چهارشنبه 29 آذر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ژوزه:‌ کور خوانده‌اند، تا پولم را ندهند نمی‌روم

مانوئل ژوزه با چند تن از هواداران پرسپولیس درگیر شد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حاشیه‌های قطع همکاری مانوئل ژوزه با پرسپولیس تمامی ندارد.

در حالی که مانوئل ژوزه برای دیدار با بازیکنان و مسئولان پرسپولیس به هتل المپیک رفته بود و موفق نشده بود به هدف خود برسد به هتل خود برگشت اما پس از دقایقی چند تن از هواداران پرسپولیس که تعدادی لیدر نیز در بین آنها بود،‌ را دید که در مقابل هتلش تجمع کرده‌اند و می‌خواهند با او صحبت کنند.

مرد پرتغالی به محض اینکه این هواداران را که تعدادشان به 10 نفر می‌رسید پشت در هتل دید به سمت آن‌ها رفت تا به حرف‌های آن‌ها گوش دهد.

یکی از لیدرهای باشگاه پرسپولیس خطاب به ژوزه گفت: ما آمده‌ایم دلیل نتایج ضعیف پرسپولیس را از شما بپرسیم و بگوییم چرا استعفا نمی‌دهید و بروید؟ چرا با علی کریمی آن‌ کارها را کردید؟

ژوزه که بی‌نهایت عصبانی بود به آن‌ها گفت: من می‌دانم که شما از طرف چه کسی به اینجا آمده‌اید. شما از طرف باشگاه آمده‌اید تا من را بترسانید که استعفا بدهم و بروم.

در این لحظه ژوزه که حتی قصد داشت یک نفره با هواداران پرسپولیس درگیر شود، با کمک دستیارانش و همچنین نگهبان‌های هتل از کنار آنها دور شد تا بین آن‌ها درگیری فیزیکی رخ ندهد.

مرد پرتغالی بی‌نهایت عصبانی بود و از مسئولان هتل خواست که به پلیس زنگ بزنند و این افراد را ببرند.

ژوزه پس از اینکه کمی آرام شد در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی ایسنا گفت: من به هیچ عنوان با این افراد صحبتی ندارم. طرف من رویانیان است نه این افراد. می‌دانم که آن‌ها از سوی باشگاه آمده‌اند تا من را بترسانند که زودتر از ایران بروم اما به آن‌ها بگو کور خوانده‌اند. من تا پولم را نگیرم از ایران نمی‌روم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


وی افزود: می‌دانم که شیرینی این افراد را فرستاده، شیرینی مثل ... می‌ماند. به آن‌ها بگو من از هیچ چیزی نمی‌ترسم و همین جا ایستاده‌ام تا حقم را بگیرم. اولین بار که رویانیان به من پیشنهاد داد به پرسپولیس بیایم در استانبول بود. در آن زمان به او گفتم برای من سخت است که 15 روز قبل از شروع لیگ تیم را تحویل بگیرم. اما پس از اینکه به پرتغال برگشتم او مدام به من زنگ می‌زد و از من می‌خواست که به پرسپولیس بیایم. او باید پیش‌بینی چنین روزی را می‌کرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016