Wednesday, May 15, 2019

صفحه نخست » غفار عباسی، عارف یا عنصری مشکوک؟

ghafour_051518.jpgگفت‌وگوی انصاف نیوز با یک منتقد و یکی از شاگردان نزدیک آقای عباسی

معصومه رشیدیان، خبرنگار انصاف نیوز: نخستین خبر که نگاه‌‌ها را به عباس غفاری یا غفار عباسی روحانی ساکن قم، جلب کرد درباره‌ی جلساتی با مریدانش در مسجد رضاییه بود، بعد عکسی از او و برادران صدرالساداتی بود که خبرساز شد، که یکی، سید مهدی صدرالساداتی، روحانی-سلبریتی است که با طرح مطالبات اجتماعی و ادعای مبارزه با فساد و افشاگری‌های گاه‌ و بی‌گاه تقریبا در هر بزنگاهی حضور دارد و دیگری، آیت الله سید روح الله صدرالساداتی، نماینده‌ی مجلس خبرگان رهبری است که البته همین موضوع هم نگاه‌ها را به عباس غفاری -که ادعای عارف بودنش از سوی خود و شاگرانش حواشی ایجاد کرد- دقیق‌تر می‌کرد.

برخی از نفوذ غفاری در جایگاه مهمی چون خبرگان ابراز نگرانی کردند و بعضی او را جنگیر خطاب کردند، طرفدارانش او را عارفی از سلسله‌ی آیت الله قاضی دانستند و منتقدانش اظهارات سیاسی و جهت‌گیری‌های او و پیشینه‌ی علمی‌اش را محل پرسشی قرار دادند که اگر عارف است این همه اظهار نظر سیاسی چیست؟ بعضی دیگر از تحلیلگران برخوردهای بعدی با او و حساسیت‌ها بر او را ادامه‌ی حساسیت‌ها بر هر جمعی دانستند که برداشت‌های‌شان از دین با برداشت رسمی تفاوتی داشته است و از سوی دیگر منتقدینش «یارگیری»‌های این جریان از مناطق و اقشار مختلف را مخاطره‌آمیز و سوال‌برانگیز دانستند.

پس از چندی مریدان آقای غفاری از فشارها بر «استادشان» خبر دادند. خود او در سخنرانی‌هایش به فشارها و «برخوردهای تحقیر آمیز» مستقیم و غیرمستقیم اشاره کرد و حتی محل این فشارها را هم علنا پشت تریبون اعلام کرد. درس و بحث‌های مسجد رضاییه تعطیل شد و برخی از تبعید غفاری به مشهد سخن گفتند که توسط مهدی صدرالساداتی در گفت‌وگو با انصاف نیوز [لینک] این موضوع تکذیب شد و سخنرانی‌های بعدی او در شهرهای مختلف نشانی بر صحت این تکذیب بود.

اما ماجراها به همین جا ختم نشد، از خبری شدن ادعای حمله به منزل او و بست نشینی مریدانش در مشهد پشت در دفتر احمد علم الهدی تا نامه‌ی روح الله صدرالساداتی به رهبری در حمایت از او همگی اتفاقاتی بود که آتش اخبار درباره‌ی عباس غفاری را تندتر کرد و نام او را بیش از پیش برسر زبان‌ها انداخت.

حالا چندی است که آقای غفاری طبق روال سابق در شهرهای مختلف سخنرانی می‌کند و کانال تلگرامی‌‌اش با عنوان «حفظ و نشر آثار حضرت استاد غفاری» این سخنرانی‌ها و برنامه‌ها را بطور کامل پوشش می‌دهد. این درحالی است که آذرماه سال گذشته کانال تلگرامی او با عنوان «جمال آفتاب» در اطلاعیه‌ای نوشته بود: «حسب الامر حضرت استاد غفاری به اطلاع تمامی مشتاقان معارف توحیدی می‌رسانیم که با توجه به تعطیل شدن جلسات مباحث حضرت استاد غفاری «دام ظله الشریف»، از این به بعد دفتر حفظ و نشر آثار حضرت استاد در فضای مجازی هیچگونه فعالیتی ندارد. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت استاد غفاری».

در گزارش پیش رو ضمن ذکر توضیحات عباس غفاری درباره‌ی تعطیلی آنچه برنامه‌ی تربیتی می‌خواند و همچنین شکل فشارها بر او و اطرافیانش، با آقای شهادتی از شاگردان نزدیک او و همچنین یک فعال رسانه‌ای و پژوهشگر حوزه که نخواست نامش فاش شود در مورد تمام حواشی پیش آمده حول مردی که به گفته‌ی شاگردش هزاران مرید در سرتاسر کشور دارد به گفت‌وگو پرداختیم.

متن این گفت‌وگوها را در ادامه بخوانید:

توضیح عباس غفاری درباره‌ی برخوردها و تعطیلی «آن مسایل تربیتی»

غفاری در سخنرانی روز ۲۱ فروردین‌ماه خود در شیراز و در جمع مریدانش ضمن اشاره به برخوردهای همراه با «توهین و تحقیر و تمسخر» از سوی برخی با خود و پیروانش درباره‌ی اتفاقات رخ داده در دورانی که کلاس‌های درس و بحث و سخنرانی‌هایش را تعطیل کرده بود گفت: «دین کجا اجازه داده است که اهانت کنید به کسی هرچند که اعتقاد دیگری داشته باشد. اما واقعا هر غلطی دارند می‌کنند. اینها برمی‌گردد به استضعافی که اینها از حیث اعتقادی و معرفتی و محبت به اهل بیت دارند. اصلا نمی‌داند اهداف خلقت چیست، رسالت اهل بیت چیست و چاره‌ای جز اینکه فحاشی کنند و افترا ببندند ندارند. افترا می‌بندند، تهمت می‌زنند راحت بگویید که «فلانی گفت این جمع شراب می‌خورد و من یقین دارم که گفته‌اش درست است!» آخر نادانی تا این حد؟!

کار به جایی رسیده که یک عالم آن هم در یک وعده‌ای که مدرس حوزه باشد، چنین جسارت و توهینی بکند و خیلی راحت بپذیریم...»

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره‌ی تعطیل کردن «کلاس‌های تربیتی‌اش می‌گوید: «راحت می‌گویند که فلانی به ما تعهد داده است منبر نرود، سخنرانی نکند و جلسه نگذارد! چه‌کسی به شما تعهد داده؟! این افترا را چرا به ما می‌بندید؟! چرا کذب گویی را این‌قدر بالا بردید که به خودتان اجازه می‌دهید؟! من به کسی تعهدی ندادم؛ اصلا در این مورد حرفی نزدم.

بعد از مکه خودم اختیارا بخاطر مصالحی که در قلبم است کناره‌گیری کردم. تعهدی داده نشده. البته چرا، باالعکس صحیح است. همین اساتید و علما و طلبه‌ها و حتی دانشجویان ما از بلاد شیراز و اصفهان و تهران آمدند با همین علمای قم و وعاظ‌ که مدعی‌اند صحبت‌ها کردند. آنها قول مساعد دادند که ناراحت نشوید، دو-سه ماهه حل می‌شود. یعنی اینها رفتند تقاضا کردند که بخواهید استاد ما بازگردد؛ اینها هم تعهد دادند که «چشم؛ این کار را می‌کنیم»

شما تعهد دادید! به این دانشجوها و طلبه‌ها تعهد دادید که شما آرام باشید ما از استادتان تقاضا می‌کنیم قبول کند و دوباره برگردد، این قول را شما دادید، اما از طرف ما و از ناحیه‌ی ما من به هیچ احدالناسی تعهد ندادم. شاید آنها پیش خودشان حرف‌هایی زده باشند، که آنها هم حرفی است که می‌زنند دیگر...

ولی بنده تا آنجا که می‌دانم آن مسایل تربیتی را به آن معنا تعطیل کردم، خودتان می‌دانید که تلفن‌هایتان را جواب نمی‌دهم این مسایل قطع شده است. اما رسالت طلبگی‌ام... چه کسی گفته که شما منبر برو یا نرو آنجا برو اینجا ...»

غفاری در بخش دیگری از این سخنرانی درباره‌ی نوع رفتاری که با او و مریدانش شده است می‌گوید: «متاسفانه شما بروید اینترنت را ببینید، اینترنت هم نه خودتان می‌دانید که در شهرها چه اتفاقاتی می‌‌افتد؛ همه آزادند. شیطا‌ن پرست... از مش قاسمی تا مش محلی همه آزادند هر غلطی خواستند بکنند، عرضه ندارند اینها را جمع و جور کنند، اما دوتا جوان که می‌خواهد چیز کند [نامفهوم] در می‌آورند... این اتفاقی که افتاد و خودتان می‌دانید، خیلی دردناک است، خیلی دردناک است. یعنی انسان‌هایی شبیه داعش، از داعش بدترند چون اینها اسمشان شیعه است، اسمشان را گذشته‌اند مسلمان، شیعه انقلابی و بعد این حرکت وحشیانه را انجام دادند. ما البته در این قضیه سعی کردیم دوستان را، امت شهیدپرور را آرام کنیم. خیلی‌ها به ما گفتند؛ ما فقط از مجرای قانونی‌اش پیگیری خواهیم کرد. ما به رییس محترم قوه قضاییه شکایت خودمان را کردیم و آن بزرگوار هم وعده دادند که انشاالله پیگیری می‌کنند و ما هم منتظر پیگیری‌های ایشان هستیم؛ چون دوستان ما چه از طلبه‌ها، چه از دانشجویان و چه افراد بازاری که مشهد خدمت ایشان [رییسی] رسیده بودند، گفته بودند «سلام من را خدمت حاج آقا برسانید، می‌دانم شما بچه‌های انقلابی هستید، شما ولایی هستید، در اسرع وقت رسیدگی می‌کنیم.» ما قریب به ده روزی است که داده‌ایم مظهر ایشان و منتظر جواب هستیم و به فرمایش و قول ایشان اطمینان داریم. امیدواریم که انشاالله آن افرادی که قرار باشد در جمهوری اسلامی، در نظام مقدس این‌چنین نقابدار و اسلحه به‌دست و وحشیانه وارد شوند، این اصلا جایی دیده نشده، جز این حرکت داعشی است و ما آن را محکوم کردیم، شکایت هم کردیم و امیدواریم که انشاالله رییس قوه قضاییه به‌زودی جواب را بدهند و دل‌های شما آرام شود.

شما کاری نکنید که خدای ناکرده دشمنان را شاد کند. این خبیث‌ها هم خودشان از این کثافت‌هایی هستند که نه بچه‌هاشان جبهه‌ها را دیده‌اند، نه سوریه را دیدند اما خب ادعای انقلابی‌گری و ولایی‌گری هم می‌کنند. خودشان هم نه جبهه‌دیدند و...»

«اینها دارند روی بدنه‌ی جریان احمدی نژاد سرمایه‌گذاری می‌کنند»

یک فعال رسانه‌ای و پژوهشگر حوزه نیز ضمن ابراز نگرانی از آنچه «پشت پرده‌ی فعالت‌های» آقای عباس غفاری می‌نامد به انصاف نیوز گفت: «آقای غفاری آنقدر پرونده‌ و پیشینه‌اش سطحی و بدون هیچ دایره‌ی علمی است که به راحتی می‌شود گفت که ایشان اصلا دانش معرفتی لازم را ندارد که بخواهد درمورد چنین مسایلی اظهار نظر کند. مجموعه داده‌های ایشان بیان می‌کند که با غلط و غلوط خودش را در جایگاه یک عارف نمایان می‌کند.

کسانی که مدعی هستند که ایشان صاحب معرفت است و عارف است به ما بگویند که کجا درس خوانده و چقدر درس خوانده است. تحصیلاتش چیست، مدارکش چیست، کتابش چیست و نزد چه کسانی درس خوانده، سطحش را کجا گذرانده، عالی‌اش را کجا گذرانده و چه زمانی درس خارج رفته، اینها را کسانی که راجع به ایشان ادعاهای کذایی دارند باید پاسخ دهند؛ متاسفانه اعضای خبرگان هم به جای اینکه سیاست‌های نظام ملی را پیگیری کنند به شیوه‌ی آقای احمدی نژاد می‌روند متحصن می‌شوند و علیه نظام نامه می‌نویسند و... اینها را بیشتر چنین کسانی باید جواب دهند که متاسفانه هیچ‌کس هم از آنها جواب نمی‌خواهد.

حال اگر طیف مقابل اینها کوچک‌ترین اشتباهی کند رسانه‌هایشان فعال شده و شروع به جوسازی می‌کنند. غیر از اینکه تسنیم و فارس دوتا خبر راجع به ماجرای دادگاه ویژه روحانیت رفت هیچ کار مثبتی راجع به عملکرد آقایان نداشته‌اند. اینها باید به سوالاتی که راجع به این آقای عارف مسلک وجود دارد جواب دهند، ادعاهایی که مطرح می‌کنند اصلا نشان‌دهنده‌ی توان علمی ایشان نیست.»

وی با تاکید بر اینکه یکی از نزدیکان آقای غفاری عضو خبرنگان است ادامه داد: «بعد هم متاسفانه طرف عضو خبرگان است، نامه به رهبری می‌نویسد، در موقعیتی که این همه معضلات جدی در جامعه وجود دارد به‌جای اینکه مشکلات مملکت را حل کند متحصن می‌شود و هیچ‌کس هم علیه ایشان حرفی نمی‌زند.

ما ادعایی نداریم که کسی را متهم به چیزی کنیم، فقط سوال داریم؛ ایشان جز کارمند جامعه المصطفی بودن و دوتا نمازجماعت برگزار کردن چه کرده؟

اینها باعث می‌شود که محورهای اصلی ارکان نهادهای مختلف کشورمان دچار مخاطره شوند؛ وقتی جنس نالایق و جنس کاذب به‌جای جنس اصلی قرار بگیرد، در هر نهادی -چه دانشگاه چه حوزه چه دولت و چه سپاه- این مخاطره است. وقتی آبدارچی به‌جای وزیر بنشیند همه چیز به هم می‌ریزد. الان مشکل ما این است که دقیقا مشخص نیست این آدم کیست و از کجا آمده است.»

او درباره‌ی گرایشات سیاسی اطرافیان آقای غفاری گفت: «ما مشکلی با هیچ‌کس نداریم؛ اما آقایان به لحاظ سیاسی رفته‌اند و روی بدنه‌ی آقای احمدی نژاد دارند سرمایه‌گذاری می‌کنند، خودشان هم تیم آقای احمدی نژاد بودند. تمام اینها ماجرا را خطرناک می‌کند.»

وی درپاسخ به اینکه منظورش از کسانی که بر بدنه‌ی آقای احمدی نژاد سرمایه گذاری می‌کنند چیست، گفت: «همین بچه‌هایی که روی این موضوع دارند کار می‌کنند، همین صدرالساداتی که از قم می‌رود دانشگاه الزهرا و جنوب و اینطرف و آنطرف. اینها یک پروژه است و غیر از پروژه تعریف دیگری ندارد.

مگر می‌شود که شما شبکه‌سازی رسانه‌ای بکنید، یک آدمی را به عنوان عارف بیاوری و برایش دکان درست کنی و تمام اینها هم برای رضای خدا باشد؟! آخر یک آدم عارف باید پیشینه‌ای داشته باشد. بگویی مثلا ده سال درس آقای بهجت رفته است؛ این درس خواندن که به ادعا نیست.

شاگردان این آقایان هیچکدام تایید نمی‌کنند که ایشان در درس‌ها حضور داشته. آقای صدرالساداتی که روضه می‌خواند و الکی چفیه بر دوش می‌اندازد اعلام کند که ایشان کجا درس خوانده که ادعای عارفی دارد؟! نهادهای امنیتی هم باید جواب دهند، باید بگویند که به چه دلیل اجازه می‌دهند ایشان برای اربعین از کشور خارج شود؟! با چه مبنایی؟ وقتی طرف ایجاد خطر می‌کند پوسترها و بنرهای ایشان چرا باید بر در و دیوار پیاده‌روی اربعین باشد؟!

یک بخشی از آن مربوط به ما نیست و به عراق مربوط است اما آدم‌هایی که درون ایران هستند، دارند بدون هیچ دانش و اطلاعاتی پروپاگاندا می‌کنند، چرا نهادهای امنیتی پاسخگو نیستند؟! چه سپاه و چه اطلاعات باید پاسخ دهند که چرا ایشان از کشور خارج شده؟ اگر تبعید ایشان به مشهد صحیح است به چه دلیل اجازه دادند که در اربعین از کشور خارج شود؟!

همه‌جا هم سخنرانی می‌کند، من اصلا نمی‌فهمم آن بست نشینی چه بود اینها چیست؟ یعنی سر و ته قصه با هم نمی‌خواند.»

«دلیل اخراج ایشان از جامعه المصطفی را توضیح دهند»

این فعال رسانه‌ای در ادامه تاکید کرد: «مگر می‌شود یک پزشک بدون درس و مدرک پزشکی مداوا کند؟ کسی که هیچ درس نخوانده و کارمند جزء جامعه المصطفی بوده، از آنجا هم اخراج می‌شود چطور می‌تواند ادعا کند که من آیت‌الله هستم؟

ایشان از جامعه المصطفی اخراج شده، آقایانی که دارند حرف می‌زنند این را هم پاسخ دهند که دلیل اخراج چه بوده است؟»

وی در پاسخ به اینکه دلیل اخراج چه بوده گفت: «اگر شما در یک دانشگاهی بدون هیچ مبنای علمی پاتوق و محفل درست کنید و ادعایی داشته باشید به نظرتان نباید اخراج شوید؟ آن هم وقتی در آن دانشگاه استاد نیستید و یک دانشجویید. اصلا بحث را دینی نکنید، بحث تخصصی کنید، موضوع این است که در هر محفلی هرکسی می‌خواهد حرف بزند باید مبانی علمی‌اش را داشته باشد.

ایشان در همان جامعه المصطفی هم محفل درست می‌کرد و این دانشجوها و طلبه‌های جوانی که از کشورهای دیگر آمده بودند، به دلیل اینکه بخشی ترک زبان بودند و این آقا هم ترک بود یک عده را به خودش جذب می‌کرد.»

او با بیان اینکه این موضوع ذاتا امنیتی نیست اما می‌توان از آن احساس خطر امنیتی کرد گفت: «محفل درست کردن، شبکه ساختن در استان‌ها و دانشگاه‌های مختلف، یارگیری کردن از حوزه‌های علمیه، اینها به چه معنا و با چه مبنایی است؟ مگر می‌شود من بدون هیچ قصدی بروم از تمام فضای کشور یارگیری کنم؟ حتما پشت این موضوع یک چیزی است. مگر می‌شود من بدون دلیل بروم از بیت فلان مرجع تقلید و هرجای دیگر آدم جمع کنم و جریانی برای خودم بسازم. اگر پایه‌های چنین مسایلی اصیل نباشد باید احساس خطر کرد.

این احساس خطر می‌تواند یک احساس خطر اجتماعی باشد، به این دلیل که بگوییم یک محفلی دارد فضای اجتماعی حوزه را مخدوش می‌کند. حرف من این است و کاری به اینکه ایشان باب روابطش کجاست هم ندارم، این چیزی است که باید دوستان امنیتی توضیح دهند.

سلبریتی‌هایی که بدون هیچ پیش زمینه‌ای ناگهان رشد می‌کنند را باید بیشتر توجه کنیم. آنها که نه هنرپیشه‌ای هستند و نه شغلی دارند که عامل مشهوریت است، اما یکدفعه می‌بینید که یک نفر در فضای مجازی دارد بیشتر مطرح می‌شود، بدون اینکه پیشینه‌اش مشخص باشد، نه روزنامه‌نگار بوده نه استاد طلبگی بوده، یک آدم معمولی یکدفعه رشد می‌کند چه دارد می‌گوید؟ چرا دارد جو درست می‌کند؟ خود ایشان و بدنه‌شان دارند جو درست می‌کنند. اگر اینها بحث‌شان عرفانی است، نقدهاشان به شخصیت‌های سیاسی برچه اساسی است؟ فضاسازی‌شان در مسایل اجتماعی چرا صورت می‌گیرد؟ اینها همه باهم ارتباط دارد و این ارتباط معنای خاصی دارد.

اگر اینها کارشان عرفانی است چه کاری به شبکه‌سازی مجازی و سلبریتی شدن دارند؟ اگر بحث‌شان هم عرفانی نیست دیگر سر این مباحث نگویند که دارد با یک عارف برخورد می‌شود، بگویند با یک اکتیویست اجتماعی برخورد می‌کنند.»

این پژوهشگر حوزه در پایان تاکید کرد: «با این دوستان باید برخورد سوالی شود. یک صفحه بدهند و بگویند که ایشان سطحش را کجا خوانده، سطوح عالی‌اش را کجا خوانده، خارج‌اش را کجا خوانده و دروس عرفانی‌اش را کجا خوانده؟ از چه سالی تا چه سالی و نزد چه کسانی خوانده؟! هم مباحثه‌ای‌های ایشان چه کسانی بودند؟

و جواب دهند که علت اخراجش از جامعه المصطفی چه بوده، جامعه المصطفی که متعلق به خودشان است، همفکر خودشان است. اینها که ادعا می‌کنند ما خط اما و رهبری هستیم، اگر آدم اصلاح طلبی بود و اخراج می‌شد می‌گفتیم بخاطر مسایل سیاسی است، اگر همفکرشان از نظر سیاسی اخراج می‌شود حتما مشکلات عقیدتی و فکری وجود دارد.»

شهادتی: پسر آقای بهجت حلالیت خواست

آقای شهادتی یکی از شاگردان نزدیک آقای غفاری است که مدعی است بیشتر ادعاها در مورد آقای غفاری بی اساس است؛ او تاکید می‌کند که اگر از هرکدام از آقایان بپرسید مدرک بیاورند که کجا و نزد چه کسانی درس خوانده‌اند چنین چیزی نخواهند داشت چرا که فضای حوزه اینگونه نبوده است که جایی ثبت شود.

او همچنین تکذیب شاگردی آقای غفاری از سوی بیوت برخی مراجع از جمله فرزند آقای بهجت را اظهار نظری تحت فشار می‌داند و می‌گوید که پسر آقای بهجت از آقای غفاری حلالیت خواسته است.

آقای شهادتی ادعاها درباره‌ی جنگیری آقای غفاری را نیز کاملا رد می‌کند و می‌گوید که او اصلا چنین توانایی ندارد و در مواجهه با چنین مشکلاتی از درس‌های افرادی چون آیت الله بهجت استفاده می‌کند.

توضیحات آقای شهادتی از فضای کلاس‌های تربیتی آقای غفاری که تعطیل شده است و همچنین مراسمی که برای کمک به موردی که توسط اجنه با چاقو آسب دیده بوده است برگزار شده بوده است را در ادامه بخوانید:

انصاف نیوز: آقای غفاری اخیرا در شیراز سخنرانی داشتند و در آن اشاره کردند که تنها کلاس‌های تربیتی‌شان را تعطیل کرده‌اند و دیگر حتی پاسخ تلفن‌های شاگردان در این زمینه را هم نمی‌دهند. منظور از کلاس‌های تربیتی چیست، در این کلاس‌ها چه اتفاقی می‌افتد؟

شهادتی: کلاس‌هایی که فرمودند مساله‌ی مخفی نبوده؛ البته تنها برای افرادی که حاج آقا صلاح می‌دانستند اجازه‌ی ورود صادر می‌شد. محتویات این کلاس‌ها کتاب آقای سعادت پرور بود. اولین کتاب ایشان یک پندنامه‌ی سعادت بود و اول جلسه چند دقیقه از روی آن می‌خواندند و حاوی تجربیات سلوکی آیت الله سعادت پرور است. بعد از آن رفقا که جمع می‌شدند و مجلس که رسمی می‌شد کتاب سرالاسرا که حدیث معراج را آیت الله سعادت پرور رضوان الله علیه در چهار جلد شرح کردند دنبال می‌شد که تماما آیات و روایات است.

آقای سعادت پرور عارفی است که حتی آقا، رهبری بعد از وفاتشان پیام دادند و خیلی شناخته شده است که وصی علامه طباطبایی و ادامه‌ی سلسله‌ی آقای قاضی بودند. حاج آقا بیست دقیقه‌ای از روی کتاب ایشان می‌خواندند و بعد توضیحاتی می‌دادند و مطالبی را می‌فرمودند که البته آن مطالالب با زندگی مخاطبان به‌صورت مستقیم ارتباط داشت و این را کسانی که شرکت کردند همگی شاهدش هستند.

جلساتمان با عنوان جمال آفتاب شناخته می‌شد

بعد از آن کتاب نوبت به کتاب جمال آفتاب بود که جلسات ما هم با عنوان جمال آفتاب شناخته می‌شد. جمال آفتاب هم ۱۰ جلد است که توسط آقای سعادت پرور نوشته شده. شرح اشعار حافظ است، البته شرح عرفانی است و همه‌اش با آیات و روایات و مناجات و ادعیه‌ی اهل بیت است؛ یعنی ما حتی یک مساله‌ی خارج از عرف عرفان اسلامی نداشتیم. بعد از آن هم غزلی خوانده می‌شد و شرح می‌شد و در حین خواندن برای دوستان حالت بکائی حاصل می‌شد که استاد از قول آقای سعادت پرور می‌فرمود که «این جلسات روضه‌ی خداست؛ اهل بیت روضه‌خوان دارند و در عشق و محبت اهل بیت عده‌ای کار می‌کنند و تا این سطح بالا می‌آیند، اما در مورد خود خدا و عشق‌بازی با خدا متاسفانه خیلی کم ورود می‌کنند.» این جلسه همین بود و بعدش هم اتمام جلسه.

یک مشاوره هم بود که در آن دوستان می‌آمدند و دستورالعمل‌هایی که برای سیر و سلوک نیاز داشتند را استاد می‌فرمود. الان هم بابت این دستورات گوشی بنده پر است از این گزارش‌هایی که بعد از اینکه حاج آقا این اواخر سرشان شلوغ شد اجازه فرموده بودند که بعضی دوستان به ما هم ارسال کنند و یا تماس بگیرند. انسان وقتی می‌خواند واقعا اگر دور باشد از فضا آنقدر شگفت انگیز است که میل به تکذیب می‌کند و اگر هم آشنا باشد خیلی زود تحت تاثیر قرار می‌گیرد که مثلا یک جوان دانشجو چه اتفاقی برایش رخ داده که حالاتی به او دست می‌دهد که در کتاب عرفا خوانده‌ایم.

اولین حالتی که به شاگردان دست می‌دهد: زنده شدن بعد از دیدن «خضر طریق»

چند هزار طرفدار در کشور که پای کار هستند

مثالی می‌زنید لطفا؟

ابتدایی‌ترین حالت که خود قرآن هم آن را به عنوان یک نشانه در داستان خضر و موسی معرفی می‌کند برای سالک الی الله این است که زمانی که موسی علیه السلام به حضرت خضر رسید آنجا ماهی‌ نمک‌سود شده‌ای که به عنوان آذوقه همراه‌شان بود زنده شد و به سمت دریا به راه افتاد که آیه‌اش این است «واتخذ سبيله في البحر عجبا».

این آیه و روایتی است که المیزان هم آورده و توضیح می‌دهد که یعنی نشانه‌ی دیدن خضر زنده شدن است. اصلا روایتی از امام صادق هست که می‌فرماید اسم خضر که خضر است به این خاطر بود که هرجا ایشان توقف می‌کرد آنجا سبز می‌شد.

این اتفاق اولین اتفاق است که اگر کسی به خضر طریق و استاد مسیر رسید باید زنده شود و زنده شدن هم جز به ذکر الهی و توجهات الهی نمی‌شود. امام سجاد در دعای شریف مناجات طائبین می‌فرماید «أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ يَا أَمَلِي وَ بُغْيَتِي وَ يَا سُؤْلِي وَ مُنْيَتِي‏» یعنی جنایات عظیمم قلبم را کشته و با توبه و بازگشتی این دل را زنده کن.

در همان ابتدای راه یک توبه‌ی حقیقی دست می‌دهد، همان دو-سه روز اول یا شاید در همان ساعت‌های اول که حاج‌آقا را می‌بینند و ارتباط سلوکی‌شان برقرار می‌شود. این هم چیز جالبی است و هم استدلالی است برای دوستان ما که آن دوستانی که ادعای خضریت و استاد اخلاق بودن دارند باید این چیز اولی و ابتدایی را داشته باشند که وقتی یک نفر نزدشان می‌رود دیگر گناه از زندگی‌اش ترک شود. همان روزهای اول بکاء و اشک و آه معنوی در نمازها و حرص و ولع برای عبادت در وجودش شعله‌ور شود.

این اتفاق با دیدن حاج آقا برای این جمع کثیر که چند هزار نفر در کشور هستند افتاد، ما نه رسانه‌ای داشتیم، نه تبلیغاتی داشتیم اما با این همه چرا این چندهزار جوان نخبه، این همه اساتید دانشگاه آمدند و آنقدر هم پای کار هستند که حاضر نیستند رها کنند؛ با همه‌ی فشارهایی که به آنها می‌آورند.

«برای متلاشی کردن این مجموعه دروغ‌های بزرگی گفته‌اند»

هفت روز یک طلبه را به دادگاه ویژه بردند تا اقرار دروغی علیه حاج آقا بگیرند

تحصیلات حوزوی آقای غفاری یکی از مواردی است که سوالات فراوانی در مورد آن مطرح کرده‌اند. از طرفی بحث اخراج از جامعه‌المصطفی هم مطرح است.

اینها که خیلی خوب است، در این ایامی که شمشیرها را از رو بسته‌اند برای برخورد و متلاشی کردن این مجموعه دروغ‌های بسیار بزرگ‌تری گفته‌اند که اینها بعضی از کوچک‌هایش است.

درخواست ما از این آقایانی که پیگیر و مسوول‌اند این بود که چرا یکی از شما نمی‌آید تا با ما حرف بزند. چرا یکی از شما نمی‌آید که از ما بپرسد آیا ایشان چنین مساله‌‌ای را دارد یا ندارد. مثلا آقای زکریایی برمی‌دارد و یک متن دیکته‌ شده را در فضای مجازی می‌خواند. آن جزوه سراسر دروغ و افتراست، یک نفر که کمی نزدیک بیاید اینها را می‌فهمد. چرا اینها پیگیری دوجانبه نمی‌کنند، یک‌جانبه قضاوت می‌کنند. این دردی است که ما را این روزها خیلی رنجانده.

دو-سه تا از این دروغ‌ها هم که روشن شده است را مثال می‌زنم. رفتیم برای صحبت با آقای ممدوحی، حدود ده نفر، کل صوت آن جلسه را هم ضبط کرده‌ایم و داریم. از ابتدا که آمدیم و صحبت را شروع کردیم تا انتها که خداحافظی می‌کنیم.

شب در رسانه‌هایشان -همین آقایان فتن و سربازان گمنام- زدند یورش قلچماق‌های غفاری به بیت آیت الله ممدوحی. این ادبیات را ببینید!
بعد هم در رسانه‌های زنجیره‌ای‌شان شروع به حمله به ما کردند که بله اینها این‌گونه‌اند و علما را قدر نمی‌دانند و با علما بد هستند و داعش هستند و... بعد که ما دوباره رفتیم و در فیضیه آقای ممدوحی را دیدیم و فیلم گرفتیم که ایشان تکذیب کرد و گفت دروغ است و هرکسی به من مراجعه کند می‌گویم که دروغ است، این را برای رسانه‌ها فرستادیم و خیلی جزیی و اشاره‌ای به این تکذیب پرداختند. ولی این آقایان حاضر نشدند آن خبر دروغ اولی را بردارند؛ رفقای ما که با ادمین‌های‌شان صحبت می‌کردند پاسخ داده بودند که اینها یک فرقه‌ی منحرفی هستند و ما باید اینها را ساقط کنیم. یعنی با هر وسیله‌ای، ولو دروغ و افترا این کار را خواهیم کرد.

بعضی چیزها هم امنیتی شد و بعضی از خود این آقایان آمدند عذرخواهی که شما دیگر این قضیه را جایی مطرح نکنید. یک نمونه‌اش را می‌گویم: هفت روز یک طلبه را بردند در دادگاه ویژه و اذیت کردند که از او دروغی را علیه حاج آقا اقرار بگیرند. که این طلبه بیرون آمد و اقراری که کرده بود را تکذیب کرد و گفت که چه بلاهایی سرش آورده‌اند. آن فیلم اگر پخش می‌شد یک رسوایی بزرگ بود. جمع ما هم چون انقلابی بودند و چون واقعا مدافع انقلاب و نظام و رهبری و فدایی بودند حاضر نشدند که نه این کلیپ را جایی پخش کنند و نه حتی نزد اقایانی که شائبه‌ی سوءاستفاده از این فضاها از آنها می‌رفت ببرند.

ما این کلیپ را نزد اقای پناهیان و ماندگاری و مراجعی چون آقای علوی گرگانی بردیم و حتی از طریق پسر آقای مکارم کلیپ را به ایشان هم رساندیم. این آقایان خیلی ناراحت شدند، آنها تحت فشار قرار گرفتند و آمدند به ما گفتند که این کلیپ را از بین ببرید. ما چنین حرفی راجع به آقای غفاری نداریم، این بچه یک چیزی گفته و اگر پخش شود می‌دانید چقدر به نظام ضربه می‌زند، اگر آمد نیوز دستش بیفتد فلان می‌کند»

اخراج از جامعه‌المصطفی و امثال اینها هم همه‌اش دروغ است. الان مدارکش موجود است، روزی که به حاج اقا گفتند شما جانباز هستید بیست سال خدمتتان در جامعه المصطفی پر شده، دیگر تشریف ببرید که ما داریم کارهای بازنشستگی‌تان را انجام می‌دهیم. درواقع حاج آقا را با این دروغ فرستادند و بعد از چند ماه حقوقش را هم قطع کردند. از جهت اداری شما حتی نمی‌توانید این بلا را بر سر یک کارگر بیاورید. ولی اینها با نفوذی که داشتند این کار را کردند. چهار سال حقوق حاج آقا قطع بوده و هنوز هم نمی‌دانم که وصل شده یا نه. پاداش بازنشستگی که دولت باید به همه بدهد به این بزرگوار ندادند. به این خاطر که فشار بیاورند که بگویند اگر بخواهی در صحنه باشی دست ما برای فشار آوردن به شما باز است.

بعد هم این دروغ‌ها را گفتند که اخراج شده. اگر اخراج شده الان این اسناد و مدارکی که عرض کردم چیست؟

یا بحث علمی ایشان. حوزه تازه از سال ۷۷ سیستم آموزشی‌اش فعال شد و به آن سبک و سیاق ثبت نمره و کارنامه‌ی تحصیلی و ... روی آوردند. تا قبل از آن چنین چیزی نبود. خود آقای اعرافی را الان بگویید که آقا کارنامه‌ی تحصیلی‌تان را به ما بدهید؛ یا سوابق تحصیلی در حوزه را از آیت الله مکارم بخواهید...

انصاف نیوز: منظور کارنامه نیست، مثلا این موضوع مطرح است که ایشان دروس خارج را -برای مثال- نزد چه کسی، از چه سالی تا چه سالی گذرانده‌اند؟

این را هم توضیح می‌دهم. البته منظورشان اینکه من عرض کردم هم بود. ایشان در مصاحبه‌ای که انجام داده‌اند این را توضیح دادند که نزد چه کسانی سطح را خوانده‌اند، نزد کدام بزرگان در درس خارج شرکت داشته‌اند و... این را هم آنها که در حوزه هستند می‌دانند که هیچ روندنظارتی وجود ندارد. نه حضور و غیابی هست، نه بیوت مراجع اشرافی دارند که این آقایی که دارد درس خارج را می‌آید چند سال آمده، می‌آید و یا نمی‌آید. اینها حرف‌هایی است که هروقت بخواهند به عنوان تخریب از آن استفاده کنند بگویند «کی ایشان را تایید می‌کند؟» خب شمار ا کی تایید می‌کند؟! شما یک نفر را بیاورید که بگوید من رفته‌ام درس خارج اقای بهجت را از بیت ایشان تاییدیه گرفته‌ام. اصلا کار بیت این نیست.

ولی همین اخیرا که حاج آقا بساط جلسات را جمع کردند، یکی از رفقای ما پسر آقای بهجت را دیده بود که خیلی ناراحت بوهد. گفته بود اگر من مُردم بروید از آقای غفاری حلالیت بطلبید، احساس کرده بود بخاطر کار ایشان و تحت فشار قرار گرفتن‌شان و حرفی که از طرف بیت آیت الله بهجت زده این اتفاقات افتاده و می‌خواهد حلالیت بطلبد. می‌گفت «به من خیلی فشار آورده‌اند که بگوییم شاگرد آقا نبوده، ما هم به صورت کلی گفتیم آیت الله بهجت شاگرد عرفانی نداشته»، زیر بار نرفته که اسم ببرد.

ادعای اینکه شاگرد عرفانی آقای بهجت بود را ندارد

خب این حرفی است که حاج آقا از همان سال‌های اول می‌فرمود، هیچ‌وقت هم مدعی اینکه شاگر عرفانی آقای بهجت بودند رو نداشتند و ندارند و حتی گفتند اگر کسی چنین ادعایی داشت تکذیبش کنید، آقای بهجت زیر بار چنین مسوولیتی تا پایان عمر نرفته است. حتی در کتاب «بدایة السلوک» که چند سال پیش حاج آقا نوشته است از آقای سعادت پرور نقل کرده که «من بعد از فوت علامه یک سال و خرده‌ای صبر کردم که آقای بهجت دستگیری را شروع کنند و این جلسات معنوی را تشکیل دهند چون ایشان شاگرد بی‌واسطه‌ی آقای قاضی بوده است». بعد می‌گویند که «چون آقای بهجت زیر بار نرفت و این جلسات را تشکیل نداد بنده‌ی سعادت پرور آمدم زیر گود و این جلسات را تشکیل دادم.»

خب این حرف را کسی که می‌خواهد بگوید شاگر عرفانی آقای بهجت هستم که نمی‌زند. چرا باید در این کتاب بنویسد، این کتاب را هم برای مدتی ترویج می‌کرده و برای اول کار این کتاب را معرفی می‌کردند. واضح است که حاج آقا هیچ وقت این ادعا را نداشت و اینها به دروغ می‌گویند که در بنرهایش زده است شاگرد آقای بهجت و سعادت پرور، نتیجه‌ هم می‌گیرند که منظور شاگرد عرفانی است پس ایشان دارد دروغ می‌گوید و بیت هم ایشان را تکذیب کرده.

آقا غفاری صاحب کراماتی هستند؟

در کرامات حاج آقا یک بیت الغزلی دارد؛ عرفا جمله‌ای دارند که می‌گویند کرامات حیض عرفاست. منظورشان هم این است که از روی ناچاری و کراهت اگر از آنها صادر شود؛ اصلا چیزی نیست که کسی به آن فخر بفروشد.

ممکن است کسی عارف نباشد، یک سطحی از معنویت را طی کرده و یک کراماتی هم که به او می‌رسد خیلی برایش مهم جلوه کند و بخاطر این کرامات خیال کند که خیلی اوج گرفته؛ ولی آنها که توحیدی هستند و اوج عرفانی دارند اصلا از اینها به این راحتی‌ها کرامت صادر نمی‌شود، مگر بر ضرورتی.

بنده خودم در این ده سالی که خدمتشان بودم مواردی دیدم ، خیلی انگشت شمار، مثلا سر فرزندم داد زدم، رفته‌ام خدمت ایشان و ایشان بدون هیچ مقدمه‌ای فرموده‌اند که «عزیز من بچه است، فرصت اشتباه بده، چرا تا این دستورات می‌خواهد نتیجه دهد خرابش می‌کنی؟» این را من پشت فرمان که نشسته بودم حاج آقا تا آمدند در ماشین ما چند دقیقه که گذشت فرمودند. منی که دیشبش این اتفاق افتاده بود می‌دانستم و می‌دیدم، همه‌ی دوستان این اتفاق برایشان افتاده که حضور استاد و شهود او را درک می‌کنند. همراهی او را می‌فهمند. ولی خب این را بارها به رخم کشید و بعد از بارها صبر و وقتی دیدند ما متوجه نمی‌شویم، مجبورا به ما فرمودند که من که می‌بینم تو هم کمی خودت را جمع و جور کن.

از این دست کرامات که خیلی انگشت شمار صادر می‌شد وجود داشت. یا مثلا مکاشفاتی گفته باشند که این آقایان در بوق و کرنا کردند. مثلا حاج آقا در جمعی خصوصی فرمودند که چهره‌هایتان گاهی به‌صورت امام حسن و گاهی به‌صورت امام حسین می‌شود، آنها که محبت دارند و عشق ویژه‌ای به اهل بیت دارند، اینها به صورت مثالی صورت‌هایشان هم گاهی جلوه‌ی آن حضرات می‌شود. همه‌ی اینها ادله‌ی عرفانی و فلسفی دارد که اتفاق می‌افتد. در روایات ما هست اما در مورد اینها بحث تخصصی نمی‌کنند و اشکال ما به اینها همین است.

ما از روز اول می‌گوییم که شما می‌گویید ایشان بی سواد است؟ بنده با آقای مهدی طائب هم بحث کردم و صوت آن جلسه هم هست. ایشان گفت که آقا شما فرقه هستید. گفتم شما که می‌گویید ما فرقه هستیم، ما کدام مشخصه‌ی فرقه را داریم که به ما راحت انگ فرقه گرایی می‌چسبانید.

گفت راس هرم فرقه معمولا سواد ندارد، بعد هم سوال کرد که ایشان چند سال درس فلان خوانده؟ گفتم حاج آقا این حرفهای کوچه خیابانی از شما بعید است دیگر. شما ببینید آنچه معیار علم و سواد است امیرالمومنین در نهج البلاغه فرموده‌اند. فرمودند که انسان زیر زبانش مخفی است. خب این آقا الان ۵-۶ سال سخنرانی‌هایش هست و کتاب شده. همه‌ی صوت‌هایش هم موجود است. شما بیایید بگردید اگر یک‌جا خلاف قرآن و روایات و کلمات عرفایی مثل امام و علامه طباطبایی حرفی از ایشان دیدید ما هم قبول می‌کنیم ایشان بی‌سواد است.

اگر همین کار را با خود ایشان یا امثال ایشان بکنند هزاران مورد تناقض و مورد خلاف آیات و روایات درمی‌آید. ما خودمان منبری هستیم، سخنرانیم و می‌دانیم. به هرحال انسانی که عارف نشده باشد، حرفی می‌زند، برداشتی می‌کند از یک آیه و روایت، خلاف آیات و روایات دیگر و خودش هم متوجه نیست.

ولی ما به اینها گفتیم که بیایید، ما حاضریم با شما مناظره کنیم. شما می‌گویید که ایشان فلان مشکل علمی، فلان مشکل اعتقادی دارد، بگویید و بیاورید ما هم ادله‌مان را می‌آوریم و از آیات و روایات و کلمات عرفا بحث می‌کنیم و اثبات می‌کنیم. همین که اینها هیچ‌وقت پای این کار نیامدند و روی آوردند به اقرار گرفتن و فشار و یا مثلا بروند در فضاهای مجازی لجن پراکنی کنند و زکریایی و امثالهم را در این عرصه وارد کنند، همین دلیل واضحی است در اینکه اینها هیچ‌جایی خبط و خطای فاحشی ندیدند که بتوانند آن را علم کنند.

حاج‌آقا حتی یکبار هم از جن و تسخیر حرفی نزده‌اند

برگردیم به موضوع کرامات. بحث جنگیری مطرح می‌شود. پیش از این با آقای مهدی صدرالساداتی هم گفت‌وگویی داشتم که گفتند این توانایی بوده که حتی آیت الله بهجت هم داشته‌اند. این را باز کنید.

من نمی‌دانم که آقای صدرالساداتی در چه فضایی این حرف را زده. شاید می‌خواسته بگوید که حضرت سلیمان هم در قرآن هست که به هرحال اجنه را تسخیر کرد و از قوه‌ی آنها استفاده کرد. برایش قواصی می‌کردند، برایش عملگی می‌کردند.

شاید می‌خواسته بگوید که اولا جنگیری را باید فهمید که چیست. مثل رمل می‌ماند، یک رمال‌های نسخه‌ی بدلی داریم که خیلی هم زیاد هستند و اسمشان را گذاشته‌اند رمال. اما رمل یک علم غریبه است؛ علوم غریبه را هم کسانی حتی امثال حسن زاده آملی درش کار کرده‌اند و علم اسطرلاب و رمل و... را دارند. خب یک نفر مثل علامه رفته کار کرده و الان آثارش را هم که ببینید حرف از رمل و اسطرلاب هم در آثارش وجود دارد. نمی‌شود به این آقا گفت رمال، رمالی که الان بیرون هست و نسخه‎های بدلی و مجازی‎اش را می‌بینیم. این رمال نیست بلکه عالم به علوم غریبه است. حالا ممکن است سحر را هم برخی بلد باشند بخاطر ابطال سحر. اینها بحث‌های فقهی دارد که کتب ضاله خواندنش حرام است مگر برای کسی که می‌خواهد برود آنها را باطل کند یا پاسخ دهد، عالم این علم و متخصص این امر است.

اما در مورد حاج آقا که بنده از ابتدا در خدمت‌شان بودم، خدای ما شاهد است که حتی یک‌بار در صحبت‌هایشان نه از جن حرف زدند نه از تسخیر و...

حتی افرادی مراجعه می‌کردند که کسی در فلان شهر و فلان روستا هست که جن‌زده شده و مشکل پیدا کرده. چکار کند؟ حاج آقا تنها چیزی که می‌فرمود یک دستوری از آقای بهجت بود که «یک سیدی انا انزلناه را ۴۰ بار بر آبی بخواند و بدمد و این آب را بدهید بخورند». یک دستور هم این بود که اقای بهجت می‎فرمود «بنویسند انا انزلناه را با زعفران و بعد این آب را ۴ طرف خانه بریزند که اجنه ورود نکنند». این دو دستور را که یکی از آنها هم ناقص در ذهن من مانده در این سال‌ها اگر کسی با چنین مشکلی مراجعه می‌کرد و سوال می‌کرد حاج آقا می‎فرمود که اینها را انجام دهند.

یعنی اصلا دانش علوم غریبه را نداشتند؟

نداشتند اصلا توصیه هم نمی‌کردند. مثل باقی عرفا. عرض کردم علامه حسن زاده هم از باب نیاز ضرورتی احساس کردند و این کار را کرده‌اند. ولی هیچ عارف و استاد اخلاقی را شما پیدا نمی‌کنید که برود دنبال علوم غریبه.

منظورم توصیه نبود، منظور این بود که آیا خودشان چنین توانایی‌ها ندارند؟

ابدا، ما ندیدیم و حتی از ایشان نشنیدیم. این دروغی هم که گفتند تا حدی بخاطر آن قضیه‌ی غفاری است که جنگیر بود و در ارتباطش با آقای مشایی و اینها حرف‌هایش را رسانه‌ای کردند، می‌خواستند شبیه‌سازی کنند که آنها که حاج آقا را نمی‌شناسند، تصور کنند که همان غفاری است.

ماجرای زنی که جن‌ها با چاقو به او آسیب زدند و اخوی آقای صدرالساداتی برای شفای جن‌زده بر آب دعا خواند

انصاف نیوز: آقای صدر الساداتی این موضوع را رد نکردند، اینکه ایشان توانایی‌ها دارند.

اگر ایشان تایید کرده من ایشان را تکذیب می‌کنم. اما ایشان هم حتما در موقعیتی موضوع را مطرح کرده. ما بحثی داریم به نام مقام بیان، یعنی شما دکتری را می‌بینید و می‌گویید که فلان مشکل را دارم، او هم می‌گوید که باید دارو بخوری. این به آن معنا نیست که بروید داروخانه و نیم کیلو دارو بخرید و بخورید.در مقام بیانش نبوده که بگوید الان چه دارویی، گذری چیزی گفته و رفته. ایشان هم قطعا در این مقام بیان نبودند، راهش هم همین است که اگر شما دوباره در فرصتی همین را بپرسید قطعا می‌گویند که چنین چیزی هیچ‌وقت در جلسات خصوصی و عمومی از حاج آقا شنیده نشده.

ابدا چنین فضاهایی در جلسات ما حاکم نیست. صحبتی که آقای صدرالساداتی کرده هم به نظر من منظورشان این بوده که این‌طور هم نیست که هر جن‌گیری را شما بگویید که باطل است و دکان باز کرده. خود حضرت سلیمان هم اگر بخواهید بدانی مثلا جن‌گیر است. به نظرم آن صحبت‌ها در چنین فضایی بوده اگر نه حاج آقا تا به حال ابدا صحبت از این مسایل نکرده و حتی در حالاتی هم که رفقا برای ما می‌فرستند چنین چیزی نیست.

اگر کسی جنگیر باشد در ارتباطات معنوی و حالاتی که برایش پیش می‌آید گاهی هم اجنه را می‌بیند و از اجنه چیزی می‌شنود و می‌آید اینها را گزارش می‌کند، اینها سال‌هاست که دارند گوشی حاج آقا را شنود می‌کنند، آنوقت که مشاوره‌های تلفنی برقرار بود، یا گوشی بنده و امثال بنده را هم شنود می‌کنند. اگر یک مورد هم چنین چیزی را می‌دیدند مطرح می‌کردند؛ چطور رفتند یک کارنامه برای خودشان درست کردند به اسم حوزه و آمدند در بوق و کرنا کردند. کار بسیار خلاف اخلاقی بود. خب خود علامه طباطبایی هم سال‌ها درس می‌خوانده و مطالب را متوجه نمی‌شده، شما بروید و کارنامه درست کنید و بگویید که ایشان هیچ چیز از مباحث علمی حالی‌اش نمی‌شده و حالا آمده و استاد شده یا عارف شده و شاگرد اقای قاضی خودش را معرفی می‌کند! این ناجوانمردی است و نشانه‌ای از آن روحیه‌ی مستکبرانه و ظالمانه است که فقط می‌خواهند بزنند، به هرطریقی.

بنده با صراحت و به ضرس قاطع عرض می‌کنم که چنین مطالبی هیچ وقت از حاج آقا شنیده نشده؛ حتی خیلی موارد آمده‌اند و حاج آقا گفته‌اند که من نمی‌دانم و بلد نیستم.

فقط یک نمونه را عرض می‌کنم که یکی از نزدیکان بود و خواهر یکی از دوستان بود که اجنه حتی به‌صورت جسمی آمده بودند و با چاقو به او ضربه زده بودند. این بنده خدا را دیگر خیلی فشار آمده بود حاج آقا دستور انا انزلناه را از قول آقای بهجت فرمودند و یک توسلی هم اینجا برایشان برگزار کردیم و ۱۵ نفر را هم دعوت کردیم و روضه‌ی حضرت زهرا خوانده شد. این دستوری بود که ایشان داده بودند.

مگر چنین چیزی ممکن است؟

خود من هم تعجب کرده بودم، اتفاقا آن شخص تقریبا مشهور هم شده، به دلیلی در رسانه‌ها و... اسمشان آشناست. این بنده خدا آمد اینجا و گفت که خواهر ما را اجنه مدتی تهدید و اذیت می‌کردند، اما اخیرا آمده‌اند چندجای بدنش را جراحت وارد کردند. که ما هم تعجب کردیم و مثل شما چنین چیزی تاکنون نشنیده بودیم.

فردی است که بسیار متدین و مذهبی است و آنطور که برادرش می‌گفت در فامبل و آشنایان اعتبار داشت و به او اهمیت فراوانی داده می‌شد. البته گویا این بنده خدا سرکی در این بحث‌های جنگیری و... کشیده بوده که ببیند چکار می‌کنند و...، بعد آنها ارتباطی داشتند و فشارهایی به ایشان آورده بودند.

اخوی‌شان به قم آمد و در ان جلسه‌ی توسلی که عرض کردم هم حضور داشت، اتفاقا آن سیدی هم که ۴۰ انا انزلناه را خواند همین اخوی آقای صدرالساداتی بود، شب وقت نماز شب؛ بعد از آن هم صبح که شد آن آقا آن آب [دعاخوانده] را برداشت و رفت.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy