امروز بیانیه ای منتشر شد از چهار سازمان سیاسی خارج از ایران که «ضمن مخالفت با سیاست های آلترناتیو سازی از سوی قدرت های خارجی و اتکاء اپوزیسیون به آن ها، بازگشت به سلطنت در ایران را «سراب» خوانده اند».
سه سازمان از این چهار سازمان، در واقع یک سازمان هستند که همه شان را روی هم بریزیم شاید قد و قواره ای در حد یک «گروه» و نه یک «سازمان» سیاسی پیدا کنند و تبدیل شان به سه سازمان هم به خاطر اختلاف نظری ست که میان چند نفر از این «سازمان» با چند نفر از آن یکی سازمان می باشد، و این «سازمان»ها حتی نتوانسته اند میان این «چند نفرها» یک همنظری ساده ایجاد کنند!
این است واقعیت تلخ این «سازمان» های بیانیه صادر کننده و ماشین های تولید اعلامیه!
جبهه ی ملی را که سازمانی است محترم و مشخص نیست به چه دلیل میان این سه سازمان «بُر» خورده است را کنار می گذارم چون نام و اعتبار «جبهه ملی» حتی اگر در حال حاضر هوادار چندانی نداشته باشد دارای احترام تاریخی ست و حیف است نام «دکتر محمد مصدق» به این بازی های سیاسیِ در حد بیانیه صادر کردن آلوده شود.
در طول ۱۶ سال گذشته که در فضای مجازی مطالب ام را منتشر می کنم، بارها و بارها، با آقایان جمهوری خواه، به عنوان یک ایرانی جمهوری خواه سخن گفته ام، و برای مشارکت واقعی و عملی آن ها در حرکت های اعتراضی مردم در ایران نکاتی را که به نظرم می رسیده بیان کرده ام، ولی انگار نه انگار که چنین سازمان هایی اصولا وجود دارند و جز بیانیه صادر کردن های گهگاهی کار دیگری می توانند انجام دهند.
اکنون هم که این سازمان ها، زحمت کشیده اند و کوه عظیمی شکافته اند و اعلامیه ای منتشر کرده اند، اعلامیه شان به جای پرداختن به حکومت نکبت اسلامی، تبدیل به اعلامیه ی «ضد امپریالیستی و ضد سلطنتی» شده است! گویی آقایان همچنان در دوران شاه زندگی می کنند و نه با جمهوری جنایتکار اسلامی، که با رژیم پادشاهی در حال جنگ و مبارزه اند!
حال بعد از انتشار این بیانیه ی «فوقِ مهم»، آقایان جمهوری خواه، که نام درست تر شان «جمهوری خواهِ سکولارِ متکی به اصلاح طلبی حکومتیِ نو اندیشانه ی دینی» می تواند باشد، دوباره سکوت رادیویی خواهند کرد و در پشت رایانه های منازل شان، در چت روم ها و اتاق های گفت و گوی ده پانزده نفره، به بیان فجایع دوران سلطنت و جنایت های امریکا و اسراییل در کشورهای سوریه و عراق و افغانستان خواهند پرداخت!
این آقایان هر حرکتی غیر از «مبارزات عمیق» خود را ببینند، مجددا بیانیه ای صادر خواهند کرد و بیشتر از سرنگونی حکومت اسلامی، به مصیبت بزرگی که در این جمله خلاصه شده است خواهند پرداخت:
«ما اقدامات مدافعان بازگشت به سراب رژیم سلطنتی و مانور بر سر گفتمانهای باستانگرایی ایدئولوژیک، پوپولیسم راست و ناسیونالیسم افراطی را سرابی بیش نمیدانیم»!
خیلی ممنون که شما ما را با این «سراب» های وحشتناک آشنا می کنید! حال لطفا بفرمایید آن «آب» گوارای مطلوب و واقعی شما در کدامین سمت است که ما جماعت جمهوری خواه، به جای رفتن به طرف سراب، با راهنمایی های حکیمانه ی شما به طرف سر چشمه ی آن حرکت کنیم و به سعادت و خوشبختی برسیم!
دوازدهمین روز حبس دلار