انقلاب ونقش مساجد
...درمیان تحلیل های موجود دربارهء علل انقلاب 57، اسلامگرائی محمدرضاشاه وکمک وی به گسترش مساجد-به عنوان پایه ومایهء انقلاب اسلامی»-بسیار اغراق آمیز می نماید.مدافعان این نظر-ازجمله دکترعبّاس میلانی- متأسفانه- ازاین توضیح پرهیزکرده اندکه این مساجد -عموماً -ازطرف افرادحقیقی یاحقوقی ایجاد شده بود و رژیم شاه نقشی در احداثِ آنها نداشت.در واقع،مهاجرت خیلِ عظیمی از روستائیان به تهران و شهرهای بزرگ ونیازمذهبی آنان،باعثِ احداث مساجدتازه ازطرفِ افرادِخیّر و انجمن های محلّی(مانندبازاریان ،جمعیّت آذربایجانی های مقیم تهران و...)گردیده بود.
تحلیل های رایج این نکتهء مهم را نیز مسکوت می گذارندکه دوران محمدرضاشاه،دوران شدیدترین وخونین ترین برخوردها بانیروهای مذهبی بودکه نمونهء آنرا در ماجرای 15خرداد1342آیت الله خمینی دیده ایم،ماجرائی که با حمایت برخی رهبران سیاسی وروشنفکران «لائیک»(مانندجلال ال احمد وعلی اصغرحاج سیدجوادی)روبرو شده بود!.
طبق نظربرخی پژوهشگران«شبکهء مساجد درزمان شاه عاملی برای سازماندهی انقلابیون اسلامی بود»،درحالیکه دکترابراهیم یزدی-یکی ازدست اندرکاران اصلی انقلاب اسلامی- دراین باره تأکیدمی کند:
-«قدرت ما در بی سازمانی ما بود».
روشن است که شاه(ماننددکترمصدّق ودیگران) شخصیّتی دیندار بود،امّا از«دینداری» تا «دینمداری» فاصله بسیاراست.به عبارت دیگر،سیاست های اجتماعی-فرهنگی محمدرضاشاه،اساساً سکولار،عرفی وغیردینی بود،به همین جهت،سلطان حسن دوم (پادشاه کشوراسلامی مراکش)ازشاه وفرح پهلوی انتقادمی کردکه: شما چه کشوراسلامی هستید که پادشاهش درمراسم رسمی،شراب می خورَد وملکه اش بدون حجاب اسلامی درانظارِعمومی ظاهرمی شود!؟
استبداد و دیکتاتوری شاه
از«استبداد ودیکتاتوری شاه» در وقوع انقلاب اسلامی نیز سخن ها گفته ایم بی آنکه بپرسیم که مخالفان شاه(رهبران سیاسی و روشنفکران ایران)خود،چقدرآزاده وُ دموکرات بوده اند؟.به اعتقادمن،سرنگونی رژیم شاه ازمنظرِ«استبداد» و«دیکتاتوری سیاسی» روشنگرِاین رویدادسرنوشت سازنیست به این دلیل روشن که درهمان دوران در کشورهائی ماننداسپانیا،شیلی،آرژانتین،اندونزی،اروگوئه،کُرهء جنوبی و... دیکتاتوری و استبدادسیاسیِ هولناکی وجودداشت ولی هیچگونه انقلابی درآنها روی نداده بود.
خوابِ آشفتهء نفت!
سرشت وسرنوشت تحولات سیاسی ایران معاصر(از تبعید رضاشاه تا تضعیف وسقوط دولت مصدّق و سرنگونی محمدرضاشاه پهلوی)را نمی توان فهمیدمگراینکه ابتداء مسئلهء نفت و نقش آن درحیات سیاسی ایران فهم و درک گردد.بنابراین،بررسی سرنگونی رژیم شاه و وقوعِ انقلاب اسلامی از زاویه«خوابِ آشفتهء نفت»،دریچهء تازه ای برای فهم ودرک این رویدادِسرنوشت ساز خواهد بود،بااین یادآوری که درسال1349/1971 شاه هشدارداده بودکه«بین قدرت های امپریالیستی وما برخوردی روی می دهد»،
پروفسور«اندرو اسکات کوپر»(کارشناس برجستهء مسائل خاورمیانه ونفت)باتکیه براسنادمحرمانهء دولت آمریکا،به«کنفرانس نفتیِ دوحه»و نقش کمپانی های نفتی درسرنگون کردن رژیم شاه پرداخته است.
باتوجه به نقش نفت درسرنوشت سیاسی ایران معاصر،نظرات«اسکات کوپر»وآنچه که ما«کودتای انقلابی»نامیده ایم،برای توضیح سرنگونی رژیم شاه ووقوع «انقلاب اسلامی»، می تواند مورد توجه قرارگیرد.درمقالات«نگاهی تازه به انقلاب اسلامی»و«نفت،شاه،انقلاب اسلامی...و دیگرهیچ!»ما به این موضوعات اشاره کرده ایم.
مهندسیِ افکارعمومی!
استاد ومتخصّصِ فریب افکارعمومی؛«ادوارد برنیز»( Bernays Edward) معتقد است:
-«توده های مردم(Masse) موجودات بی هویتی هستندکه با«تبلیغات»( پروپاگاندا) می توان آنها را به شکل«موجودات دست آموز» درآوُرد».
درتاریخ معاصر،«دستکاری»یا«مهندسیِ افکارعمومی»-بارها-مورداستفادهء دولت های خارجی برای سرنگون کردن«حکومت های یاغی»قرارگرفته که آخرین نمونهء آن،سرنگون کردن رژیم محمدقذّافی درلیبی بوده است. درمقدّمهء« نگاهی تازه به انقلاب اسلامی» ما به نمونه ای از«دستکاری»یا«مهندسی افکارعمومی» اشاره کرده ایم .
انقلاب اسلامی جنبشی توده ای بود وجنبش های توده ای بخاطرشعارهای کُلّی و وَهم آمیز-غالباً- بستری برای ظهورِتوتالیتاریسم وفاشیسم است ،به قول خلیل ملکی :«هرکس وقتی درتوده منحل شود یک احمق از او ساخته می شود»...انقلاب 57 و ماه زدگیِ بسیاری ازشاعران،روشنفکران و رهبران سیاسی ایران تجلّیِ این تراژدی دردناک بود.
معمارانِ تباهیِ امروز!
انقلاب اسلامی-درعین حال- عرصه ای بود برای ابرازِ بی نوائی های فکری و بی بضاعتی های سیاسی ما.سال ها پیش گفته بودیم که وظيفهء روشنفكر،فرهنگسازی است نه سیاست بازی!، يعنی ايجاد ذهنيـّتی است كه بر بستر آن بتوان آينده و نيکبختی انسان را تأمين كرد. به تعبیر«ادواردسعید»:روشنفکر کسی است که با مجهز بودن به خِرَد و آینده نگری به تحلیل مسائل جامعه می پردازد.
اگر این تعریف را بپذیریم آنگاه می توان گفت که درهنگامهء ظهورآیت الله خمینی وانقلاب اسلامی-رهبران سیاسی وروشنفکران ما(بجزچنداستثناء) نه خِرَدمند بودند ونه آینده نگر،هم ازاین روست که برخی آنان را«معمارانِ تباهیِ امروز»نامیده اند.
***
سال ها پیش گفته ایم:انقلاب ۵۷، حکايت پايان ناپذيری است که همروزگاران ِ ما فراوان دربارهء آن نوشته اند و آيندگان نيز از آن خواهند نوشت.
تحليل های رايج از چگونگی برآمدِ انقلاب يا علل و عوامل آن، عموماً، ماهیّتی سياسی- ايدئولوژيک داشته و بيشتر در خدمت توجيه يا تبرئهء «اصحاب دعوی» می باشند تا در جهت حقيقت گوئی و روشنگری تاريخی.
اسناد وروایت های تازه(ازجمله سخنان رونالد ریگان،رئیس جمهوراسبق آمریکا)بررسی سرنگونی شاه وچگونگی انقلاب اسلامی را واردمرحلهء تازه ای کرده وبرمااست تا باانصاف،شجاعت وفروتنی به بازاندیشی این رویدادِ سرنوشت ساز بپردازیم.