در همين زمينه
31 فروردین» مسئلهی چسباندن ضميرهايی چون "شين" فاعلی يا مفعولی در پايان فعلها، سعيد هنرمند20 فروردین» فارسیزبانانِ عزيز! اين "شِين" زائدِ زشت را لطفاً رها کنيد! ناصر زراعتی 19 فروردین» زبان فارسی و بيم موج، اشکان آويشن 12 فروردین» از ملاقات اينجانب با شاهزاده رضا پهلوی تا داستان پناهنده شدن من و سفر به فرانسه 25 اسفند» از تبريک به حضرت آيتاللهالعظمی خامنهای دامت برکاته تا تبريک به وبلاگنويسان ايرانی
بخوانید!
31 فروردین » مسئلهی چسباندن ضميرهايی چون "شين" فاعلی يا مفعولی در پايان فعلها، سعيد هنرمند
31 فروردین » گفتوگوی تفصيلی آروين موذنزاده با علیرضا زريندست، فيلمبردار مطرح سينمای ايران: دوست دارم با بيضايی کار کنم، مهر 31 فروردین » دلم گرفته اِی دوست...، صدای همايون شجريان در تهران پيچيد، گزارش کنسرت همايون شجريان، ايسنا 31 فروردین » اختلالات اينترنت امروز تمام میشود، ايلنا 31 فروردین » اظهارات محمدعلی کشاورز، بهزاد فراهانی، مرتضی احمدی و ايرج راد، در پی درگذشت حميده خبرآبادی، ايسنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ای "شينِ" بيچارهی مظلوم! ف. م. سخن...شين جان؛ حالا اينها را گفتم، يک نکتهی عجيب هم به تو بگويم که البته بين خودمان بماند. اينهمه به تو تاختند و تو را زشت و زائد خطاب کردند، ولی هيچکس نرفت به فرهنگهای فارسی مراجعه کند ببيند تو حرفِ از نظر ايشان مزاحم، آيا سابقهی تاريخی هم داشتهای و اصولا نظر فرهنگنويسان در مورد تو چيست. من با ترس و لرز رفتم سراغ فرهنگ فشردهی سخن"بيماریِ مُسریِ بيشترِ نادرستگويیها در زبانِ شيرينِ فارسی (که از قديم گفتهاند: «شکر است!»)، نتيجۀ ويروسی است ناشناخته و موذی که چگونگیِ زايش و پيدايش و گسترشِ آن معمولاً مشخص نمیشود. يکی از اين ويروسها که با سرعتی شگفتیآور از حدودِ يک سالِ پيش پخش شده و سرِ زبانها افتاده (آنهم نه فقط سرِ زبانِ بهاصطلاح «عوام»، که بسياری از گويندگانِ رسانههایِ گروهی و اديبان و هنرمندان و مفسران و استادانِ دانشگاه و متخصصانِ رشتههایِ گوناگونِ علمی و ادبی و فرهنگی و غيره نيز بیدريغ و بیملاحظه آن را بهکار میبرند و غريب اين است که هيچکس به زائد و زشت بودنِش توجهی ندارد)، استفاده از سومشخص فعلِ «هستن» [يعنی «هست»] بهجای فعلِ «استن» (زمانِ حالِ «بودن») [يعنی «است»] آن هم با افزودنِ يک «ش» زائد است. مثلاً بهجایِ گفتنِ «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوری است.» [يا در گفتار، بهشکلِ «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوريه.»]، گفته میشود: «جمهوری اسلامی حکومتی ديکتاتوری هستش.» گاهی حتی اين «ش» زائدِ البته زشت را هنگامِ صرفِ زمانِ گذشتۀ فعلِ «بودن» [يعنی «بود»] نيز بر زبان میرانند. مثلاً بهجایِ اينکه بگويند: «نظامِ پادشاهی پهلوی هم ديکتاتوری بود.»، میگويند: «نظامِ پادشاهی پهلوی هم ديکتاتوری بودش.» همچنانکه ملاحظه میشود، در هر دو مورد، هيچگونه ضرورتی به افزدونِ اين «ش» زائدِ زشتِ البته نادرست از نظرِ دستورِ زبانِ فارسی وجود ندارد." (فارسیزبانانِ عزيز! اين "شِين" زائدِ زشت را لطفاً رها کنيد!؛ ناصر زراعتی؛ خبرنامهی گويا) ای شينِ عزيزِ مظلوم شين عزيز و نازنين البته شين عزيزم، من نه زبانشناس هستم نه از ادبيات سر در میآورم. نروی بگويی فلانی اين را گفت و برای خودت توجيه درست کنی. من هرگز نمیگويم که تو در نوشتههای معيار هم بايد خودت را به بود و هست و کرد و غيره بچسبانی. فکر هم نمیکنم کسی تا به حال چنين کاری کرده باشد و کاش آقای زراعتی موردی جدی نشان میدادند که غير از گفتارْ يا نوشتنِ گفتار باشد تا ما هم به اندازهی ايشان نگران شويم. شين جان من با ترس و لرز رفتم سراغ فرهنگ فشردهی سخن. پيش خود گفتم استاد حسن انوری حتما تو را به چهارميخ کشيده است. ديدم نه. نوشتهاند: "به فعل يا به جزء نخست فعل مرکّب اضافه میشود ومعنای فاعلی دارد. در قديم به کار میرفته است و امروز نيز در گفتار به کار میرود: رفتش. چند روز است پيدايش نيست." بعد رفتم سراغ لغتنامه دهخدا و ديدم کسانی مثل رودکی و دقيقی و منوچهری و فردوسی و سعدی هم، تو شينِ زائدِ به ظاهر زشت را به کار بردهاند که البته مذاق استاد دهخدا را هم خوش نيامده و تو را چند بار زائد خوانده است. ولی به هر حال مهم اين است که اين شاعران قديمی هم از شرِّ تو در امان نبودهاند: "من در اين مختصر، قصد ندارم واردِ بحثِ زبانشناسی بشوم...". حالا ما با جملات ايشان کار نداريم. من عرض میکنم، وقتی میخواهيم ضمائر فاعلی را تعريف کنيم، مثال آن را با چه چيز همراه میکنيم؟ نمیگوييم من رفتم؟ نمیگوييم تو رفتی؟ خب، اين من و تو به چه درد میخورد وقتی "م" و "ی"ِ چسبيده به فعل هست؟ روی اين موضوع هم، شين عزيز، نشستم به خاطر تو فکر کردم ديدم حکايت زائدات ما در زبان فارسی، حکايت "تاکيدات" است، يعنی وقتی ما عنصرِ زائدی را در جمله میآوريم و حتی کلماتِ مترادف را پشت هم مینويسيم نه فقط به خاطر زيبايی و ايجاد آهنگ، که به خاطر تاکيد است. آلمانها هم اين کار را به نحو ديگری انجام میدهند و اجزای جمله را بسته به تاکيد، پس و پيش میکنند و جلو و عقب میآورند. گاه آنچه به زمان مربوط است را برای تاکيد بر زمان، جلو میکشند، گاه آن چه مربوط به مکان است را بر سر جمله میآورند و قسعلیهذا. شين عزيز Copyright: gooya.com 2016
|