شنبه 25 دی 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

تحلیل عباس عبدی از وضعیت اصلاح‌طلبان پس از هاشمی


عباس عبدی

اعتماد ـ رحلت آیت‌الله هاشمی چه آینده‌ای را برای اصلاح‌طلبان رقم خواهد زد؟ آیا فقدان ایشان خدشه‌ای به بازی سیاسی رفرمیست‌های سیاسی ایران خواهد زد؟ آیا كنشگری اصلاح‌طلبان از این پس تغییر خواهد كرد؟

فوت ایشان چه تاثیری در انتخابات ٩٦ و معادلات سیاسی كشور خواهد داشت؟ آیا حالا كه حسن روحانی جدی‌ترین حامی خود در قدرت را از دست داده، اصولگرایان امیدوارتر وارد عرصه انتخابات می‌شوند؟ سرنوشت انتخابات ٩٦ و كشور چه خواهد بود؟ این پرسش‌ها بی‌تردید در حال حاضر پرسش‌هایی است كه تحلیلگران سیاسی سعی خواهند كرد پاسخ‌هایی مبتنی بر منطق و شواهد برای آنها بیابند. عباس عبدی از جمله تحلیلگران و سیاستمدارانی است كه همواره سعی كرده تا با رصد دقیق اتفاقات و اخبار سیاسی، تحلیلی قریب به واقعیت را در قبال حوادث و وقایع سیاسی داشته باشد. از همین رو پیش‌بینی‌های سیاسی این كنشگر سیاسی-اجتماعی اصلاح‌طلب همواره نزدیك به واقعیت بوده است.

عبدی معتقد است كه «مشكل اصلی این است كه سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان در سال‌های گذشته و اكنون نیز ناقص است و شاید همیشه چشم امیدشان به اشخاص از جمله مرحوم هاشمی یا آقای روحانی بوده است. بنابراین اگر بر اساس روال گذشته بخواهند عمل كنند قطعا دچار خلل خواهند شد ولی اگر قرار باشد این نقص را برطرف كنند پاسخ منفی است.»

به گفته او بازی اصلاح‌طلبان دو ركن اصلی دارد. اول التزام به سیاست‌های اصلاح‌طلبانه، دوم وضعیت موازنه قوای نیروهای اجتماعی و سیاسی. درگذشت آقای هاشمی از یك سو بر ركن دوم اثرگذار است. اگر اصلاح‌طلبان نتوانند مجموعه ظرفیت بالقوه سیاسی را از آنِ خود كنند طبعا موازنه قوا بیش از گذشته به ضررشان خواهد شد. از سوی دیگر بر شیوه و ابزار اصلاح‌طلبی كه تعامل و گفت‌وگو باشد اثر منفی خواهد گذاشت زیرا بخشی از ظرفیت این شیوه كه آقای هاشمی بود از میان رفته است. بنابراین در اولویت آنان است كه این ظرفیت را به نحوی بازسازی كنند.

عبدی همچنین درباره انتخابات ٩٦ معتقد است كه اصولگرایان گرفتار و گروگان چهره‌هایی هستند كه خواب ریاست‌جمهوری می‌بینند. به اعتقاد او اصولگرایان هنوز در شوك احمدی‌نژاد گرفتارند و از قطبی شدن انتخابات ٩٦ در هراسند چرا كه این اتفاق، شانس پیروزی روحانی را افزایش می‌دهد. همین است كه پیش بینی می‌كند انتخابات ٩٦ به احتمال زیاد قطبی نخواهد شد. عبدی البته بر این نكته هم تاكید می‌كند كه اصولگرایان به دلیل نداشتن برنامه‌ها و راه‌حل‌های ایجابی برای انتخابات ٩٦ روی موج تخریب روحانی و دولت حركت خواهند كرد. این تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح‌طلب همچنین به مدیران دولت و اصلاح‌طلبان توصیه می‌كند در چند ماه باقیمانده به انتخابات مراقب باشند كسی گل به خودی نزند.

* آیا اصلاح‌طلبان با رحلت آیت‌الله هاشمی و ممنوع الفعالیت بودن رییس دولت اصلاحات دچار گرفتاری در عرصه سیاسی خواهند شد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


- مشكلی كه چندین بار با دوستان اصلاح‌طلب و نیز در گفت‌وگوهای عمومی و مطبوعاتی مطرح كردم همین بود كه اصلاح‌طلبان باید نقش مستقلی از هر نیروی دیگری برای خود تعریف كنند نه آنكه به امید این و آن باشند. این وابستگی‌ها كمكی به حل مشكلات ایران نمی‌كند. الان هم به نظرم مشكلی نخواهند داشت. این تصور اشتباهی بود كه از آقای هاشمی داشتند ولی اكنون كه ایشان درگذشته‌اند بهتر می‌توانند در راه استقلال و روی پای خود ایستادن فكر كنند. به نظرم در صورتی كه رفتار درستی پیشه كنند فوت آقای هاشمی هیچ مشكلی برای ادامه حضور یا حتی فعال‌تر شدن آنان نخواهد داشت. درباره آقای خاتمی هم برخلاف برداشت جاری و موجود در پرسش به نظرم می‌رسد كه اتفاق اخیر می‌تواند زمینه‌ساز اقدامات مثبت نیز قرار گیرد فقط باید كوشید ظرفیت این زمینه‌ها را فعال كرد.

* نقش حمایتی آیت‌الله هاشمی از اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایی تا چه اندازه مهم و حایز اهمیت بود؟
- به نظرم این تصور دقیق نیست كه گمان كنیم یك نفر سرمایه‌ای داشته و با فوتش این سرمایه را هم با خود می‌برد مثل كسی كه اطلاعاتی داشته و با مرگ خود آنها را با خود می‌برد. این برداشت در عرصه سیاست و برای نیروی سیاسی در حد فاجعه است. باید به نحو دیگری به مساله نگاه كرد. اینكه ظرفیت‌ها و تعلق‌خاطری در جامعه نسبت به اصلاحات و بهبود امور وجود دارد و هر كسی بر حسب توان خود می‌تواند این ظرفیت را به اصطلاح مال خود كند و اگر كسی به دلیلی از جمله فوت یا تغییر موضع یا... این ظرفیت را از دست داد كسان دیگر می‌توانند، با برنامه درست آن را به تملك خویش درآورند. اصولا نیرویی كه چشمش به حمایت این و آن باشد و از غیبت آنان از این حیث كه ضربه‌پذیر شود نگران باشد نیروی سیاسی كارآمدی نیست.

* آیا فقدان ایشان خللی به سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان وارد می‌كند؟
- مشكل اصلی این است كه سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبان در سال‌های گذشته و اكنون نیز ناقص است و شاید همیشه چشم امیدشان به اشخاصی از جمله مرحوم هاشمی یا آقای روحانی بوده است. بنابراین اگر بر اساس روال گذشته بخواهند عمل كنند قطعا دچار خلل خواهند شد ولی اگر قرار باشد این نقص را برطرف كنند پاسخ منفی است.

* بازی سیاسی اصلاح‌طلبان از این پس تغییراتی خواهد داشت؟
- بازی اصلاح‌طلبان دو ركن اصلی دارد؛ اول التزام به سیاست‌های اصلاح‌طلبانه، دوم وضعیت موازنه قوای نیروهای اجتماعی و سیاسی. درگذشت آقای هاشمی از یك سو بر ركن دوم اثرگذار است. اگر اصلاح‌طلبان نتوانند مجموعه ظرفیت بالقوه سیاسی را از آنِ خود كنند طبعا موازنه قوا بیش از گذشته به ضررشان خواهد شد. از سوی دیگر بر شیوه و ابزار اصلاح‌طلبی كه تعامل و گفت‌وگو باشد اثر منفی خواهد گذاشت زیرا بخشی از ظرفیت این شیوه كه آقای هاشمی بود از میان رفته است. بنابراین در اولویت آنان است كه این ظرفیت را به نحوی بازسازی كنند.

* به نظر شما چه كسی می‌تواند نقشی را كه آیت‌الله هاشمی در دهه اخیر برای اصلاح‌طلبان ایفا كرد به عهده بگیرد؟
- تمام حرفم این است كه به عنوان یك جریان سیاسی نباید چنین وابستگی‌هایی تعیین‌كننده نهایی وضعیت آنان باشد. بنده درصدد كم رنگ كردن نقش شخصیت‌ها نیستم ولی بخشی از این پررنگی محصول وابستگی ذهنی ما و كنشگران به تعیین‌كنندگی نقش اشخاص است.

* اشبه الناس به هاشمی‌رفسنجانی در فضای سیاسی كشور كیست؟
- آقای هاشمی موجودیتی تاریخی دارد همچنان كه دیگران همچنین‌اند؛ لذا نمی‌توان به راحتی كسی را جانشین یا شبیه به دیگری كرد به ویژه آقای هاشمی كه شرایط كاملا متفاوتی با دیگران داشته است. اصولا قرار نیست كه چنین مشابهتی هم باشد زیرا هر كس در دوره زمانی خودش نقشی را ایفا می‌كند و تمام می‌شود. ذهنیت درستی نیست كه دنبال چنین مشابهت‌ها و جانشینی‌ها بود. باید هر كس و گروهی نقش و بازی خود را ایفا كند. كوشش هر فردی برای ایفای مصنوعی نقش دیگران موجب می‌شود كه هم نقش خودش را فراموش كند و هم ناتوان در اجرای نقش دیگری باشد.

* ارزیابی شما از موقعیت اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در انتخابات آتی چیست؟به نظر شما انتخابات چند قطبی خواهد بود؟
- به روشنی می‌توان مدعی شد كه هیچ‌كدام از دو جناح به ویژه اصولگرایان برنامه ایجابی قابل فهمی ندارند. اصلاح‌طلبان گمان می‌كنند كه چاره‌ای جز حمایت از روحانی ندارند، در حالی كه باید نگاه‌شان را به نحوی اصلاح كنند كه این گزینه را نه از روی ناچاری كه آن را انتخاب خود بدانند. اصولگرایان هم دچار تشتت و پراكندگی هستند و قادر به اتخاذ هیچ راهبرد ایجابی نیستند و هنوز در شوك احمدی‌نژادند و گروگان افرادی هستند كه خواب پوشیدن ردای ریاست‌جمهوری را می‌بینند. درباره قطبی شدن احتمالی انتخابات هم به گمانم، احتمال كمی وجود دارد كه قطبی شود. زیرا بخشی از اصولگرایان نگران قطبی شدن آن و در نتیجه شكست خودشان هستند و قطبی شدن را به نفع روحانی می‌دانند.

* اگر مفروض بگیریم كه اصولگرایان با كاندیدای واحدی وارد انتخابات شوند، سرنوشت انتخابات برای روحانی چه تغییری می‌كند؟
- نامزد واحد وقتی مفید است كه برنامه واحد و حكمیت یكدست و واقعی نیروها را پشت سر خود داشته باشد. در غیر این صورت نامزد واحد هیچ مزیتی نیست بلكه ضرر هم دارد. نامزد واحد باید بتواند انعكاسی از وحدت واقعی و نه صوری نیروها باشد و اصولگرایان به هیچ‌وجه در چنین مرحله‌ای قرار ندارند همچنان كه لیست مشترك در انتخابات سال ٩٤ نیز به نفع آنان نشد و زمان باقی‌مانده تا انتخابات نیز برای رسیدن به این مساله كوتاه است.

* به عنوان یك چهره سیاسی اصلاح‌طلب، اصولگرایان با چه كاندیدایی و چه شعارها و برنامه‌هایی می‌توانند رای روحانی را بشكنند و برای روحانی دردسرساز شوند؟
- آنان بیشتر نقش تخریبی را بازی خواهند كرد. چرا كه وجه ایجابی برای خودشان نمی‌توانند تعریف كنند. تخریب نیز اگر بیش از حد شود ممكن است موجب مظلومیت طرف مقابل شود. تردیدی نیست كه آنان روی موج تخریب بی‌اندازه خواهند افتاد، زیرا رهبری متمركزی ندارند كه مانع تندروی‌ها شود. وقتی هم كه یك گروه ایجابیات نداشته باشد به طور طبیعی روی موج تخریب می‌افتد.

* چرا اصلاح‌طلبان یكپارچه از روحانی حمایت می‌كنند؟
- چرا نكنند؟ دنبال چه چیزی هستند كه ممكن باشد و بتوانند آن را از طریق دیگر تامین كنند؟ موضوع این است كه الان مساله اصلی بقا و ثبات كشور است و اسبی كه تندروها زین كرده‌اند این بقا و ثبات را نشانه گرفته است و مساله جناحی اصلاح‌طلبان باید این باشد.

* اصلاح‌طلبان باید به غیر از روحانی كاندیدای آلترناتیوی داشته باشند یا خیر؟ ارایه كاندیدای پوششی چقدر بین اصلاح‌طلبان طرفدار دارد؟
- چنین پرسشی در حال حاضر بیهوده است، اهدافی را كه روحانی در حال حاضر تامین می‌كند، حتی بالاتر از سقف امكانات اصلاح‌طلبان است. بالاتر از سقفی كه خودشان بتوانند تامین كنند. طرح چنین پرسش‌هایی ناشی از فقدان تحلیل و برنامه روشن نزد برخی از اصلاح‌طلبان است.

* اگر اصلاح‌طلبان بخواهند كاندیدای پوششی معرفی كنند، چه چهره‌هایی پتانسیل و ظرفیت دارند؟
- برجام نه تنها شكست نخورده كه بخش بزرگی از اهدافش تا همین جا محقق شده است. مشكلات ایران از حالا به بعد قابل رفع است، نه آنكه برجام باید این مشكلات را حل می‌كرد. همچنان كه پیش از تحریم‌ها هم این مشكلات وجود داشت. تحریم‌ها یك مانع اضافه و البته بسیار مهم ایجاد كردند. و برجام این مانع مهم را برداشته است، ولی با برداشتن این مانع مشكلات لزوما حل نمی‌شود، بلكه حل آنها را ممكن می‌كند. برای ارزیابی دستاوردهای برجام كافی است وضع فعلی را با وضعیتی كه بدون برجام در انتظارمان بود مقایسه ‌كنیم در این صورت متوجه می‌شویم برجام موفق و قابل قبول بوده. اگر برجام نبود، وضع ایران در برابر ونزوئلای فعلی بدتر بود.

* مهم‌ترین مشكلات آقای روحانی تا موعد انتخابات چیست؟ آقای روحانی چه اقداماتی را به صورت ضرب‌الاجل باید انجام دهد تا شانس پیروزی مجددش را افزایش دهد؟
- زمان برای انجام كارهای ویژه گذشته است. به نظرم هیچ كار خاصی نباید انجام دهد، با همین دست‌فرمان باید ادامه داد. الان وقت تغییر دادن اقدامات نیست. فقط باید كوشید كه كسی گل به خودی نزند.

* اگر اصلاح‌طلبان یكپارچه پشت سر آقای روحانی بایستند و به هر دلیلی آقای روحانی در انتخابات ثبت‌نام نكند یا رد صلاحیت شود یا حتی رای نیاورد، اصلاحات و اصلاح‌طلبان چه سرنوشتی خواهند داشت؟
- تا وقتی كه قاعده بر ثبت‌نام و تایید وی است، طرح پرسش‌های اینچنینی و پاسخ دادن به آنها عملی لغو و بیهوده است و جز ایجاد اشكال و ابهام نتیجه دیگری ندارد. هر وقت اتفاقی رخ داد در آن زمان تصمیم می‌گیرند. مطمئن هستم كه بحث كردن درباره احتمالات عجیب و غریب كمكی به اتخاذ تصمیم درست در آینده نمی‌كند. چون چنین اتفاقاتی در آینده، فضایی را ایجاد می‌كند كه الان درك و فهمی از آن فضا نداریم در حالی كه آن فضا بر تصمیمات ما موثر است. برای مثال صحبت نكردن از احتمال رد صلاحیت هاشمی پیش از رد صلاحیت او در سال ١٣٩٢، چه ضرری برای اصلاح‌طلبان داشت كه الآن بخواهند برای جلوگیری از این ضرر درباره این احتمالات ضعیف بحث كنند. این بحث‌ها برای افرادی است كه بیكارند و تحلیل درستی از مسائل ندارند.

* مردم در حال حاضر چه تحلیل و نگاهی به دولت دارند؟
- مردم نسبت به وضع جامعه بسیار معترض هستند. برخلاف دو دهه گذشته كه بیشتر رسانه‌ها در ارایه تصویری مثبت و غیرواقعی از جامعه با یكدیگر مسابقه گذاشته بودند و فقط یكی دو رسانه ضعیف ولی مستقل نقش آگاهی‌بخشی را ایفا می‌كردند، الان همه در بیان انتقادی با یكدیگر مسابقه گذاشته‌اند، از صداوسیما بگیر تا فارس و تسنیم و كیهان و حتی نشریات و شبكه‌های مجازی اصلاح‌طلب و نیز خارج‌نشین‌ها در این مسابقه شركت دارند و حتی وضع را تیره‌تر از آنچه واقعیت دارد نشان می‌دهند. بنابراین ذهنیت مردم نیز تا حدی معلوم است زیرا تحت تاثیر این رسانه‌ها است. ولی در بهار ١٣٩٦ مردم باید انتخاب كنند و آنجا قضیه فرق خواهد كرد.

* پاشنه آشیل دولت و اصلاح‌طلبان در حال حاضر كجاست؟
- سهم‌خواهی و پنهان كردن آن زیر عنوان پرطمطراق و منفعلانه مطالبه‌گری.

* به نظر شما ماموریت آقای روحانی برای چهار سال دوم چه باید باشد؟
- تثبیت جامعه از خلال عادی‌سازی فضای اقتصادی و سیاست خارجی و تحقق حدی قابل انتظار از رشد اقتصادی و كاهش نابرابری و فقر و بیكاری و فساد و... دیگه چه بگویم؟!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016