تحلیل سایت نقطه
بهتر است تا دیر نشده دیگران هم در داخل به طرح پیشنهادی قدیانی و اقدام عملی در قالب «بیانیهی ۱۴ نفر» بپیوندند. رضا مهرگان یکی ۱۴ تن، که مورد ضرب و شتم ماموران رژیم قرار گرفته است، امروز در گفتگو با مجلهی نیمه شب رادیو فردا میگفت که: «حمایت رسانهها از فعالین داخل کشور موجب شده است که حاشیهی نسبتا امنی برای ما فعالین بوجود بیاید و حداقلاش این است که در مقابله با جمهوری اسلامی تنها نباشیم.»
در زندان، «خوشباوری» گناه بزرگی است و بزرگتر آنکه آنرا به دیگران نیز تلقین نمایی! صادق زیباکلام بدجایی گیر افتاده است. نه راه پیش دارد نه راه پس را بلد است. و هیهات که این آدم تحصیلکرده و دانشجوپرورانده تا این حد مقام مبارزهی انسان ایرانی را، در ارزیابیهای خود از درستی و نادرستی تصمیمهای سیاسی اصلاحطلبان، پایین میآورد و آنها را صغیر میشمارد.
انتخابات و گزیدن رییسجمهور بهتر
۱۳ تیر ۱۳۹۸
در ماه ژولای سال ۲۰۱۹ میلادی هستیم. اگر به محتوی ساده و ابتدایی آخرین حرفهای صادق زیباكلام نگاهی داشته باشیم، او میگوید که:
۱- اصلاحطلبان در برابر پرسش مهم «چه باید کرد؟» دستشان خالی است.
۲ - اصلاحطلبان از منظر راهکار (تاکتیک)های پیشرو سه گروه در بین خود دارند: الف) جریان تاجزاده که معتقد است باید یک سری شرایط حداقلی را برای شرکت در انتخابات تعیین کرد و شرکت کرد. ب) جریان حزب کارگزاران که باور دارند فارق از هر چیزی باید در انتخابات شرکت کرد. پ) جریان حجاریان که میگوید نباید در انتخابات شرکت و به شرکت در آن اصرار کرد.
۳ - اصلاحطلبان استراتژی تازهای را ندارند.
۴ - بخش اصلی تقصیرها به گردن شخص حسن روحانی است.
صادق زیباكلام همسو با تاجزاده است و میگوید اگرچه حسن روحانی به آنها پشت کرده است اما باید باز هم در انتخابات شرکت جست. او میگوید من انتقادات زیادی از روحانی کردهام زیرا به وعدههایش عمل نکرده است و دو سال است که اصلاحطلبان نیز در برابر عدم پاسخگویی روحانی در سکوت بسر میبرند.
زیباکلام بیان کرده است که: «مردم بازیچهی دست ما نیستند!» و خیلی از کسانی که نمیخواستند در انتخابات شرکت کنند، به اصرار اصلاحطلبان وارد این میدان شدند. زیباکلام پیشبینی میکند که نبود رهبری در جریان اصلاحطلبان به افت نیروهای چپ ( بخوانید اپوزیسیون؟!) خواهد انجامید.
نیاز به تظاهرات مردمی
۴ شهریور ۱۳۹۷
نزدیک به یکسال پیش، علیرضا علویتبار در بارهی اصلاحات چنین گفت:
۱ - اصلاحات نیروی اجتماعی پویایی است که از انقلاب دوری میجوید و به بهبود (اصلاحات) باور دارد!
۲ - او اصلاحطلبان را از زاویهی انگیزههای کنش سیاسی، تبارشناسی، دارای لایههایی دید که عبارتند از: ثروتاندوزان، قدرتجویان، اصلاحطلبان.
۳ - اصلاحطلبان را از دید جایگاه در قدرت به دو دست کرد: تکنوکراتها و بوروکراتها. دو لایهای که کمرنگ هستند و تنش را پایین میآورند.
۴ - لایهی سخت و مقاوم اصلاحطلبان، که همان نظریهپردازان و تئوریسینها هستند.
۵ - ویژگی شرایط سیاسی ایران را علویتبار همین تکنوکراتها (فن سالارها (جواد ظریف و وزرای دولت)) و بوروکراتها (دیوانسالارها (علی مطهری و شورایشهریها)) نامید. او این دو لایه را قدرت اصلی و ویژگی برتر اصلاحطلبان برای بخشیدن شفافیت و قدرت مردم در مبارزات سیاسی کشور دانست.
۶ - علویتبار اما تشکیلات اصلاحطلبان فعلی را - یکسال پیش - بدون بازده و ناکارآمد و تشکیلات جدید را بسیار گران دانست.
۷ - نبود احزاب در فضای سیاسی ایران را فقدانی بزرگ دیده و تاکید کرد باید بدنبال تشکیل احزاب رفت.
۸ - او گفت تظاهرات خیابانی باید مد نظر باشند و ترس از تظاهرات بیهوده است.
(محمد نوریزاد، از اصلاحطلبان شکایت دارد که چرا راحتی میگزینند و جاییکه باید حضور داشته باشند، دیده نمیشوند. این تشر بهجا و لازم نوریزاد به این جماعت در زمانی صورت میگیرد که تظاهرات مردمی میتواند استخونبندی رژیم را تکان خطرناکی دهد.)
راهکارهای تازه
نقطه اصلاحطلبان را «کاتالیزور» ماشین قدرت و سرکوب علیخامنهای دید. آنها دانسته و یا ندانسته، آگاه و یا ناآگاه، مردم ایران را بارها از سال ۱۳۷۶، یعنی ۲۲ سال پیش تاکنون، به پای صندوقهای رای کشاندند. این عمل را میتوان همچون کارکرد مواد شیمیایی کاتالیزوری دانست که در پیوند و ایجاد فعل و انفعالات شیمیایی بین دو ماده که تمایلی به فعل و انفعال با هم ندارند، دخالت کرده و ترکیب شیمیایی را ممکن میسازد. مردم ایران بطور واضح سالهاست که با بیترهبری و دم و دستگاه ترسناک و فاسد او خواهان هیچ مشارکت سیاسی نیستند. از سال ۱۳۷۶ این فاصلهی کلان بین این دو دیده میشد.
ابوالفضل قدیانی در۱۱ شهریور ۱۳۹۷ یعنی نزدیک به یکسال پیش پیشنهاد داده بود که «برکناری خامنهای خواست علنی خودمان شود!». آنزمان نقطه نقدی بر دیدگاه قدیانی نوشت که فراز خوبی در دیدگاه قدیانی است اما او هم فرود خوبی را کنار فراز نمیچیند؛ جمهوری اسلامی تفاوت ماهیتی و نهادین با اتحاد جماهیر شوروی و دوران گذار آن دارد.
راهکار قدیانی این بود که ؛ نخست، «خواست علنی فعالین سیاسی، مدنی و فرهنگی بر برکناری آقای خامنه ای از قدرت باشد». دوم اینکه، این حرکت مدنی با قیام های ملی غیر قابل اجتنابی که در راه است پیوند بخورند - خواهند خورد. سوم اینکه از ظرفیت های قانون اساسی فعلی برای بسط خفقان سیاسی فعلی تا انجام رفراندوم برای تغییر قانون اساسی جدید استفاده گردد. و طبعا ایشان این شیوه را بهترین و کم هزینه ترین برای برونرفت کشور از بن بست فعلی می داند. اما، اشتباه آقای قدیانی دراین چینش محاسبات و احتمالات سیاسی آن است که ایشان شرایطی چون دوران گذار اتحاد جماهیر شوروی را به تصویر می کشد اما مثال از تونس و اندونزی می آورد، که اینها ابدا در قاب و قالب سیاسی کنارهم نمی نشیند.
امروز، با این همه ادعای علویتبار از سازمان و ساختارهای اجتماعی اصلاحطلبان، میرسیم باز به حرف صادقانهی صادق زیباکلام که؛ «ما از اولاش هم جز دعوت مردم و آنهم چند سال یکبار به پای صندوق رای، کار دیگری نکردهایم و اکنون هم که کشور در حال از هم پاشیدن است باز کار دیگری بلد نیستیم که نیستیم»: رییسجمهوریهای عمامهای مورد تایید شورای نگهبان به کار ملت نیامدند. حصر برداشته نشد. قوه قضاییه فاسدتر و ظالمتر شد. سیاست منطقهآشوبی بال و پر بیشتری یافت. دوست آمریکا نشدیم هیچ، دشمنیمان تا مرز جنگ رسیده است. تازه تعریف خصمانه و تحریفی دستگاه قضایی از «متهم سیاسی»، گلوی فعالان سیاسی را بدتر از پیش خواهد فشرد و الی آخر.
امروز اما، که جامعه با مشکلات بزرگتری روبرو است و تقدمها و الزامها و تعهدهای جدیدی روبرو شده است، مهمترین چالش مردم دیگر «شرکت در انتخابات» نیست، باید صریح گفت که از این سختجانی «زیباکلام»ها بر کشاندن مردم به پای انتخابات فرمایشی و استصوابی شورای نگهبان و علی خامنهای، بوی ناخوشایندی به مشام میرسد. مهمترین چالش مردم همان چیزی است که در دیدگاه قدیانی در یکسال پیش نبود اما امروز در بیانیهی دوم ۱۴ نفر است: «نفی جمهوری اسلامی و قطع امید از بهبودی در ساختار آن».
بهتر است تا دیر نشده دیگران هم در داخل به طرح پیشنهادی قدیانی و اقدام عملی در قالب «بیانیهی ۱۴ نفر» بپیوندند. رضا مهرگان یکی ۱۴ تن، که مورد ضرب و شتم ماموران رژیم قرار گرفته است، امروز در گفتگو با مجلهی نیمه شب رادیو فردا میگفت که: «حمایت رسانهها از فعالین داخل کشور موجب شده است که حاشیهی نسبتا امنی برای ما فعالین بوجود بیاید و حداقلاش این است که در مقابله با جمهوری اسلامی تنها نباشیم.»