر شورش و ناآرامی‌های اجتماعی است؟

-یقینا همین گونه است، بزرگترین ترس حکومت نه از اتفاقات بیرونی بلکه از درون کشور است، حرارت در دیگ کشور به علت فسادها و نابرابری‌های گسترده بالا رفته و اگر این روند ادامه داشته باشد قطعا به حالت جوش خواهد رسید.

-وضعیت برنامه هسته‌ای ایران با توجه به برجام چگونه است؟ اگر برنامه ایران ماهیت نظامی ندارد چرا موقع دیدار بازرسان از اماکن هسته‌ای سپاه به نوعی حضور دارد؟

– حکومت بعد از دستیابی به اطلاعات ساخت بمب اتمی (از طریق عبدالقدیرخان پاکستانی) که در واقع نه تنها ساخت بمب بلکه تمامی مراحل چرخه هسته‌ای بود، آزمایش‌هایی را انجام داد، اما پس از مدتی با توجه تحریم‌های گسترده و نبود زیرساخت‌های مناسب استفاده از آن و همچنین توجه به اینکه در دنیای امروز توان اتمی قسمت بسیار اندکی از دکترین دفاعی را شامل می‌شود تصمیم به کنار گذاشتن این آزمایش‌ها گرفتند و بعد از روی کار آمدن دولت جدید آن برنامه تماما پایان یافت. اما حضور سپاه به این نکته باز می‌گردد که حاکمان رژیم، ایدئولوژی قلدری و کم نیاوردن را هیچگاه کنار نمی‌گذارند و این حضور همان کم نیاوردن و قلدری و صدای طبل تو خالی است.

-آیا افرادی مثل زیباکلام و نوریزاد از خودشان هستند و نقش سوپاپ اطمینان را بازی می‌کنند؟

-زیباکلام فقط یک تحلیلگر است که البته اطلاعاتی نیز به او می‌رسد و اطلاعاتی نیز دارد. به قول خودش که می‌گفت «همه می‌پرسند چرا تو رو نمی‌گیرند؟» و در مقام پاسخ می‌گفت: «چون حکومت می‌داند زیباکلام حرف شنوست، می‌داند با آنهاست اگرچه زبان‌اش تند است. مثال واضح وقتی که تماس گرفتند و گفتند با بی‌بی‌سی مصاحبه نکن من گفتم چشم و تمام». این از زیباکلام.

در مورد نوریزاد فقط می‌توان واژه مهره سوخته برای هر دو طرف را به کار برد زیرا نه ویژگی اپوزیسیون را دارد و نه دیگر به درد حکومت می‌خورد. به نوعی می‌توان این حرف آقای خامنه‌ای را که در مورد مرحوم فروهر به کار برد نسبت به ایشان نیز به کار برد: «دشمن است ولی دشمن بی خطر». البته به هیچ وجه آقای نوریزاد و مرحوم فروهر را مقایسه و هم‌رده نمی‌کنم که آن مرحوم کجا و نوریزاد کجا…


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016