بخوانید!
5 اسفند » "عشق" هانکه جوایز سزار را هم از آن خود کرد
5 اسفند » ریگا پایتخت لتونی میزبان فستیوال فیلم اروپا شد 5 اسفند » افزایش خروج جوانان ایرانی از کشور برای ادامه تحصیل 5 اسفند » ۲۵ درصد سالمندان کشور "نیازمند" هستند! 5 اسفند » استان تهران تنها ۱۵ مرکز خدمت رسان به دختران و زنان آسیب دیده اجتماعی دارد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! انتشار زندگینامه نویسندهای که برای هر مصاحبه ۵۰ هزار دلار پول میگیرد!کتاب زندگینامه گابریل گارسیا مارکز نوشته جرالد مارتین با ترجمه و تلخیص بهمن فرزانه توسط انتشارات ققنوس منتشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، گابریل گارسیا مارکز، مشهورترین نویسنده جهان سوم در روزگار فعلی، در سال 1927 در کشور کلمبیا متولد شده است. او شاخص سبک رئالیسم جادویی و نویسندهای بسیار پرکار است. در زمانی که نویسندگان بزرگ بسیار نادرند، گابریل گارسیا مارکز شهرتی جهانی به دست آورده است. او بزرگترین نویسنده آمریکای لاتین به شمار میرود و در جهان اول نیز، آمریکای شمالی و قاره اروپا، در چهل سال اخیر نامش در اوج بوده است. امروز گابریل گارسیا مارکز مرد ثروتمندی است. در پنج کشور زیبای دنیا صاحب هفت خانه است. برای یک مصاحبه نیمساعته، 50 هزار دلار دریافت میکند. در غیر این صورت مصاحبه را رد میکند. میتوان گفت در سراسر جهان، روزنامهای نیست که مقالهای از او چاپ نکرده باشد که البته رقم گزاف و بالای مقاله را هم پرداخت میکنند. جرالد مارتین در مقدمه این کتاب اشاره میکند: من 17 سال روی این کتاب، کار کردهام. در ابتدا وقتی از این پروژه عظیم میگفتم، میشنیدم «حتی موفق نخواهی شد او را ملاقات کنی و اگر هم موفق بشوی، با تو همکاری نخواهد کرد؛ اما خلاف گفتهها فقط چند ماه پس از پژوهش خود موفق شدم گابریل گارسیا مارکز را ملاقات کنم. با آغوش باز مرا پذیرفت و در ضمن به من گفت: زندگینامه به چه درد میخورد؟ زندگینامه مال کسانی است که مردهاند. مارتین در بخش دیگری از مقدمه کتابش که نسخه اسپانیولی آن در سال 2009 چاپ شده، نوشته است: برای به پایان رساندن این کتاب، حدود 300 مصاحبه انجام دادهام. بسیاری از کسانی که با آنها گفتگو کردهام از دنیا رفتهاند. میدانم اگر گابریل مارکز به فیدل کاسترو و فلیپه گونزالس توصیه نکرده و به آنها اطمینان خاطر نبخشیده بود، هرگز به مصاحبه با من رضایت نمیدادند. امیدوارم امروز که میتواند نتیجه کار من را بخواند، پشیمان نشود. اکثر مصاحبههای کتاب پیش رو به زبان اسپانیولی انجام شدهاند اما نسخه اصلی کتاب به انگلیسی نوشته و چاپ شده است. در قسمتی از این کتاب میخوانیم: آن چهار ابرقدرت برای شرکت در مسائل «جنگ سرد» گرد آمده بودند و البته مذاکرات درباره آلمان هم بود که در جنگ شکست خورده بود. موضوع اصلی جلسه درباره کشورهایی بود که بمب اتم داشتند (یا داشتند آن را فراهم میکردند.) با نابود شدن هیروشیما و ناکازاکی در اوت 1945 به دلیل ایمن ماندن جهان از بمب اتم، شورای سازمان ملل برپا شده بود. اولین مقاله گارسیا مارکز مسئولان روزنامه را سخت پکر کرده بود؛ کسانی که خرج سفرش را متحمل شده بودند. خوانندگان روزنامه هم مات مانده بودند. عنوان مقاله این بود: «ژنو با بیاعتنایی به این کنگره نگاه میکند.» نه، این نوع مقالات به فروش کمک نمیکرد. عنوانهای مقالات بعدی نیز دست کمی از مقاله اول نداشتند؛ «چهار ابرقدرت با رنگهای تکنیکالر سینمایی»، «مشتری مهربان من ـ آیک (آیزنهاور)»، «چهار رفیق مشعوف» و «برج بابل واقعی». نشست چهار ابرقدرت در ژانویه سال قبل در شهر برلن برگزار شده بود. همگی ظاهرا نگران جنگهای اتمی بودند. گابریل مارکز جلسه شهر ژنو را در مقالههایش یک شورای هالیوودی توصیف کرده بود. میدید که سران چهار قدرت و همسران آنها چطور خوشلباس و منظم ژست میگیرند؛ درست مثل این که دارند در یک فیلم سینمایی بازی میکنند. گابریل گارسیا مارکز پس از «سیرک بزرگ چهار قدرت» به ایتالیا رفت؛ به شهر ونیز. ماموریت داشت در شانزدهمین جشنواره سینمایی ونیز شرکت کند و مقالاتی دربارهاش بنویسد. رفتن به رم هم تصمیم خودش بود و ربطی به روزنامه نداشت. به دوستانش گفته بود از روزنامه تلگرافی دریافت کرده است که هرچه زودتر خود را به رم برساند. چون امکان دارد پاپ اعظم که چار سکسکه شدید شده است، از دنیا برود. همیشه ایتالیا، مخفیانه در اعماق قلبش، هدفش بود. دوستانش، سینماگران بوگوتا، به او سفارش کرده بودند که به دیدن کدام بنای تاریخی برود، ولی او بیش از دیدن بناهای تاریخی میخواست به دیدن شهر سینمایی رم، چینهچیتا برود؛ جایی که قهرمان او چزاره زاواتینی فیلمنامهنویس، در آنجا کار میکرد. هدف دیگر او دیدن کشورهای اروپای شرقی بود. میخواست با دست خود، دو طرف پرده آهنین را لمس کند؛ آلمان غربی و آلمان شرقی. او به خوبی فرق سرمایهداران و سوسیالیستها را میدانست و اکنون میخواست با چشمان خود از نزدیک ببیند. این کتاب با 296 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 11 هزار تومان منتشر شده است. Copyright: gooya.com 2016
|