آقای حسن بهگر از هم میهنان لائیک مقالهای تحت عنوان «سخنی با هموطنان بهائی» در سایت «ایران لیبرال» نوشتهاند (۱) و مطالبی به صورت پرسش از بهائیان مطرح کردهاند. از آنجا که نوشتهاند: «امیدوارم این پرسش را عزیزان بهایی به دل نگیرند. هدف روشن شدن مسأله است و آنچه مد نظر است بهروزی همگانی ایرانیان است، فارغ از مذهبشان.» ضمن تشکر از حُسن نیّت و دفاع ایشان از حقوق همۀ ایرانیان عزیز از هر عقیده و آئین، باید عرض کنم بنده و بهائیان نه تنها دلگیر نمیشویم بلکه خوشحال هم میشویم که عزیزان لائیک ما هم جویای اطلاع و مطالعۀ بیش تر دربارۀ بهائیان و عقاید و رفتارشان باشند. لذا مطالب مختصری را در طبق اخلاص تقدیمشان میکنم و امیدوارم برای شروعِ مطالعاتِ بیش تر ایشان در زمینه هایی که عرض خواهم کرد درآمدی مفید باشد.
قبل از پرداختن به «اصل مطلب» که در مقالهتان ذکر کردید دربارۀ دو خاطرۀ مذکور باید نکاتی عرض کنم. دربارۀ خاطرۀ اوّل باید با تعجّب بگویم شرکت بهائیان در مراسم تدفین دوستان غیر بهائیشان و خواندن دعا برای ایشان نه تنها عیب نیست بلکه نشانهای از صفات انسانی است و جای تشکّر دارد. در هزارهای که آغاز شده لابد ملاحظه فرمودهاید که مثلاً وقتی هنرمندی- مثلاً مرحوم جمشید مشایخی- و یا عده ای- مثلاً در عملیاتی تروریستی یا غیر آن- فوت میکنند یا کشته میشوند، در جمع یادبودشان همۀ مردم با عقاید گوناگون شرکت میکنند و هر یک به سبک اعتقادات خود ادای احترام و یا طلب آمرزش میکنند و بدیهی است این دلیل بر این نیست که متوّفی یا کشته شدگان معتقد به عقاید گوناگون مردم مزبور بوده باشند.
بسیاری دوستان غیر بهائی بر مزار دوستان بهائی خود حاضر میشوند و ادعیۀ خاصِّ دینی خود را میخوانند. به علّت هدف اصلی دیانت بهائی که «وحدت عالم انسانی است» همۀ مردم با هر عقیده در «مَشرق الاَذکار» بهائی (۲) که از جمله مکانهای دعا و خدمتِ بهائیان است شرکت میکنند و دعای دین خود را میخوانند. و یا چنان که در زیر اشاراتی شده، هم اکنون هموطنان بهائی و غیر بهائی در خود ایران عزیزمان در مواردی که امکانش هست به خدمات متنّوع به جامعۀ هم میهنان مشغولند و تعداد معتنابهی از بهائیان نیز به همین خاطر زندانی شده و میشوند. لذا این که نوشتهاید «بنابراین نسبت دادن اعتقاد مذهبی به پرویز، آنهم وقتی دستش از دنیا کوتاه شده، کار درستی نبود»، باید عرض کنم دعا خواندن مزبور، نسبت دادن «بهائی» به مرحوم پرویز نیست چه که دوستان کمونیست ایشان که ایشان را میشناختهاند قطعاً با خواندن یک دعای بهائی در مراسم یادبودِ ایشان در کمونیست بودن ایشان شکّ و شبههای پیدا نمیکنند! و نیز اساساً طبق اعتقادات امثال آن مرحوم، دنیای دیگری برای ایشان وجود نداشته که دستشان از این یکی کوتاه شده باشد و در دنیای دیگری ناراحت شده باشند که چرا فامیل بهائیشان برایشان دعا خوانده است!
جناب بهگر عزیزم، دوران و زمانی که کمونیستها و چپها به تبعیّت از عقاید خودشان و نیز تحت تأثیر سیاه نماییها و نفرت پراکنیهای بهائی ستیزان شیعه قریب یک قرن نظری منفی راجع به بهائیان داشتند در حال گذشتن است و در چند دهۀ اخیر نظراتشان بتدریج در حال تغییر است. در این ۴۰ سال در زندانهای جمهوری اسلامی ایران بهائیان با دوستانی از احزاب مختلف مذهبی و غیر مذهبی اعمّ از چپ و راست هم سلول و هم بند بودند و شاید ندانید که این همنشینی تأثیرات مثبتی هم داشت بطوری که نظر این دوستان بعضاً بکلّی در مورد بهائیان تغییر کرد. چنان که بعضی از ایشان بعدها در دفاع از بهائیان و نیز در تحسین عقایدشان مقالات نوشتند و فیلمها ساختند. (۳) هیچ کدام از ایشان دغدغهشان سؤالاتی نبود که شما مطرح فرمودهاید.
برای رفع بیش تر سوء تفاهم، خاطرهای را از یکی از زندانیان بهائی خارج از کشور دربارۀ ارتباط بهائیان با زندانیان سیاسی چپ و راست عرض کنم. در زندان وکیل آباد مشهد آقای اکبر باغبان که تودهای بودند احتمالاً به علّت شکنجه رنجور و علیل و همچون کودکان شده بودند و لهجهشان مثل دوران بچگیشان شده بود. به این علّت او را که نجس تلقّی میشده به اطاق بهائیان که از نجسهای باسابقۀ ایران نزد بهائی ستیزان شیعه محسوب بوده و هستند میفرستند. زندانی بهائی مزبور میگفت بهائیان بدون منّت، و طبق وظایف و عقاید دینیشان که خدمت به نوع انسان و نهی از تنجیس و تکفیر دیگران است، به تمام امور ایشان اَعَمّ از تغذیه و استحمام و غیره رسیدگی میکردند و این امر موجب تحسین و شکرانۀ همۀ زندانیان سیاسی چپ و راست شده بود. با چنین خدماتی هیچ خدشهای به تودهای بودن آقای باغبان وارد نشد تا چه رسد به خدشه دار شدن کمونیست بودن مرحوم پرویز با دعا خواندن فامیل بهائیشان در جمع یادبودشان. البته بهائیان هم اکنون نیز مثل قبل در تمام جهان- همچون در داخل و خارج زندانهای ایران- به خدمت همنوعان خود در تمام کشورها مشغولند (۴) زیرا حضرت بهاءُالله تعریف جدیدی از انسان را مطرح فرمودهاند که «امروز انسان کسی است که به خدمت جمیع مَنْ عَلَی الاَرض [جمیع ساکنان زمین] قیام نماید.» (۵)
امّا دربارۀ خاطرۀ دوّم؛ نوشتهاید: «چند سال پیش هم که در برنامهی رادیویی پیام ایران به مناسبت کودتای ۲۸ مرداد با یکی از افسران سابق حزب توده زنده یاد حمزه لو مصاحبه میکردم، شخصی بنام بصاری که او نیز خود را افسری تودهای معرفی میکرد به من زنگ زد و اظهار علاقه کرد که در برنامه شرکت کند که پذیرفتم ولی در موقع مقرر نیامد و بعد معلوم شد ایشان هم بهایی بوده و محفل بهاییان از شرکت در برنامه بازش داشته است.» تناقضی در این خاطره وجود دارد! اگر فرد مزبور- بصاری- تودهای بوده که بدیهی است حتماً در برنامهتان شرکت میکرد و اَمرِ محفل را گوش نمیداد. ولی اگر به اَمر محفل گوش داده لابد بهائی بوده و نمیتوانسته تودهای باشد. زیرا اگر فردی بهائی عضو حزب توده یا عضو هر حزب دیگر سیاسی میشد یا بشود دیگر بهائی نیست زیرا چنان که در ادامه اشاره شده بهائیان مجاز به عضویت در احزاب سیاسی نیستند.
امّا آنچنان که فرمودهاید میروم سر اصل مطلب. نوشتهاید: «ما از سالیان پیش شنیده بودیم که بهائیان به دلیل منع مذهبی، در سیاست دخالت نمیکنند. ولی آنچه که میدیدیم غیر از این بود. اوّل بگویم که اصلاً دخالت نکردن در سیاست حرف عجیبی است. عمل کردن به این ادّعا در حکم بریدن از جامعه است، بی اعتنایی به سرنوشت ملتی که در دل آن زندگی میکنیم. یعنی ما حسابمان جداست، هر چه شد، شد، فقط به ما کاری نداشته باشید، البتّه اگر به ما ظلمی شد هوایمان را داشته باشید! بسیار عجیب است که ما کاری به سیاست که محل حل و فصل دعاوی اجتماعی و تعیین معنای عدالت است، نداشته باشیم، ولی بخواهیم از مواهب اینها بهره ببریم.»
اصل مطلبتان دو قسمت داشت: یکی این که بهائیان میگویند در سیاست نباید دخالت کرد ولی نوشتهاید چنین نبوده و بهائیان در سیاست دخالت کردهاند مثل پرویز ثابتی. دیگری این که بهائیان به سرنوشت ملّتی که در آن زندگی میکنند بی اعتنا هستند ولی اگر ظلمی به بهائیان شد دیگران باید هوای آنها را داشته باشند و بهائیان از ایشان بهره برند. باید عرض کنم جناب بهگر عزیز،ای کاش کتب و مقالات و سایتها و اقدامات و خدمات بهائیان را ملاحظه فرموده بودید زیرا در آنها توضیحات و شواهد مبسوط و کافی در این موارد موجود است. برای سهولت و اختصار چند نمونه از این منابع را معرفی میکنم که فوق العاده مهمّاند و با تعمّق در آنها آن عزیز و دیگر عزیزان غیر بهائی میتوانند «مفهوم و علّت عدم مداخلۀ بهائیان در احزاب سیاسی» و «غلط بودن ادّعای بی تفاوتی و بی اعتنایی بهائیان نسبت به حقوق دیگران» و شواهد فراوان اقدامات و خدمات بهائیان به ایران و جهانیان را دریابند و به این وسیله سوء برداشتها برطرف شود.
از قضا دربارۀ عدم مداخله در سیاست و نیز دربارۀ این که فرمودید بهائیان نسبت به حقوق دیگران بی اعتنا هستند و فقط میخواهند بهره برند، در مقالهای که قبلاً نگارنده در جواب آقای عبدالکریم سروش نوشته (۶) به بعضی نکاتی که مربوط به سؤالات شما هم میشود اشاره شده و منابع مهمّی هم دربارۀ آن ارائه شده که قسمتی از آن را عیناً در اینجا با تورفتگیِ متن- برای این که از بقیۀ متن مشخّص باشد- نقل میکند و تقاضا دارد علاوه بر آن که کلِّ مقاله را ملاحظه نمایید در این قسمت نیز تعمّق فرمایید:
«اساساً چون بهائیان نظم مادّی موجود جهان و روشهای سیاسی و غیر سیاسیای را که افراد و جوامع و حکومتها و احزاب و تشکیلات برای اصلاح امور و تحقّق عدالت و رفاه به کار میبرند- صرف نظر از بعضی نکات مثبتِ آنها- دارای نقایص بزرگ و کوچک میبینند، و از آنجا که طبق آثار بهائی معتقدند بشریّت در آستانۀ بلوغی است که قبلاً نداشته و هنوز هم کم و بیش ندارد، سعی میکنند برای اصلاح امور جهان از روش هایی که در آثار دیانت بهائی تشریع و توضیح شده استفاده کنند. بهائیان اکثر روشهای جاری در جهان برای اداره و اصلاح امور را منتج به نتایج مفید و مؤثّر و دائمی نمیدانند، امّا از طرفی هم بعضی که به روشهای موجود دل بستهاند، روشهای بهائی را مناسب نمیدانند و به آن انتقاد میکنند. از جمله روش هایی که مطرح و مورد مناقشه است درمورد رسیدن به دموکراسی و صلح و عدالت و آزادی و حقوق بشر است.
از جمله بر بهائیان خرده می گیرند در انقلابات و تظاهراتِ براندازی و عضویّت در احزاب سیاسی برای رفع استبداد و تحقّق عدالت که موضوع حقوق بشر نیز در ظلِّ آن مطرح است شرکت نمی کنند. بنیانگذاران دیانت بهائی و نیز مرکز جهانی بهائی «بیتُ العَدل اَعظم» در آثارشان ضمن بیان اصول و اهداف و راه و روش های بهائی برای تحقّق صلح و عدالت و وحدت جهانی و تأمین حقوق انسان ها، مستقیماً و غیر مستقیم به این خرده گیری ها پرداخته اند و ضمن پاسخ و بیان علل چراییِ نقصِ روش های دیگر، لزوم به کار بستن روش های بهائی را مورد تأکید و تقاضا قرار داده اند. یکی از نمونه ها در این مورد پاسخ «بیتُ العَدل اَعظم»، به تاریخ ۷ جولای ۱۹۷۶ مطابق ۱۳۵۵ ه. ش، به این سؤال است که «آیا سکوت بهائیان سبب نخواهد شد که هرج و مرج و بی نظمی جهان و اِستخفافِ [خواری] اَبناءِ انسان همواره در کرۀ ارض همچنان پایدار بماند و این که آیا اجتناب از مداخله در امور سیاسیّه باعث تضعیف مجاهدان طریق آزادی در عالم نخواهد گشت؟» از آنجا که آوردن پاسخ آن در اینجا به علت تطویل مقال میسّر نیست تقاضا دارد متن آن را در آدرس زیر مشاهده و مطالعه نمایید: http://www.noghtenazar.org/node/1037.
به همین دلایل مطروحه در پاسخ ۷ جولای مزبور بوده است که مثلاً بهائیان در انقلاب ۱۳۵۷ شرکت نکردند و مورد سرزنش خیلیها شدند ولی امروزه اکثری از جمله همان ملامت کنندگان دریافتهاند که عدم شرکت بهائیان و عدم پیرویشان از روش دیگران در این قبیل امور صحیح بوده است و به هیچ وجه حاکی از بی تفاوتی و سکوتشان نسبت به تحقّق حقّ و عدالت نبوده و نیست چنان که در طول ۴۰ سال حکومت جمهوری اسلامی ایران علیرغم ستمهای بی امانی که کشیده و میکشند با «استقامتی سازنده» (۷) هنوز هم ایستاده اند و برای تحقّق اِحیاءِ ایران عزیزمان و نیز صلح و وحدت جهان به روش بهائی کوشیده و می کوشند و تحسین منصفین ایران و جهان را برانگیخته اند. توضیح این روندِ بی نظیر را می توان در پیام بسیار بسیار بسیار مهمّ و و عمیق و مُهیمنِ «بیتُ العَدل اَعظم»، «خطاب به بهائیان ستمدیدۀ ایران»، مورّخ ١ شَهرُالعَلاء ١٦٩ بدیع مطابق با ١٢ اسفند ١٣٩١ و ۲ مارچ ۲۰۱۳، در این آدرس مشاهده نمود: https://www.payamha-iran.org/node/78
این پیام دربارۀ نظر و تحلیل و موضع دیانت بهائی و تعالیم آن دربارۀ ایران و امور سیاسی و راه و روش بهائیان در اصلاح ایران و جهان و تعامل فکری و قلبی بهائیان با نیک اندیشان و آزادی خواهان ایران عزیزمان و جهان و از جمله اقدامات عملی حقوق بشری و پایه های آن و مسائل بسیار مهمّ دیگر می باشد. نگارنده که قلبش برای یک یک هم میهنان عزیز می تپد از آقای سروش عزیز و دیگر خوانندگان عزیز [و نیز آقای بهگر عزیز] تمنّا و تقاضای ملتمسانه دارد که در این پیام تعمّق و تفکر فرمایند. و همچنین برای مطالعۀ مفصّل تری دربارۀ تاریخ تحلیلی اقدامات عملی و اوضاع و احوال جامعۀ جهانی بهائی و از جمله بهائیان ایران از یک طرف، و تاریخ تحلیلی اوضاع و احوال دنیای غیربهائی در قرن بیستم، و تعامل و تقابل این دو جریان با هم، تقاضای عاجزانه دارد بیانیۀ «قرن انوار» در این آدرس را مورد مطالعه و مداقّه قرار دهند: https://www.payamha-iran.org/node/25 »
از منابع دیگری که تقاضا دارد جناب بهگر ملاحظه نمایند پیام «بیت العدل اعظم»، «مورّخ ۲۶ نوامبر ۲۰۰۳» خطاب به بهائیان ایران و دربارۀ ایران و راه حلّ مشکلات آن است که در اینجا می توان دید:
http://www.velvelehdarshahr.org/node/89 در این پیام ضمن معرفی «رسالۀ مَدَنیّه» از آثار حضرت عبدُالبهاء مبیّن و جانشین منصوص حضرت بهاءُالله دربارۀ اصلاح و احیاء ایران، راه حلّ بحران تجدّد و مَدَنیّتِ ایران را مختصراً اشاره می فرمایند و توضیح می دهند چگونه بهائی ستیزان در ایران نگذاشتند ملّت به نصایح و راه حلّ های مذکور توجّه کنند و در عوض انواع تهمت ها و اکاذیب و ستم ها را بر بهائیان روا داشتند که یکی از آنها تهمت بهائی بودن امیر عبّاس هویدا نخست وزیر بود که البتّه بهائی نبود. امّا «بیت العدل اعظم» در مقابلِ این توصیفِ رفتار بهائی ستیزان، تغییرات مثبتی را هم که رخ داده این چنین توضیح می فرمایند:
«صاحبان انصاف آن یاران را شاهد صادقی بر این مدّعا می دانند كه ایمان به خدا و اعتقاد به حقیقتِ تجدّد با یكدیگر سازگارند و توفیقات شما نشانی از این است كه فی الحقیقه علم و دین دو نظام دانایی مستقل امّا مكمّلِ یكدیگرند و محرّك پیشرفت تمدّن. این حقایق بر بسیاری از آشنایان مسلمان شما نیز روشن شده و می شود. این آشنایان و همسایگان كه براستی مِصداق آیۀ «اُمَّةٌ یدعُونَ اِلَی الخَیر»اند [جمعی که دعوت به نیکی می کنند] با خشم و تأسّف شاهدند كه دوستانی كه بی گناهیشان در نظر ایشان مُحرز است بدون هیچ گونه حفاظت و حمایت قانونی مورد بُهتان و هجوم قرار گرفته اند. ایشان شاید حتّی بیش از خود شما به شهامت و نجابتی كه در خلال این تضییقات از خود نشان داده اید واقف و به تدریج به صفات واقعی كسانی كه با اذیّت و آزار شما حُرمتِ اسلام را آلوده می سازند پی برده و می برند. اگر چه شما حبیبانِ معنوی هنوز از آزادی محرومید امّا در آستانۀ آنید كه مقام و موقعیّت خود را به عنوان عضو شریف جامعۀ ایران كسب نمایید و بالمآل اهل آن دیار خدماتی را كه یَدِ قدرت پروردگار برای آن پاک اندیشان جهت عزّت و مَنقبَتِ كشورِ مقدّسِ ایران مُقدّر فرموده غنیمت خواهند شمرد.»
شایان ذکر است پس از صدور پیام فوق اقدامات جامعۀ بهائی برای تعامل و تعاون و مشارکت با هم میهنانِ محبوب در اِحیای ایران عزیز روز به روز بارزتر گردید. در جوِّ ایجاد شده، بهائیان با رعایت موازین دینی خود و با رعایت احترام به نظم و قانون و بدون درگیری در اختلافات و دسته بندی های ناخوشایند حزبی که خود مانعی بر سر راه اِحیای ایران و رفاه هموطنان است، سعی کرده و می کنند در زمینه های اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و گفتمان های روز و حقوق بشر از جمله حقوق زنان و کودکان و نوجوانان و جوانان و رفع تعصّبات و تبعیض، و بهداشت و کشاورزی و نیز حفظ محیط زیست آنچه در حدّ توان برایشان مقدور است در طبق اخلاص گذارند. شرح این اقدامات در بیش از ۴۰ پیام مربوط به ایران در این سایت https://www.payamha-iran.org/ در دسترس عموم است که هر یک از آنها حاوی نکات بسیار مهمّی است که تعمّق در آنها افق های روشنی را در برابر افکار می گشاید.
از جمله منابع دیگری که در عوض و بجایِ دخالت در منازعات سیاسی حزبی، راه حلّ ها و اقدامات جامعۀ جهانی بهائی را برای حلّ مشکلات جهان و تحقّق صلح عمومی و وحدت عالم انسانی و رفاه مادّی و معنوی جامعۀ بشری توضیح می دهد بیانیه هایی است که از «بیتُ العَدل اَعظم» و یا از طرف آن و یا از «جامعۀ جهانی بهائی» (۸) صادر شده است. مثل بیانیّۀ «وعدۀ صلح جهانی» در اینجا: https://www.payamha-iran.org/node/24 و «بیانیۀ رفاه عالم انسانی» در اینجا:
https://www.payamha-iran.org/node/33 و بیانیۀ «اقدام اجتماعی»، «نوشتاری از دفتر توسعۀ اجتماعی و اقتصادی در مرکز جهانی بهائی»
از جمله منابع دیگر نصوص بسیار مهمّی از حضرت شوقی ربّانی ولی امر بهائی و نیز «بیتُ العدل اَعظم» است که دکتر پیتر خان آن را جمع آوری فرموده اند و با عنوان «عدم مداخله در امور سیاسیّه و اطاعت از حکومت متبوعه» در آدرس زیر است و پاسخگوی سؤالات مهمّی در این زمینه می باشد: http://www.bahailib.com/index3.php?code=273&name=%D8%B9%D8%AF%D9%85+%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%D9%87+%D8%AF%D8%B1+%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1+%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%87+
از جمله منابع دیگر یکی مقاله ای است در سه قسمت در پاسخ به مقاله ای با عنوان « بهائیت و سیاستِ عدم مداخله در سیاست» از آقای سید مصطفی تقوی- یکی از بهائی ستیزان و ردّیه نویسان علیه دیانت بهائی- که در ویژه نامۀ شمارۀ ٢٩ «ایّام» روزنامۀ «جام جم» مورّخ ٦/٦/ ١٣٨٦ نوشته اند و مندرجات «رسالۀ سیاسیّۀ» حضرت عبدُالبهاء را- که از جمله مضرّات دخالت عُلمای روحانی در سیاست است- تمسخر کرده اند. پاسخ مزبور در اینجاست: http://velvelehdarshahr.org/node/71 و http://velvelehdarshahr.org/node/74 و http://velvelehdarshahr.org/node/75 این مقالۀ سه قسمتی به همراه مقاله ای دیگر با عنوان «سیاست الهی، سیاست بشری» در اینجا: http://www.velvelehdarshahr.org/node/51 مطالب متنوّع و نصوصی از متون دینی بهائی دربارۀ موضوع را شامل می شود. و منبع آخری که حاوی مطالب متنوّعی علاوه بر موارد مربوط به پرسش های شماست، مقالۀ «صُورِ اِسرافیلِ مالِکِ اَنام؛ نتیجۀ بهائی ستیزی سال های ۱۳۳۴، ۱۳۴۲، ۱۳۵۷ ه. ش.» است در این آدرس: http://velvelehdarshahr.org/node/338 . گمان می کنم همین منابع برای شروع و درآمدی بر موضوع کفایت می کند.
امّا دربارۀ اتّهام انتساب بعضی نفوس همچون پرویز ثابتی به جامعۀ بهائی باید خدمت جناب بهگر عرض کنم بهائیان حدّ اقلّ ۴۰ سال است که با قلم و با خون خود پاسخ آن را داده اند که این قبیل اشخاص یا اصلاً بهائی نبوده اند و یا اگر خانواده یا بستگان آنها بهائی بوده اند دخلی به آنها نداشته و بعضی خودشان صریحاً گفته اند که بهائی نیستند. و اگر احیاناً فردی بهائی در احزاب یا اموری سیاسی دخالتی داشته پس از منع او از این کار اگر نپذیرفته از جامعۀ بهائی خارج شده. در این مورد از جمله می توانید به مقالۀ «گنه كرد در بلخ آهنگری...» در این آدرس: http://velvelehdarshahr.org/node/60 مراجعه فرمایید تا وضعیت امثال امیر عبّاس هویدا، پرویز ثابتی، خانم فرّخ رو پارسا، منصور روحانی، سپهبد صنیعی، پرویز خسروانی، ذبیح قربان، عبّاس آرام، منوچهر تسلیمی و... را متوجّه شوید.
با آروزی شادی حقیقی برایتان
حامد صبوری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت ها:
1- http://www.iranliberal.com/showright-spalt.php?id=%223671%22
https://www.tribunezamaneh.com/archives/190840
2- دربارۀ مشرق الذکار مراجعه شود به: https://www.bahai.org/fa/action/devotional-life/mashriqul-adhkar
3- علاوه بر یادداشت 4، به عنوان نمونه مراجعه فرمایید به سایت جناب رضا فانی و یا مقالات خانم سهیلا وحدتی و جناب علی کشتگر و یا فیلم تابوی ایرانی جناب رضا علّامه زاده و دیگر عزیزان. http://www.rezafani.com/index.php?/site/comments/bahiisetizi1
http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=44062
https://news.gooya.com/politics/archives/2008/08/075377.php
https://www.tribunezamaneh.com/archives/30474
http://www.velvelehdarshahr.org/node/222
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=3484
4- علاوه بر یادداشت سه، در مورد تعالیم بهائی در مورد مقام ایران و رشد و اصلاح آن و نیز در بارۀ اقدامات و خدمات بهائیان به ایران عزیز و روابط با هم میهنان شریف، از جمله رجوع شود به منابع مهم زیر:
لوح دنیا از حضرت بهاءُالله مندرج در «مجموعه الواح مبارکه» چاپ مصر، صص: ۲۸۵- ۳۰۱ در این آدرس:
http://reference.persian-bahai.org/fa/t/b
رسالۀ مَدَنیّه از حضرت عبدالبهاء: http://reference.persian-bahai.org/fa/t/ab/
مطالب سایت http://www.persian-bahai.org یا https://www.bahai.org/fa/
کتاب «بهائیان و ایران آینده» از ب. همایون: http://www.bahailib.com/index3.php?code=1118
http://www.velvelehdarshahr.org/node/89
«کشور مقدّس ایران در نظر بهائیان» در:
http://aeenebahai.org/fa/taxonomy/term/126
کتاب «رگ تاک» از دلارام مشهوری: http://www.ragetak.com
کتاب «باغبانان بهشت خدا» از دو خبرنگار فرانسوی غیر بهائی:
کتاب «نگاهی تازه به دیانت بهائی» در این دو آدرس:
http://velvelehdarshahr.org/node/230
جزوۀ «لزوم دین؛ ضرورت تجدید و استمرار ادیان» در:
http://www.velvelehdarshahr.org/node/219
مقالۀ تاریخچۀ تاسیس «انجمن ارتباط شرق و غرب» در:
http://www.negah.org/articles/2012-07-21-15-46-27
مقالۀ «رسالۀ مَدَنیّه: طرحی برای اصلاح و آبادانی ایران» در دو قسمت در: http://www.negah.org/articles/1-20
مقالۀ «آینده خود و کشورمان را چگونه می خواهیم؟» در: http://noghtenazar.org/node/788
دو مقالۀ «روابط اجتماعی بهائیان ومسلمانان ایران» در: http://noghtenazar.org/node/96
http://noghtenazar.org/node/234
مقالۀ «زندان دهۀ ۶۰ و۸۰ و ... !» در: http://noghtenazar.org/node/575
مقالۀ «به نظر آقایان تاسیس مدرسه هم جرم است» در: http://noghtenazar.org/node/264
مقالۀ «نگاهی کوتاه به خدمات آموزشی بهائیان به جامعۀ ایرانی» در:
http://www.negah.org/articles/2011-06-29-16-38-32
رسالۀ «تاریخچۀ مدارس بهایی در ایران»، از خانم رزیتا واثقی، مؤسسۀ معارف عالی امر؛ مجلۀ «پیام بهایی»، شماره های: ۱۹۳، ص ۴۶؛ ۱۵۵، ص ۲۹؛ ۱۷۷، ص ۱۶؛ کتاب «ایران بین دو انقلاب»، تألیف پرواند آبراهامیان، ترجمۀ احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، چاپ اوّل، ۱۳۷۷، طهران، ص ۲۰۰، که در آنجا به مدارس بهایی اشاره می کند. ازجمله خدمات بهائیان به ایران شامل این موارد بوده است: در زمینه های بهداشت عمومی (پزشکی و پرستاری، تأسیس بیمارستان، تأسیس حمام های بهداشتی، ...) تعلیم و تربیت (ازجمله ایجاد مدارس بهائی در سراسر ایران حتی در بعضی از دهات، با شاگردان از همۀ ادیان و مذاهب برای دختران و پسران هر دو در زمان حضرت عبدالبهاء که بعدها در زمان حضرت شوقی ربّانی ولیِّ اَمر بهائی و سلطنت رضا شاه پهلوی به حکم وی بسته شدند)؛ علم و صنعت و تجارت و کشاورزی و هنر (ازجمله معماری، ادبیات، موسیقی، خط، ایجاد مؤسسۀ علمی آزاد- بی آی اچ ای- ارتباط با مؤسسات علمی دنیا، ...) توسعۀ آزادی حقیقی معتدل و حقوق بشر- نه تنها در ایران بلکه درجهان- ازطریق عملیِ تحمّل زجر و حبس و شهادت و محرومیّت های گوناگون و کمک به ترک تعصّبات و تقالید، و ایجاد عملی و نشان دادن نه تنها مدارای مذهبی و عقیدتی بلکه عشق به دگراندیشان که خود موجب ایمان گروهی از هموطنان عزیز از اقلیّت های مذهبی زرتشتی و یهودی و سنّی- علاوه بر خیل عظیم شیعیان نسبت به آن ها- به امر بهائی گردید، و ترویج حقوق زنان و کودکان به خصوص دختران؛ و بسیاری موارد دیگر.
استاد عباس میلانی درباره شماری از این اقدامات فقط در دورۀ پهلوی چنین می گوید: «این دوران در ایران آغازی بر پذیرفتن حقوق شهروندی برای بهائیان بود. امنیّت نسبی که توسّط شاهان پهلوی تأمین گردید فوران مؤثّری از قوای خلاّق و ابتکارات صنعتی، تجاری و عقلانی توسّط اعضاء جامعۀ بهائی را به دنبال داشت. در حین تألیف کتاب ایرانیان برجسته- دو جلد در شرح زندگی ۱۵۰ تن از نوآوران و صنعتگران- با خشنودی و تحیّر متوجّه شدم که تعدادی از آنها از اعضاء جامعۀ بهائی بودند. بزرگترین صنعت لوازم خانگی، به عبارت دقیق تر پیشگام و پیشتاز در این کار گروه صنعتی ارج بود؛ ورود و معرّفی پپسی کولا و تلویزیون توسّط حبیب ثابت؛ ظهور روانشناسی کودک و خانواده توسّط دکتر راسخ، که دانشجوی غولی چون پیاژه بود؛ جمیع اینها نمونههایی از مشارکت گستردۀ اعضاء جامعۀ بهائی در توسعۀ نوین ایران است. میدان و بنای شهیاد، که امروزه نامش بدون اَدنی مناسبتی به میدان آزادی تغییر یافته، کار یک معمار بهائی بود؛ مرد جوانی که تازه از دانشکده بیرون آمده بود و توانست بر مشکلات و موانع باورنکردنی برای برنده شدن در بزرگترین رقابت معماری نسل خود غلبه نماید. حتّی بعد از ۳۰ سال، رژیم اسلامی نتوانسته برای این بنای باشکوه، که مشحون از عناصر فرهنگ ترکیبی ایران و تنها جزئی از فرهنگ اسلامی است، به عنوان نماد طهران جایگزینی بیابد ...» http://www.velvelehdarshahr.org/node/155
5- دریای دانش، ص 19.
6- https://news.gooya.com/2019/03/post-24230.php
7- در این مورد رجوع شود به مقالۀ «استقامتِ سازنده: پاسخ بهائیان به ظلم و ستم» از مایکل کارلبرگ در این آدرس: http://aasoo.org/articles/64/
8- در بارۀ «جامعۀ جهانی بهائی» که قبلاً با عنوان «جامعۀ بین المللی بهائی» نامیده می شد (THE BAHA'I INTERNATIONAL COMMUNITY) و فعالیّت هایش در سازمان ملل و در سطح جهانی رجوع شود به: https://www.bahai.org/fa/ «جامعه جهانی بهائى» در سال ۱۹۴۵ م. به عنوان يک سازمان غير دولتى به سازمان ملل متّحد پيوست. جامعۀ جهانی بهائى در مقام مشاورِ شوراى اقتصادى و اجتماعى سازمان ملل متّحد و هم چنين صندوق بين المللى کمک به کودکان و نيز با تعدادى ديگر از مؤسّسات سازمان ملل متّحد همکارى دارد. بهائيان در سراسر جهان در شبکههاى مختلف و ائتلافهاى گوناگون سازمانهاى غير دولتى فعّال هستند و به ويژه در زمينۀ پيشرفت موقعیّت زنان، حقوق بشر، پروژههاى مربوط به رفاه و عدالت اقتصادى و هم چنين رشد و توسعۀ اخلاقيّات فعّالانه مشارکت دارند. بهائيان هم چنين براى ترويج گفت و شنود ميان مذاهب و نيز توسعۀ اقدامات مشترک با جوامع مذهبى ديگر مجدّانه تلاش میکنند.» http://reference.bahai.org/fa/bic.html و نیز برای دیدن قسمتی از اقدامات و فعّالیّت های مزبور رجوع شود به کتاب «نگاهی تازه به دیانت بهائی»، صص: 56- 60 در این آدرس: http://velvelehdarshahr.org/node/230. در مورد اقدامات جامعۀ جهانی بهائی در خصوص حقوق بشر و آموزش آن و نیز در مورد ترویج حقوق زنان و کودکان و تلاش در جهت صلح جهانی و وحدت عالم انسانی و ارائۀ نمونه ای از برادری و محبّت جهانی، رجوع شود به: http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=49296 مختصر آن که جامعۀ جهانی بهائی «که در آن افرادی از همۀ پیشینه های فرهنگی، دینی، جنسی و قومی، حول هدف محوریِ «یگانگی نوع بشر» با هم یگانه شده اند، مدّت هاست در کشورهای مختلف نیروی خود را صرف این کرده که با «ترویج احترام به حقوق دیگران» و «احساس مسئولیت نسبت به رفاه خانوادۀ بشری» و آموزش «فضائل اخلاقی که در ایجاد یک تمدن جهانی عادلانه، هماهنگ و صلح آمیز مؤثرند»، در ایجاد «فرهنگ جدیدی که به اجرای حقوق بشر در سطح جهانی منجر می شود» سهیم باشد.
بیت العدل اعظم، مرکز جهانی بهائی، در پیام رضوان ۱۵۳ بدیع ضمن تأکید بر روابط خارجی جامعۀ بهائی باسازمان های دولتی و غیر دولتی زمینه های ذیل را برای مشارکت بیان می فرمایند: «در عرصۀ روابط خارجی مساعی مبذوله متوجه این هدف خواهد بود که در جریاناتی که منجر به صلح جهانی می گردد، امر مبارک مؤثر واقع شود. وصول به این هدف مخصوصاً از طریق مشارکت جامعۀ بهایی در ترویج حقوق بشر، مقام زن، رفاه جهانی، و تربیت اخلاقی خواهد بود ... در جمیع این موارد از احباء و مؤسّسات بهایی مُصرّاً خواستاریم که از اهمیّت فعالیّت های مربوط به روابط خارجی مطلع باشند و بدانها توجّه جدیدی مبذول دارند.»
در بارۀ اقدامات حقوق بشری، جامعۀ جهانی بهائی از جمله در سند شمارۀ ۰۴۰۱-۹۷، مورّخ مارچ ۱۹۹۷، به مناسبت دهۀ سازمان ملل متّحد در رابطه با آموزش حقوق بشر در بیانیه ای کتبی خطاب به پنجاه و سوّمین جلسۀ کمسیون ملل متّحد در رابطه با حقوق بشر (ژنو سویس، دستور جلسۀ شمارۀ ۹) اشاره می نماید: «جامعۀ جهانی بهائی از نظر تاریخی از یکی از حامیان قدرتمند فعّالیت ها و برنامه های حقوق بشر سازمان ملل متّحد است. بهائیان در ۱۹۴۷ بیانیه ای درباره تعهدات و حقوق هیئت جدید التأسیس حقوق بشر ارائه نموده به محض اینکه سازمان ملل متّحد روز دهم دسامبر را روز حقوق بشر اعلان نمود مؤسّسات ملّی و محلّی بهائی شروع به برنامه ریزی بزرگداشت به آن نمودند. سال ها بهائیان بیانه های بین المللی را در رابطه با حقوق بشر به زبانهای مختلف در سطح گسترده انتشار داده اند زمانی که سازمان ملل متحد شروع کرد به تشکیل همایش ها و اجراء مقاله های متنوّع در اعلان جهانی حقوق بشر، مجامع بهائی این مدارک را در کلّ جهان توزیع نمودند و همایش های عمومی برای توضیح آنها ترتیب دادند و بعضی مواقع در مجاهداتی جهت صحّه گذاشتن به آنها در کشورهای خودشان شرکت نموده اند...»