آنچه هست
فراز و فرود دراپوزیسیون به ویژه در برون مرز یک حقیقت انکار ناپذیر است. نه پیوندها بر پایه درستی استوار است و نه جداییها. نگارنده نیز با آنچه در مقاله: "ناهمخوانی فراز و فرودهای اپوزیسیون" از وبسایت تحلیلی نقطه (آمده در وبسایت گویا) (۱) در باره بیانیه ۲۲۵ کنشگر آمده است همخوان هستم. ولی با آنچه در این مقاله در پیوند با بیانیه ۱۴ تن از کوشندگان در ایران آمده است، هم سویی ندارد زیرا نه تنها با واقعیت درون ایران برابری ندارد که شور بختانه خود دچار فراز و فرود است! همآن فراز و فرودی که بیشتر دامن گیر اپوزیسیون بیرون از میهن است. چرایی اینکه نگارنده بر اپوزیسیون بیرون از میهن و گرفتاریهایش تاکید بیشتر دارد، بر دو نکته مهم استوار است:
الف ـ آنان که درون ایران کوشش می کنند، در وضعی بسیار دشوار و هولناک کار را به پیش می برند همچون این ۱۴ تن کوشنده که جان بر کف گرفته اند. در حالیکه اپوزیسیون در بیرون از مرزها، در دنیای آزاد به سر برده، خود و خانواده اشان زیر فشار و تهدید هر روزه قرار نداشته و زندگی اشان در آرامشی می گذرد که برای مبارزان در ایران، یک رویا است. در نتیجه فراز و فرود اپوزیسیون بیرون از میهن است که باید بر آن انگشت نهاد و مورد پرسش قرار داد. می شود نگاهی به موضع گیری های دنباله روانِ "اصلاح طلبانِ حکومتی" شکست خورده در برون مرز داشت که نه تنها از خود انتقاد نمی کنند که به هر شکل می خواهند همچنان پشتِ جبهه گروهی باشند که دیگر اندک اعتبار و توانی در ایران ندارد. نمونه ها فراوان است. به جای پیوند و همراهی، هر چند ماه و سال گروه های تازه ای با نام های دیگر به وجود می آیند و در اندک زمانِ کوتاهی، نخستین جدایی بر سر ناهمخوانی در باره تنها چند واژه شکل می گیرد و شادیِ پیوند و دوستی و همراهی به تند خویی، دوری بیشتر و حتا دشمنی می انجامد زیرا همه خود را در مقام رهبری می بینند و دیگری را تاب ندارند. بنا بر این واژهِ "دموکراسی" برای ما در برون مرز به یک چیز لوکس و تزیینی تبدیل شده که اینک بر سر درِ هر وبسایت و نشریه هر گروه، سازمان و حزبی دیده می شود. ما در برون مرز خیلی زود فراموش کرده ایم همین آزادی ای که امروز در کشورهای بیگانه داشته و در آن بسر می بریم، چه ارزش والایی دارد. آزادی و آرامشی که یک هزارمش را مبارزان درون ایران ندارند.
ب ـ دوری از ایران و نبودن در میدان اصلی نبرد، اثرهای منفی خود را بر ما گذارده است. برای بسیاری از ما مبارزه معنایش شده است گاه تظاهراتی در دایره ای اندک، بر پایی کنفرانس ها، دادن بیانیه، سخن رانی در رادیو و تلویزیون( گاه بیش از اندازه) و تکرار آنچه بارها و بارها نوشته، گفته و شنیده شده است. نه اینکه خواسته باشم از اهمیت این کوشش ها، که در آن شماری با همه وجود مایه می گذارند، کم کرده باشم؛ نه، سخن بر سر میدانِ گسترده و میزان آزادی ما در برون مرز و این همه پراکندگی است در برابر آنچه مبارزان در درون ایران دارند.
پ ـ در مقاله یادشده آنچه برای من نا روشن است این است که چرا افشای نقش ویرانگر خامنه ای و خواست استعفای او فراز نامیده شده و بخش دیگر را که از دید مقاله رسیدن به "همه پرسی" است، فرود! از نوشته چنین دریافت می شود که بخش نخست را انقلابی و شدنی می داند ولی بخش دوم را رفرمیستی و بازگشت به "اصلاح طلبانِ حکومتی"! تفسیری که اثری از واقعیت در آن نیست. بیانیه دوم گروه، یک بار دیگر به روشنی خواست گذرِ کامل از حکومت اسلامی را بیان می دارد. در باره بیانیه باید به چند مورد اشاره کرد:
۱ ـ نویسندگان آن بیانیه نیز همچون نگارنده و شما به خوبی می دانند که خامنه ای و حکومت به هیچیک از این خواسته ها تن نمی دهند مگر فریاد این ۱۴ تن به فریادهای آشکار میلیونی، روزمره و پی گیر مردم مبدل شود و شعار و دیوار نویسی خواست بر کناری خامنه ای سراسر ایران را در بر بگیرد. بنا براین:
بیشترین هدف ایجاد تکانه ای در جامعه، شکستن دیوار ترس و سکوت بیش از سی ساله در برابر شخص علی خامنه ای و دولت پنهان او است. تا کنون در ایران هیچ گاه کسانی همراه با هم به این شیوه دلیرانه و به این آشکاری چنین برخوردی را با شخص علی خامنه ای و قانون اساسی ضد مردمی حکومت اسلامی نداشته و خواست واقعی مردم رابه شکل گروهی بیان نکرده اند. هدف بیانیه، بارگاه ولایت، سرچشمه همه گرفتاری ها و لانه مارها و افعی ها است.
۲ ـ هدف دیگر جلب توجه جهانیان به خواست صلح و آرامش و روش دور از خشونت مردم ایران برای رهایی از چنگالِ خونین این حکومت است. امری که می توانددر وضعِ امروز پشتیبانی جهانی گسترده ای را به دنبال داشته باشد. این بیانیه کوشش مهمی در این راستا است زیرا امضا کنندگان به خوبی می دانند که این گونه برخورد، ضد خواسته حکومت است که برای گریز از ناتوانی های خود همیشه در پی افزایش خشونت و سرکوب و ایجاد بحران در جامعه بوده است و در جهان به عنوان حکومتی یاغی و آتش افروز شناخته شده است.
۳ ـ از سوی دیگر مناسب ترین زمان برای انتشار این بیانیه گزیده شده است زیرا حکومت به سبب سیاست های ویرانگر خامنه ای و سرداران خود فروش، در تنگنای چکنم چکنم گرفتار شده است. مردم بسیار به تنگ آمده و فشارها همه جانبه است و همه از آن آگاه هستیم. این نا خشنودی های ژرف و سایه شومِ جنگ، زمینه پایداری ها و گسترش مبارزه منفی(به گفته شماری مبارزه مدنی) در ایران را هر روز بیشتر و بیشتر گسترش می دهد که نباید چون گذشته از دست برود و یا پابمال ترفندهای تازه "استمرار طلبانی چون خاتمی و حجاریان" شود. از دید من این بیانیه فرودی ندارد و هر چه دارد فراز است.
۴ ـ از سوی دیگر می توان در برون مرز نشست و با خیال آسوده انتقاد کرد ولی راه برون رفتی نشان نداد. درد را می گویید و تحلیل می کنید، درمانش را هم نشان دهید. آیا مردم باید اسلحه بردارند و دست به خشونت بزنند؟ جامعه ویران شده ایران، توان و کشش آنرا دارد؟ آیا دست زدن به خشونت در برابر خشونت کور حکومت، گرفتاری های ما را از میان بر می دارد یا هزاران بر آن می افزاید؟ البته گوسفندِ قربانی هم نباید بود و مردم به ویژه جوانان می باید در اندیشه شگردهای تازه در برابر یورش مزدوران حکومت بوده و از هم اکنون خود را آماده کنند. بارها گفته شده که: دفاع از خود بک حق انسانی شناخته شده در منشور حقوق بشر سازمان ملل و در همه جهان است. ایجاد حلقه هایی برای محافظت از مردم و راه هایی برای جلوگیری از حرکت موتور سواران و... نیاز به یک همبستگی ملی دارد.
ـ در برون مرز نیز بیشترین کوشش را می باید در تماس با سیاستمداران، خبرنگاران و روزنامه نگاران برای انتقال درست خبرهای ایران و علیه دروغ پردازی های حکومت، زیر فشار قرار دادن دولت ها برای ایستادگی بیشتر در برابر حکومت اسلامی و افزایش پشتیبانی از مردم ایران و آگاهی مردم جهان از آنچه در درون ایران می گذرد، بکار بریم.
بخشی از نوشته دوستان مفهوم نیست!
من نتوانستم به درک درستی از بخشی از نوشته دوستان یا دوست نویسنده مقاله یاد شده برسم. در بخشی از مقاله چنین آمده است:
" آنها چه و ما چه باید بگوییم
مراد از آنها، اهل سیاست و کنشگران و سیاسیون هستند. و ما، اهل نقد و تحلیل اظهارات و رفتارهای آنها هستیم. مشکل در ارتباط و کنکاشهای بین این دو گروه آنجاست که هر دو در این جذر و مد ناآرام، اگر به اصول کار خود پایبند نباشند، دیگر نگهبان منافع مردم نخواهند بود..."
یعنی شما اهل سیاست و کنشگر سیاسی نیستید و کار شما تنها نقد و تحلیل گفته ها و رفتارهای دیگران است؟ آن هم به این شکلی که در باره بیانیه ۱۴ تن انجام داده اید؟ چه کار سختی! با این حساب خیال خود را آسوده کرده اید که ای کسانی که نوشته ما را می خوانید و سخنان ما را می شنوید، یادتان باشد که ما تنها تحلیل گرهستیم و نه سیاست پیشه و کاری به مبارزه سیاسی نداریم! تا آنجا که من از وبسایت سیاسی تحلیلی نقطه با خبرم، همه از چپ های سر سخت گذشته بوده اند. آن ها در وبسایت "نشر نقطه"، خود را چنین شناسانده اند:
"ما خود را در حد همان نقطه، در اردوی چپ میبینیم. چپ هواخواه آزادی، برابری و رهایی انسان از هرگونه ستم جنسی، نژادی، قومی، مذهبی، ملی و طبقاتی؛ چپی که در برابر زورگویی و ستم و استبداد ایستاده است و در حد توان خود از ارزشهای انسانی پشتیبانی میکند؛ چپی که هیچگاه سر آشتی با جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
و چند نکته دربارهی گردانندگان «نقطه»: شماری از ما تا پیش از انحلال محفل مارکسیستی «آغازی نو»، از گردانندگان نشریه و بولتن آغازی نو بودند و شماری نیز از افقهای دیگر جنبش چپ آمدهاند. «نقطه» محل پیوستن تلاش مشترک این مجموعه است؛ نقطهی پایان راه تا به امروز طی شده و نقطهی آغاز فصل نوینی در فعالیت سیاسی و مطبوعاتی ماست...(۲)"
با این آمده ها آیا شما تنها تحلیل گر هستید؟ و کاری با تلاش و کوشش سیاسی ندارید؟ من آگاه نیستم که خوانندگان چه برداشتی از اینکه شما تنها تحلیل گر هستید و.... دارند. من نتوانستم به درک درستی برسم. گویا دوستان خود از فراز به فرود رسیده اند!
زیر نویس:
۱ ـ اصل مقاله در زیر:
https://news.gooya.com/2019/06/post-27212.php
۲ ـ در آدرس زیر :