کیهان لندن - مجید محمدی - با گذر اصلاحطلبان از حسن روحانی به علت ناکارآمدی و فساد بیسابقه، آنها به دنبال پیدا کردن یک امنیتی دیگر برای همپیمانی در ساختار قدرت برای انتخابات ریاست جمهوری آینده هستند. آنها میدانند که صادق لاریجانی برای دههها در مجمع تشخیص مصلحت جا خوش خواهد کرد و برادران دیگر لاریجانی نیز در کاست حکومتی در مقامات اجرایی بالا خواهند ماند. حتی در دورهی خاتمی اصلاحطلبان دستی به مقاماتی که لاریجانیها داشتند نزدند چون میدانستند بدون داشتن رابطه با این خانواده و نزدیکانشان (مثل مصطفی محقق داماد، احمد توکلی و علی مطهری) دشوار میتوان سهمی از قدرت را حفظ کرد. به همین دلیل است که محمد عطریانفر در مصاحبهای در مورد نامزدی وی برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ میگوید: «اگر دوستان اصلاحطلب به این اجماع برسند همگی وظیفه داریم تا از آقای لاریجانی حمایت کنیم، اما بهتر بود سؤال را به این شکل طرح کنید که آیا اصلاحطلبان درباره وی به اجماع میرسند؟ بله محتمل است.»
لاریجانی که همیشه از اعضای موثر جناح اقتدارگرا و تمامیتخواه حکومت، جانشین ستاد سپاه و دبیر شورای امنیت ملی بوده چند سالی است که با بستهبندی جدید میانهرو و اعتدالگرا به جامعهی ایران فروخته میشود و اصلاحطلبان با این نوع معرفی مشکلی نداشتهاند. برخی از اصلاحطلبان و «میانهروها» در مجلس دهم بجای عارف برای هر چهار سال به علی لاریجانی برای ریاست مجلس رأی دادند. رأی لاریجانی به محدود شدن دورههای عضویت مجلس به سه دوره در حالی که وی سه دورهاش در سال جدید پایان مییابد نشانهای است از اینکه لاریجانی در پی مقامی دیگر در این نظام است چون مقامات جمهوری اسلامی معمولا به فکر بازنشستگی سیاسی نیستند.
حلقهها و محافل قدرت
در دو دههی گذشته حلقههای مختلف سیاسی در ایران مثل حلقهی نیویورک (با محوریت محمدجواد ظریف)، حلقهی اصفهان (با محوریت غلامحسین کرباسچی)، حلقهی کرمان (با محوریتهاشمی و بعد جهانگیری)، حلقهی نیاوران (با محوریت حسن روحانی)، حلقهی کیان (با محوریت سعید حجاریان) و مانند اینها به جامعهی ایران معرفی شده و ارتباطات سیاسی افراد عضو این محافل سیاسی تا حدی تبیین شده اما از حلقهی امنیتی- تبلیغاتی علی لاریجانی که بالقوه ظرفیت به دست گرفتن قوهی مجریه را در ایران دارد کمتر سخن گفته شده است.
با قرار گرفتن هر یک از چهرههای جمهوری اسلامی در مقام رئیس دولت باید منتظر برآمدن نزدیکانشان به مقامات مختلف بود. برای آشنایی با مقامات دولتی زیر رئیس دولت در دولت محتمل علی لاریجانی باید دید حلقهی نزدیکان وی در چهل سال گذشته چه کسانی بودهاند. این همان حلقهای است که کاملا مورد اعتماد خامنهای بوده و برای حذف جریان اصلاحطلب (قبل از رام شدن کامل به دست قوای قهریه) برنامههایی چون «هویت» و «چراغ» و فیلم «عصر عاشورا» را در پروندهی خود دارد.
حلقهی لاریجانی متشکل است از افرادی که وی در چهار حوزهی گروه فلسفهی دانشگاه تهران، سپاه و شورای امنیت ملی، مدیریت صدا و سیمای جمهوری اسلامی، و مجلس شورای اسلامی با آنها بطور مستمر کار کرده است. اعضای این حلقه تنها مدیران زیردست در دیوانسالاری جمهوری اسلامی نیستند چون این نظام بر اساس روابط عقلانی و شایستهسالاری و دیوانسالارانه کار نمیکند. دهها و بلکه صدها حلقه این مدیران را به هم وصل میکند و روابط تجاری و خانوادگی پیوندهای سیاسی را مستحکم ساخته است. این افراد غیر از روابط نزدیک با علی لاریجانی خود نیز با یکدیگر پیوستگیهایی داشتهاند.
عبدالرضا رحمانی فضلی
رحمانی فضلی از دوران ریاست لاریجانی بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی به حلقهی نزدیکان لاریجانی پیوست. او در این دوره در پُست قائممقامی و معاونتهای متعدد این سازمان قرار گرفت (معاون برنامهریزی، امور مجلس و سیاسی) و با لاریجانی به شورای امنیت ملی رفت و در آنجا نیز قائممقام و معاون امور فرهنگی و رسانهای بود.
در دولت روحانی او را میتوان به عنوان وزیر کشور حلقهی واسط میان روحانی و علی لاریجانی دانست به گونهای که علی لاریجانی در هیچ موردی در برابر دولت قرار نگرفته است.
روحالله عالمی
او از دوستان نزدیک حداد عادل و علی لاریجانی و از رفقای گرمابه و سونای محمود اللهوردی بود. عالمی همانند علی لاریجانی به مدرک دکترای فلسفه از دانشگاه تهران مزین شد تا اساتید فاشیستمسلک این بخش مثل رضا داوری (در سنت احمد فردید) خدمت خود را به قوای قهریهی نظام انجام داده باشند.
عالمی با سرقت علمی و سرهمبندی کتابی در باب منطق، رسالهی دکترای خود را تنظیم کرد تا بعدا به عنوان عضو هیئت علمی در گروه فلسفه دانشگاه تهران در کنار استادی اسمی علی لاریجانی به کار گرفته شود. محمدجواد لاریجانی نیز در این بخش «ظاهرا» درس میداد (البته با غیبت مدام در جلسات و بدون هیچگونه آمادگی). جایزهی سرقت علمی این عضو کمیته آن بود که نوشتن کتاب منطق سوم دبیرستان توسط حداد عادل در زمانی که معاون وزیر در حوزهی تدوین کتابهای درسی بود به وی سپرده شد. او در دورهای در سازمان کتابهای درسی تحت نظر حداد عادل کار میکرد. عالمی در گروه فلسفهی دانشگاه تهران (مجمع فاشیستهای اسلامی مثل محمدرضا ریختهگران) ارتقا یافت اما بعدا با روابطی که از گذشته با آموزش و پرروش داشت به صندوق ذخیرهی فرهنگیان پیوست.
روحالله عالمی از اعضا و رئیس هیئت مدیرهی صندوق ذخیرهی فرهنگیان بود و آنقدر با مقامات بالاتر رابطهی تنگاتنگی داشت که بعد از تغییر شش عضو هیئت مدیره در جریان استیضاح وزیر آموزش و پرورش (فانی) در مقام خود باقی ماند. منابع باقیماندهی صندوق میتواند در خدمت تبلیغات علی لاریجانی قرار گیرد.
محمود اللهوردی
اللهوردی از دوران کار در کمیتههای انقلاب با نیروهای سپاهی آشنا شد و این آشناییها به دوران دانشجویی و کار در نهادهای دولتی بسط یافت. اللهوردی از دوستان علی لاریجانی در دورهی فوق لیسانس فلسفه در دانشگاه تهران بود. بعد از اینکه علی لاریجانی توسط خامنهای بجای خاتمی به وزارت ارشاد رسید اللهوردی به مدیریت کلی مرکز آموزش رسانهها در وزارت ارشاد منصوب شد در حالی که حتی یک روز در یک رسانه کار نکرده بود و شاید تفاوت تبلیغات و آگاهیرسانی یا دروازهبانی خبر و سانسور را متوجه نمیشد. او بعد از رفتن لاریجانی از ارشاد با روابطی که با سرداران سپاه داشت به تربیت بدنی رفت. زمانی که دوستان وی به صندوق ذخیرهی فرهنگیان رسیدند او نیز بدون هیچگونه سابقهی کار بانکی بر سر سفرهی معلمان نشست و از خوان گستردهی این نهاد بیحساب و کتاب برخوردار شد. در دورانی که وی در این صندوق کار میکرد اختلاسی در اندازهی ۱۵ هزار میلیارد تومانی صورت گرفت. حدود ۷۸۸میلیون تومان تحت عنوان پاداش و حقالجلسه، بدون هیچ مجوز یا دستوری از سوی هیات امنای صندوق به مدیران پرداخت شد. هنوز نقش تک تک نیروهای امنیتی و سپاهی سابق که بر سر این صندوق قرار گرفتند روشن نشده و دولت روحانی موضوع این صندوق را به زیر قالی فرستاد.
مثل همهی مدیران زنستیز جمهوری اسلامی از اقدامات اللهوردی تلاش ابتدایی برای حذف زنان از شرکت در دورههای روابط عمومی در مرکز آموزش رسانهها بود و وقتی در این کار موفق نشد، زنان فارغ التحصیل شده از این مرکز را از استخدام در روابط عمومی سازمانهای دولتی محروم کرد. مدیران جمهوری اسلامی که اکثرا از سپاه و کمیته و حراست میآمدند اولین اقدامشان برای اسلامی کردن، حذف زنان از مراکز دولتی و آموزشی بود.
حسین انتظامی
انتظامی از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی به حلقهی نزدیکان علی لاریجانی پیوست و روزنامهی جام جم را تحت مدیریت وی به راهانداخت. گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس در باره فساد مالی ۵۳۰ میلیارد تومانی در سازمان صدا و سیما در صحن مجلس ششم قرائت شد.
با رفتن لاریجانی به شورای امنیت ملی با او به این نهاد رفت و سخنگوی آن بود. در یک دوره هم مدیریت نشریات همشری را بر عهدهی وی گذاشتند. محمود اللهوردی از حسین انتظامی در مرکز آموزش رسانهها به عنوان کارشناس و معلم استفاده میکرد. او در دوران روحانی به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد رسید. انتظامی مدیر مسئول وبسایت «خبرآنلاین» هم بوده که به وبسایت علی لاریجانی مشهور است. او در انتخابات سال ۸۴ مسئول کمیتهی رسانهای علی لاریجانی بود.
کاظم جلالی
او از فارغالتحصیلان دانشگاه «امام صادق» است که با ورود لاریجانی به سازمان و صدا و سیمای جمهوری اسلامی صدها تن از آنها به مدیران و برنامهسازان رادیو و تلویزیون تبدیل شدند تا این سازمان را به تمامه به بوق تبلیغاتی خامنهای و دستگاههای امنیتی تبدیل کنند.
جلالی در کانال چهار تلویزیون برنامه «اندیشهها» را اجرا میکرد. او از بنیانگذاران بسیج دانشجویی و سالها عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده. جلالی از سال ۱۳۷۶ تا ۷۹ عضو دفتر بازرسی خامنهای هم بوده است. در دورهی نهم مجلس او از طرف علی لاریجانی به ریاست مرکز پژوهشهای مجلس منصوب شد.
بهروز نعمتی
نعمتی از دورهی نهم مجلس به حلقههای نزدیک به علی لاریجانی پیوست. او آنقدر به لاریجانی نزدیک است که حزب مشهور به حزب لاریجانی (حزب رفاه ملت ایران) را کلید زده است.
بهروز نعمتی در پیوند دادن لاریجانی با اصلاحطلبان نقش جدی داشته و در صورت نامزدی وی برای «بیعت ۱۴۰۰» نیز از همکاران نزدیک وی خواهد بود. سابقهی فرمانداری شهر بیجار نشان میدهد که او تا چه حد به مقامات امنیتی نزدیک بوده است چون در استان کردستان مقامی بدون کسب هماهنگی با سپاه و نیروهای امنیتی تعیین نمیشود.
افرادی نیز از حلقهی نزدیک لاریجانی از رده خارج شدهاند مثل علی کُردان (همکار وی در وزارت ارشاد و تلویزیون و قهرمان تقلب در مدرکسازی).
نقش و کارکرد این حلقه
چنانکه میبینید این حلقه یکی از حلقههای تشکیل دهندهی جناح راست یا اصولگرایان است که در سه موضوع نقش کلیدی در جمهوری اسلامی بازی کرده است:
۱) سرکوب مطبوعات مستقل و نیمهمستقل که ظرفیت بالایی برای تغییر فضای سیاسی در ایران داشت اما این ظرفیت با محاکمات متوالی و احکام زندان و بسته شدن صدها نشریه از کف رفت.
۲) شکل دادن به ماشین تبلیغاتی مورد نظر خامنهای و هدایت همهی دستگاهها در این جهت از جمله رادیو و تلویزیون دولتی، مطبوعات، سازمان کتابهای درسی، و مؤسسات نشر. لاریجانی پیش از شکلگیری مؤسسهی اوج، رادیو تلویزیون دولتی را به غلام حلقه به گوش دستگاههای امنیتی و نظامی تبدیل کرد. در دوران وی مدام اعترافات تلویزیونی و برنامههایی برای پرونده سازی علیه منتقدان از این جعبه پخش میشد.
۳) تحکیم رهبری خامنهای که در آغاز بسیار متزلزل بود با مدیریت بخش تبلیغاتی نظام.
این حلقه برخلاف «حلقهی کیان» یک حلقهی فکری یا ایدئولوژیک نیست بلکه یک حلقهی امنیتی- نظامی «فرهنگی کار» بوده که پیوند مستحکمی با ایدئولوگهای فاشیست (شاگردان فردید) در گروه فلسفهی دانشگاه تهران داشته و منویات امنیتی- نظامیها را در بخش فرهنگ به پیش میبرده است. همینها بودند که تهماندههای بخش فرهنگ کشور را به زائدهی بخش تبلیغات و کاملا در خدمت سازمان سرکوب و علی خامنهای قرار دادند و به نظام سرکوب «خدمت» شایانی کردهاند. این حلقه به خاطر وفاداری تام و تمام به علی خامنهای و حضور چهل ساله در نهادهای تبلیغاتی و امنیتی مورد اعتماد «نظام» است و ظرفیت بالایی برای به دست گرفتن زمام قوهی مجریه در کشور در سال ۱۴۰۰ دارد (البته در صورت تدوام رژیم تحقیر و فلاکت عمومی تا آن سال).