حسین ترکاشوند - دیدگاه نو
پس از آنکه سعید حجاریان مطلب امنیتی «اصلاحطلبی و مسئله بقا» را منتشر کرد، با انتقادات گستردهای روبهرو شد. او برای پاسخ به بعضی از انتقادها، مطلب دیگری نوشته با عنوان «کدام اصلاحطلبی؟ کدام بقا؟» که در ادامه دست او برای طفره رفتن از هدف اصلی که دراز کردن دست بیعت مجدد با رهبر جمهوری اسلامی است را رو خواهم کرد.
حجاریان، تئوریسین امنیتی اصلاحطلبان، در نوشته اول از اصلاحطلبان خواسته بود تا در شرایطی که مردم برای اعتراض به وضعیت اقتصادی دست به تظاهرات و اعتصاب زدند، سر خود را خم کنند تا از طوفان به سلامت عبور کنند. در مطلب جدید اضافه کرده که اگر «نیروی سیاسی شناسنامهدار» وارد این موضوع شود، فشار بر مردم معترض افزایش یافته و دستگیریها بیشتر میشود. او آب پاکی را روی دست مردم معترض ریخته و مشخصا مینویسد که «خیابان» از دستور کار اصلاحطلبی خارج است و حضور در خیابان را «دامن زدن به جامعه تودهوار و دنبالهروی از توده» میداند که «به پوپولیسم و ندامت و فنا ختم خواهد شد». او آشکارا مشارکت اصلاحطلبان در اعتراضهای ۸۸ را هم اشتباه میداند چراکه «هزینههای بسیاری بر این جریان وارد آمد و تا امروز، همچنان شرایط پیش از هشتاد و هشت، مهیا نشده است». در تمامی این سطور چیزی که آشکار است تقدم حیات سیاسی اصلاحطلبان بر حل مشکلات مردم، اصلاح جمهوری اسلامی و بهبود اوضاع کشور است و دلیل آن هم این است که حضور در خیابان هم به مذاق رهبر نظام خوش نمیآید و هم نتیجه آن ازسوی نظام قابل کنترل نیست.
در بخش دوم نوشته جدید، حجاریان همچنان به دنبال تفرقه اندازی بین نیروهای مخالف جمهوری اسلامی است و اینبار با برچسب اپوزیسیون «ملی» و «غیرملی» تلاش میکند بخشی از نیروهای مخالف را در مقابل بخش دیگر قرار دهد. او بدون اشاره به کمکهایی که انقلابیون ۵۷ از کشورهای مختلف گرفتند، سعی در تخریب شاپور بختیار کرده و در مورد بخشی از مخالفان کنونی نظام مشخصا انگ وابستگی به آمریکا، اسرائیل و عربستان را به کار میبرد و در این تاکتیک، با تأسی به رهبر مطلوبش، روحالله خمینی، خدعه میکند تا مخالفان جمهوری اسلامی را تحقیر کند. او عامدانه تخیل میکند که اختلاف بین نیروهای مخالف نظام بیش از اختلاف نیروهای داخل نظام است حال آنکه اصلاحطلبان خود دچار اختلاف اساسی بوده و هستند و ردپای این جدال را در انتخابات ۸۱، ۸۲ و ۸۴ در گذشته و ۹۸ و ۱۴۰۰ در آینده میتوان دید. بنابراین، وجود اختلاف، حقارت مخالفان نظام نیست و همآغوشی سیاسی با حاکمان فاسد و جنایتکار است که مایه وهن هر جریان سیاسی مدعی دلسوزی برای مردم میشود.
حجاریان در پایان نوشتهاش، از ایده مشارکت مشروع در انتخابات پیشرو دوباره دفاع کرده و مینویسد: «تجربه ادوار اخیر مجلس، از ضعف جدی پارلمان حکایت میکند و تعدد فیلترها پیام مثبتی به ما مخابره نمیکند.» او چنان خود را به تجاهل میزند که فراموش میکند اگر پارلمان ضعف جدی دارد، او و همفکرانش باید از مردم عذرخواهی کنند که چرا بر اساس تصورات واهی از مردم خواستند تا در انتخاباتی شرکت کنند که نتیجه آن یک پارلمان با ضعفهای جدی است. اصلاحطلبان حالا که مطمئن شدهاند قرار است شکست سختی بخورند، ژست فایده شرکت در انتخابات و مشارکت مشروط میگیرند و از ضعف پارلمان میگویند درصورتی که اگر ذرهای اطمینان داشتند که مردم اقبالی به آنها دارند، در توصیف موفقیتهای پارلمان کتابها میسرودند.
ایده اصلی حجاریان در این نوشتهها، از یک سو تلاش برای فرستادن سیگنال خنثی و بیاثر بودن جریان اصلاحطلبی به رهبر و سپاه است و از سوی دیگر حفظ حیات سیاسی اصلاحطلبان به هر قیمتی ازجمله بیاعتنایی به مشکلات جانفرسای ایران و ایرانی است مانند رفتار سیاسی آنها از دیماه ۹۶ به بعد که ضمن محکوم کردن اعتراضات مردم، میخواهند سرشان را پایین بگیرند که طوفان رد شود. طوفانی که درنهایت نظام جمهوری اسلامی را درمینوردد و بهجای سر، از ریشه میکَند.
مطلب قبلی...
احتمال تحریف اطلاعات آمریکا درباره ایران
احتمال تحریف اطلاعات آمریکا درباره ایران
مطلب بعدی...
غفار عباسی، عارف یا عنصری مشکوک؟
غفار عباسی، عارف یا عنصری مشکوک؟