شنبه 11 دی 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

نامه ٣٠ ايرانى به ترامپ و موضوع بى ربط دائرةالمعارف هاى فارسى عهد قديم!؛ ف. م. سخن

IMG_5249.JPG

ممكن است بگوييد، كُشتيد ما را با اين نامه ى نوشته شده به ترامپ! سى نفر آمدند يك كارى كردند، حالا شماها ول كن ماجرا نيستيد! بابا ترامپ هنوز به خانه ى جديد اسباب كشى نكرده و نامه ى شما و بحث هاى شما همه برگشت خواهد خورْد! حتى ممكن است اوباما كه فعلا ساكن آن خانه است و كليد صندوق پستى در دست اوست، با ترامپ لجبازى كند و نامه هاى او را بيندازد توى جوب كنار خيابان كاخ سفيد! بگذاريد مستاجر جديد در خانه اش مستقر شود، عرق اش خشك شود، يك ليوان كوكاى خنك نوش جان كند، بعد ببيند كه كى به كى است و چى به چى است! طرف از راه نرسيده ممكن است از تعداد درخواست ها وحشت كند و بگويد ما نخواهيم رييس جمهور امريكا باشيم كى را بايد ببينيم...

درست مى فرماييد عزيزان! من قصد ندارم موضوع نامه ى سى نفر و واكنش هاى بامزه به آن را «كش» بدهم! هر چند اين جور چيزها را هواداران حكومت اسلامى دوست دارند «كش» بدهند و مثلا سر همين نامه به ترامپ، ٣١٧ فعال و غير فعال سياسى بيانيه اى صادر كرده اند و گفته اند كه نامه ٣٠ نفر به ترامپ، «ضد ملى»، «شرم آور»، «نسنجيده»، «سخيف»، و امثال اين ها مى باشد.

به نظر من، ٣١٧ امضا كننده ى اين بيانيه، بيانيه شان را بسيار زيبا نوشته اند! نه تنها زيبا، بلكه خوشگل و مامانى نوشته اند! اما دو نكته در اين بيانيه توجه مرا به خود جلب كرد كه گفتم در اين جا آن ها را مطرح كنم شايد براى شما خوانندگانِ عزيزِ گير كرده در ميان دو طرفِ هوادار و مخالف نامه ى ٣٠ نفر، جالب و تفكر انگيز باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نكته ى اول اين كه به نامه ى ٣٠ نفر خرده گرفته شد و امضا كنندگان مورد تمسخر قرار گرفتند كه جز پنج شش نفر آدم شناخته شده، در ميان آنان نيست، و به همين خاطر اين نامه «وزن» ندارد و «سَبُك» مى باشد! منتقدان كه خودشان نيز اغلب جلاى وطن كرده هستند و گفتارشان همواره همراه با لبخندى مليح و جلايى خاص است، معتقد بودند كه وزن يكى از منتقدان به نامه ى ٣٠ نفر، برابر است با وزن تمام ٣٠ نفر!

ما بعد از شنيدن اين سخنان رفتيم به نامه ى ٣٠ نفر نگاه كرديم ديديم جلادهندگان حال اصلاح طلبان راست مى گويند و اين طفلك ها، جز پنج شش نفر، نام شان در ميان ايرانيان شناخته شده نيست و فقط در ميان ارباب جرايد خارجى تا حد زيادى شناخته شده مى باشند، چون در رسانه هاى خارجى شاغل هستند. ولى اين كه خارجى ها آن ها را مى شناسند به ما چه؟ ما ايرانى هستيم و براى ما كسانى اهميت دارند كه ما آن ها را بشناسيم و با آن ها حال نماييم! مثلا به نظر من يك امضاى «كامران و هومن» به صد تا «آرش سبحانى» مى ارزد!

خب. انتظار ما اين بود كه وقتى ٣١٧ نفر مى آيند يَك تو دهنىِ محكم بزنند توو دهنِ ٣٠ نفر ناشناس و بى كس و كار، خودشان حالا ٣١٧ نامدار نه، ١٠٠ تا، ١٥٠ تا نامدار شهير را جمع مى كنند بر سر نامه ى تو دهنى، توافق مى كنند و آن ها اين نامه را امضا مى كنند كه تو دهنى، همچين دندان شكنِ دندان شكن باشد و فك-مكِّ ٣٠ نفر را به يك ضرب پايين بياورد. ولى با كمال تعجب ديديم كه وسط اين ليست بالا بلند، فقط شيش هف تا اسم شناخته شده هست كه پيدا كردن اين شيش هف تا اسم وسط سيصد و خرده اى اسم مكافات بود. مثلا «راديو فردا» وسط اين ٣١٧ تا اسم، ٤ اسم مشهور پيدا كرده كه من هم مى توانم به اين ٤ اسم ، ٣ تا اسم ديگر اضافه كنم.

يعنى خيلى بد شد دوستان اصلاح طلب، نامه را به امضاى مشاهير نرساندند و آن طور كه بايد و شايد ممضو نكردند (يعنى به چستى و چالاكى عمل نكردند)! به واقع خودشان گرفتار همان ضعفى شدند كه گفتند آن ٣٠ نفر به آن گرفتارند كه اگر در ميان سى نفر، پن شش نفرْ صاحبْ نام مى شد يك پنجم امضا كنندگان، در ٣١٠ نفر، شش هفت نفر مى شد يك پنجاهم امضا كنندگان كه اين اصلا خوب نيست و انتظار ما از اصلاح طلبانِ منتظرالبازگشت بيش از اين هاست!

اين يك.
حالا موضوع دوم، كه ممكن است بگوييد فلان به بهمان چه ربطى دارد و بيانيه ٣١٧ نفر به دائرةالمعارف هاى عهد قديم چه ربطى دارد؟...
والله من هم نمى دانم چه ربطى دارد ولى به نظرم يك جورهايى ربط دارد كه آن را مطرح كرده ام.

در ازمنه ى قديم، اشخاص، نام فاميل نداشتند و براى شناختن آن ها يك رديف اسم، پشت سر هم چيده مى شد كه مى گفت، فلانى پسر بهمانى ست كه او هم خودش پسر اون يكى بهمانى است و اين يكى، پسر اون يكى اون يكى بهمانى ست و الا آخر. مثلا اسم نويسنده كتاب مستطاب قابوس نامه بود: امير عنصرالمعالى كيكاووس بن اسكندر بن قابوس بن وشمگير بن زيار! حالا اگر باباى آقاى زيار هم معلوم بود و مثلا اكبر بود و اگر باباى اكبر هم اسم اش كامران بود اسم اين امير و نويسنده ى بزرگ ايرانى مى شد امير عنصر المعالى كيكاووس بن اسكندر بن قابوس بن وشمگير بن زيار بن اكبر بن كامران، و نمره ى تاريخ ادبيات ما صفر مى شد مى رفتيم پى كارمون!

حالا وسط دعوا نرخ تعيين نكنيم...

شما تصور كن كه اسم آقاى عنصر آقا، و اسامى مشابه او را مى خواهيم در دائرةالمعارف قرار دهيم. ترتيب الفبايى چنين دائرةالمعارفى چگونه بايد باشد؟ خب، نام فاميلى وجود ندارد كه اسامى را بخواهيم بر اساس آن الفبايى كنيم پس، ناچاريم همان طور كه تاريخ قبل از مشروطه را به صورت هجرى قمرى استفاده مى كنيم، اسامى اين جورى را هم در دائرةالمعارف، بر اساس اسم اول طرف، رديف بندى كنيم. شما به «دائرةالمعارف بزرگ اسلامى» -مثلا جلد ششم آن- نگاه كنى، چنين ترتيبى را مى بينى كه مثلا از اسم «ابن عزه» شروع مى شود و به اسم «احمد بن عبدالملک» ختم مى گردد و وسط اين اسم ها پر است از احمد بن فلان و احمد بن بهمان.

مى بينم كه حوصله تان از حرف هاى من سر رفته است و هى مى گوييد خب خب خب... حالا منظورت چيه؟

هيچى! منظورم اين است كه در بيانيه ى ٣١٧ نفر، هر چند اسامى يى مثل احمد بن فلان و ابو بهمان و غيره نداريم، و از دوره ى رضا شاه به بعد هم مى دانيم كه همه ى ما اسم فاميل داريم، ولى ترتيب الفبايى اسامى، در بيانيه ٣١٧ اصلاح طلب، نه بر اساس اسم فاميل، كه بر اساس اسم كوچك است! يعنى فهرست اسامى ٣١٧ نفر اين جورى شروع شده و اين جورى خاتمه پيدا كرده است!
۱- ابراهیم اکباتان / فعال سیاسی
۲- ابراهیم نبوی/ نویسنده و طنزپرداز
۳- ابوالفضل حاجی زادگان / فعال سیاسی
۴- ابوالفضل خانجانی/ فعال سیاسی
۵- احد اسماعیلی/ فعال سیاسی
۶- احسان ابراهیمی / فعال سیاسی
۷- احسان اسقایی/ روزنامه نگار
۸- احسان بداغی/ روزنامه‌نگار و فعال دانشجویی سابق
۹- احسان رمضانیان/ فعال سیاسی
۱۰- احسان منصوری/ فعال سابق دانشجویی
.
.
.
٣١۱- هما نجارزاده/ فعال سابق دانشجویی
۳۱۲- وحید جعفری/ فعال مدنی
۳۱۳- ویدا ربانی / روزنامه نگار
۳۱۴- ویریا عینی/ فعال سیاسی
۳۱۵- یاسر اسماعیلی/ فعال سابق دانشجویی
۳۱۶- یاسر یوسف زاده/ فعال سیاسی
۳۱۷- یحیی کوه نورد اصلی / فعال سیاسی

من كه از سياست سر در نمى آورم و گمان مى كنم اين جور چينش الفبايى، ربطى به سياست و سياست بازى و عقب جلو كردن اسم ها و اين ها نداشته باشد، فقط كسى كه اين كار را كرده، احتمالا در متون قديمى و دائرةالمعارف هاى كهن فارسى خود را زياد غرقه كرده، لذا يادش رفته كه الان قرن ٢١ ام است و آدم ها اسم فاميل دارند و ترتيب الفبايى بايد بر اساس اسم فاميل باشد نه اسم كوچك، و مثل انتخابات رياست جمهورى نشود كه حرف «نون» در ناطق نورى، قبل از حرف «خ» در محمد خاتمى قرار گيرد، و به همين خاطر تنظيم كننده ى امضاهاى بيانيه ٣١٧ نفر، دچار اشتباه لپى يا حتى دو لپى شده است!

خب. عرض ديگرى ندارم. مرحمت زياد!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016