فیلم مستند «توقیف»، ساخته بابک غفوری آذر، را در سایت «رادیو فردا» دیدم و پسندیدم؛ هرچند مشکلاتی دارد که اگر در هنگام ساخت توجه بیشتری به آنها شده بود شاید میتوانست بهتر و مفیدتر از این که حالا هست باشد.
اول از همه باید یک «دستت درد نکند» به غفوری آذر بگویم که به یک چنین سوژه مهم و بااهمیتی از لحاظ تاریخ سینمای ایران و بحرانهائی که با آن روبروست پرداخته و معلوم است که از بابت تحقیق و سر و سامان دادن به آن هم زحمت زیادی کشیده است.
به نظرم «توقیف» مستندی خوش ساخت و حاوی اطلاعاتی ذیقیمت برای کسانی است که با زمینهها و دلایل توقیف خیلی از فیلمهای ایرانی از سوی حکومت اسلامی آشنا نیستند یا کم و در حد خبرهائی که منتشر می شود میدانند. اما با دیدن فیلم برخی نکات به ذهنم رسید که در اینجا مختصرا به آنها اشاره میکنم.
هرچند بخش آغازین و به اصطلاح فصل افتتاحیه فیلم جذاب و چشمگیر است اما از آنجا که با یک صحنه تاریخی از فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما»ی محسن مخملباف - که مربوط به دوران ناصری است - شروع می شود این شبهه را در بیننده بوجود می آورد که گوئی با مستندی درباره علت و علل و تاریخ «توقیف» فیلمها از ابتدای پیدایش سینما در ایران تا کنون روبروست در حالی که بعدا معلوم میشود که دوره زمانی فیلم محدود است به زمان انقلاب اسلامی و چهل سال پس از آن.
در طول فیلم دلایل و چگونگی توقیف فیلمها را از زبان گوینده متن و چهار منتقد فیلم و کارشناس امور سینمائی میشنویم و «تا حدودی» با آن آشنا می شویم اما این توضیحات هیچگاه نه به «عمق» میرسد و نه در حد یک گزارش تحقیقی جامع و کامل میشود و بیشتر شبیه «مروری» است که آخر سر، به دلیل قابل فهم فشردگی و محدودیت زمانی فیلم، تبدیل میشود به «تورقی» در تاریخ و اشارهای به نام فیلمهای دیگری که فرصت بحث درباره آنها نبوده است.
فکر استفاده از سالن سینما برای ضبط صحبتهای منتقدان فیلم و کارشناسان امور سینمائی، با توجه به موضوع فیلم، بسیار خوب است؛ بخصوص که سازنده فیلم جمشید اکرمی را، برخلاف سه نفر دیگر که در سالن همکف سینما نشسته اند، در «بالکن» نشانده تا وجه برتری و «استادی» او محفوظ بماند. اما راستش نفهمیدم چرا روی پشتی صندلیهای سالن سینمائی که امیر عزتی، یکی دیگر از منتقدان فیلم و کارشناسان سینمای ایران، در آن نشسته و صحبت می کند تصاویری از هنرمندان غیرایرانی و به اصطلاح خارجی دیده میشود! فکر میکنم اگر این ایده جالب با استفاده از عکسهای سینماگران ایرانی مورد بحث پیاده میشد هم جذابتر بود و هم موجب حواس پرتی و طرح پرسش درباره چرائی و ربط آن به سینمای ایران نمی شد.
مهمتر این که احساس کردم در کنار گفتار متن فیلم، جای توضیحات و نظرات سازندگان فیلمهای توقیفی دوره مورد بحث خالی است و بهتر بود اگر شماری از خود فیلمسازان و کارگردانهائی که فیلمهایشان در این دوره - به هر دلیل - توقیف شده در این باره توضیح میدادند و تجربههاشان را بیان میکردند و نه چند منتقد و کارشناس که، هرچند همهشان صاحب نظرند و نسبت به موضوع اشراف دارند، ولی واقعیت این است که بیشتر «نظارهگر» بودهاند و دستی، حتی نه از دور، در این قضیه نداشتهاند و لاجرم نمیتوانند مثل شخصیتهائی که بطور مستقیم درگیر این مساله بودهاند درباره علل و چگونگی و جوانب مختلف توقیف فیلمهای سینمائی در دوره مورد بحث توضیح دست اول و بلاواسطهای بدهند که محتملا مخاطب از آن بیخبر است.
من البته از میزان و گستردگی امکانات سازنده فیلم برای تولید این مستند خبری ندارم و نمیدانم تا چه حد دست و بالش باز بوده است ولی فکر میکنم اگر کسانی مثل بهرام بیضائی، محسن مخملباف و بهمن قبادی (که در خارج از کشور هستند و دسترسی به آنها آسان است) یا افرادی مثل جعفر پناهی، رسولاف و دیگرانی که در این مستند به فیلم هاشان اشاره می شود (که میتوانستند از داخل ایران و مقابل دوربین حرفهای خودشان را زده و برای فیلمساز بفرستند) از دلایل توقیف فیلم هاشان و تجربههای دست اولی که داشته اند حرف میزدند «استناد» این «مستند» خیلی بیشتر و قویتر میشد.
و آخرین نکته این که متاسفانه صدای گوینده متن فیلم نسبت به صداهای دیگر توضیح دهندگان ضعیف و تا حدود زیادی پائین است بطوری که علیرغم این که من به هنگام دیدن فیلم درجه صدا را تا بیشترین میزان ممکن بالا بردم ولی باز در شنیدن و فهم گفتار متن فیلم مشکل داشتم.
جز این ها، آنچه میباید بگویم این که، مستند «توقیف» در کل کار بسیار خوب و باارش و ماندگاری است و امیدوارم کارهای بعدی بابک غفوری آذر از این هم موفقتر باشد.
زیباکلام بهتر است از قدیانی و «۱۴ نفر» مدد جوید