ماشاالله عباسزاده - کارشناس ارشد رسانه
مقدمه
تلاش برای اطلاع رسانی، روشنگری به جامعه ایرانی و جذب مخاطب ایرانی همواره از مهمترین کوششها و کنشهای ایرانیانِ مهاجر، پس از استقرار نظام فقها در ایران بود.
نخستین رسانههایی که سعی کردند در فضایی تازه و خارج از عرف رسانههای انقلابیون، صدائی متفاوت به جامعه ایرانی برسانند، چند سال پس از شورش به بار نشسته در سال ۵۷ از اروپا وآمریکا بود. عمدتا گروههایی منتسب به مشروطه خواهان که بیشترین میزان آسیب را از نظام نوپای دینی دیدند- از شکنجه، قتل و غارت، تا بریدن زبانِ گوینده رادیو و تلویزون شان- در این مسیر پیشگام شدند.
قربانیانی که در سالهای نخست پس از استقرار"کاسْتِ فقها" از سوی بیشینِ شوریدگان، ازهمه طیفهای سیاسی پیروز در صحنه، مورد هتک، حمله و هجمه قرار میگرفتند و راهی جز ترک ایران نداشتند. بدین روی از میان آنان بود که صدایی برخاست و رسانهای و رادیویی نو برآمد.
یکم
حضور زودهنگام گروههای منتسب و منصوب به پادشاهی در آمریکا، عاملی بود که "لوس انجلس"شد مقرِ رسانهای ایرانیان کوچانده از میهن، و تا دو دهه تمام در روشنگری ایرانیان نقش داشتند.
هر چند رادیو و تلویزیونهایی مثل رادیو اسرأییل یک ساعته، رادیو کویت در زمان جنگ، بخش فارسی رادیو عراق و حتی رادیوی گروهای سیاسی موسوم به مجاهدین خلق، هر کدام صدایی را به گوش میرساندند.
که صد البته مقوله اخیر، رادیو رجویها، چون خود از خمینی خویان بودند و در جنگ علیه ایرانیان شرکت جستند، صدایشان کمتر به خانهای راه یافت و بر گوشی نشست.
دوم
پس از آغاز اصلاحات در ایران و امید به تغییرات درونزا در جامعه ایرانی، تا حدودی رسانههای برون مرز به محاق رفتند و مطبوعات بر آمده از از انتخابات دوم خرداد ۷۶، منابع اصلی خبری و رسانهای ایرانیان داخل شد و رسانههای برون مرز، محدود و معطوف برای ساکنین قریب مقیم غرب باقی ماند.
در این ایام اما، به تناسب بروز بحرانهای سیاسی اجتماعی خاص، که برای کلیت جمهوری اسلامی خط قرمز محسوب میشد، و به هیچ روی امکان انعکاس آن از سوی رسانههای داخلی نبود، جانی تازه به رسانههای خارج از ایران میدمید که قیام هجدهم تیر ماه ۷۸ و قتلهای زنجیرهای در سال ۷۷ دو نمونه مهم و مبرهن از این ماجرا است.
ماشاالله عباسزاده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوم
پس از شکست اصلاحات در ایران و همزمان ظهور رسانههای نسبتا قدرتمند در سپهر رسانهای زبان پارسی، همچون بی بی سی پارسی، شبکه تلویزیونی من و تو، نهاد رسانهای ایران فردا، و در یکسال اخیر ایران اینترنشنال، فضای رسانهای ایرانی تغییری وسیع یافت و بعضا برخی از رسانههای موسوم به لوس انجلسی یا کاملا تعطیل شدند مثل رادیو صدای ایران، یا با تعداد محدودی مخاطبان خاص ادامه عمر میدهند، هر چند آنان زمینه ساز اطلاع رسانی گسترده در طول سالیان بودند که جای سپاس و امتنان باقی است.
تلویزونهای مذکور- بی بی سی پارسی، شبکه تلویزیونی من و تو، نهاد رسانهای ایران فردا، رادیو فردا، دویچه وله، رادیو زمانه و در یکسال اخیر تلویزیون ایران اینترنشنال - که راه اندازی برخی ار آنها از آغازین سالهای اصلاحات در ایران شروع شد و در میانههای عهد اصلاحات ادامه یافت و تا پایان ایام اصلاحات نیز تعدادی دیگر با اشکال دیگر آمدند،
در رقابتی تنگاتنگ و بعضا به سبک غربی هر یک کوشیدند مخاطبان خاص خود را بیابند
تا جایی که رسانه تفننی مشهوری، با تم و طعم غذا و شام و شیرینی برنامه میساخت، ناگهان مجبور به چرخش منعطفانه شد و با تولید چند مستند سیاسی تاریخی از سرنوشت آخرین پادشاه فقید ایران، جایگاه خود را از سرگرمی صرف، به رسانهای سیاسی برکشاند و با تشکیل اتاق خبر، خود را همنشین و همتراز رسانههای سیاسیِ پارسی زبان برون مرز کرد.
چهارم
در این میان، اما دامنهِ رسانههای پر مخاطب پارسی زبان برون مرز، به تکثرِ زبانی اقوام ایرانی تسری نیافت در حالیکه گفتمان برخی از کنشگران قومی با ادبیاتی همچون فدرالیسم، ضرورت آموزش زبان مادری، اهتمام به استخدام اقلیتهای مذهبی در سطوح بالای حاکمیت، و حتا بعضا اهتمام به لزوم ملاحظه حقوق اقلیتهای جنسیتی در بیشین رسانههای پارسی زبان راه یافت.
در این میان، تنها شبکه تلویزیونی اقوام ایرانی که به تناسب رسانههای ایرانی، خود را برکشاند تلویزیون کرد زبان " تیشک" بود.
تیشک در یک ابتکار عمل تازه به زبانهای اصلی باشندگان ایران، یعنی زبانهای پارسی، کردی، عربی و بلوچی برنامه سازی کرد.
نکته مهم در "وزن افزایی " این رسانه چند زبانه هم، حضور برخی از برنامه سازان و یا مهمانان ایرانی همچون آقایان نوری زاده و یا جناب سیروس ملکوتی به عنوان مجری بوده که مفاد و محتوای تولید شده را در سطح ملی میگستراند.
اما همینک تلویزیون AN. T از آذربایجان، چند روزی است که بر مدارماهواره " یاه سات " قرار گرفت که در گام نخست، گوییا جامعه هدفشان همانا ایرانیان ساکن در آذربایجان میباشد که بر مواضع و موضوعأتی همچن لزوم آموزش زبان مادری، اهتمام به مدل مدیریتهای منطقهای، حقوق زنان در آذربایجان و سایر مسائل مرتبط تاکیددارند
دفتر اصلی و مرکزی تلویزیون AN. T آی ان. اتی در کشور سوئد بوده که همزمان در آمریکا، و گرجستان نیز دفاتر نمایندگی و استودیوهای تولید برنامه دارند.
حسب اطلاعات وبسایت این تلویزیون، صالح کامرانی یکی از چهرههای اصلی جنبش ملی آذربایجان ایران موسس این تلویزیون میباشد که خود مدتی را به اتهام حمایت و دفاع از حقوق برخی از زندانیان سیاسی ایران هم در تهران و هم آذربایجان، در زندان گذراند.
راقم این سطور نظر به شناخت نسبی به مدیر و موسس این تلویزون از دوران زندان در بند ۲۰۹ اوین، و نیز به عنوان یکی از فعالان عرصه رسانههای ایرانی، ضمن خوشامد گویی به این رسانه نسبتا (نخستِ) غیر پارسی، امیدوارم که مسیری را به پیماید تا شأئبه شکاف و شقاق را در جامعه ایرانی ایجاد ننماید.
و بتوانند ضمن اهتمام به مطالبات بر حق ایرانیانی که در دیگر مناطق از ظلم مضأعف در عذابند، نگاهی حد اکثری به مطالبات سراسری ایران هم داشته باشند.
چرا که چنین شیوه وپیشهای است که در این بستر تازه و نو، با هم افزایی مطلوب میتواند هم فربهی رسانه مذکور را مهیا سازد و هم ناامیدی احتمالی سایر کنشگران ایرانی را سبب نگردد.
نظر به اینکه آقای صالح کامرانی خود از حقوقدانان ایرانی است که حتا در ایران وکالت چندین چهره صاحب نام سیاسی را بر عهده داشت، و همواره مقوله حقوق بشر و رفع تبعیض از اصلیترین دغدغهشان بوده، انذار عزیرانه وتذکار مشفقانه میدهم که: "مبادا حقوق بشر و اصل رفع تبعیض، خود مشمول تبعیض گردد".
به همین موازات نیز، از دیگر دوستان و ایران اندیشان انتظار میرود که تا بررسی و رصد برنامهها، صبوری پیشه کنند و با مدارای لازم به این تکثرِ زبانیِ نوظهورِ رسانهای در سپهر سیاست ایران خوش بین باشند.
زبان رسانه
هر چند اعلام شده که تلویزیون مذکور تا اطلاع ثانوی صرفا به زبان "ترکی آذربایجانی" برنامه تولید میکند، اما انتظار افکار عمومی این است که تلاش لازم برای تولید برنامه به زبان پارسی نیز در دستور کار قرار گیرد تا آن دغدغهِ پیش گفته نگارنده، در لزوم دفع شکاف و رفع شقاق، مرتفع گردد.
و همانگونه که در متن تیزراعلام موجودیت این تلویزیون تاکید شده، با مشی حرفهای و بدون سویه گیریهای خاص، به عرصه روشنگری و اطلاع رسانی در جامعه ایرانی و جامعه آذربایجانی ایران بکوشند و بر خلاف شیوههای رسانه دیگر آذربایجانی، ازهر "دگر ستیزی" و یا "ایران گریزی" به پرهیزند.