تحلیل سایت نقطه
امیر طاهری بار دیگر در فرازی شنیدنی نشان میدهد که در چینش مستدلات برای بیان «منطق» سیاسی خود کار خوب را میشناسد. کاری که در مقدمهی آن، طاهری تکلیف را با مخالفان سوگندخوردهی محمدرضا پهلوی، روشن میسازد: آنگاه که سخن از «وطن و منافع راستین وطن» است حتی میتوان تملق «سازنده»ی بزرگ کشور را گفت. آری اینگونه باید ایرانی میبودیم؛ اما نبودیم. نام رضاشاه را بسیاری پس از این سالهای انقلاب سیاه اسلامی ایران، منور دیده و بر متنها و شعارها و سخنها نشاندهاند. بیشک او برازندهی این بازنگری تاریخی و تحلیل از اقدامات و سیاستهای او ست که ایران را دوباره میسازد؛ برای اولین بار از زمان بروز سلسلهی صفویان که سقوط علمی و فرهنگی و اجتماعی ایران را بدنبال داشت، ایران دیگر نتوانسته بود پابهپای اروپا پیشرفت نماید و از با آهیخته شدن به خرافات و نادانی ویژه صفویان سراشیبی عقب افتادگی را در پیش گرفته بود. تلاش های شاه عباس کبیر صفوی نیز نتوانست ضایعات این چند صد سالهی ارتجاع را جبران نماید.
رضا شاه با نگاه و همتی نادر و وطندوستانه زیرساختارهای ایران نوین را ریخت. رضا شاه «هارد و ِیر» اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران را در مدت کوتاهی با نبوغی ویژهای که در او بود، ریخت و ساخت. آوردن لیست کردههای رضا شاه در این نوشتار نگنجد و دستیابی آگاهی از این دستاوردها امروزه راحت و آسان است.
محمدرضا شاه اما ساختن ِ «سافت وِ ِیر» بر روی کردههای پدر را آغاز کرد. بیمارستان و دانشگاه را پدرش ساخت، اما اینها بدون استاد و پزشک نمیتوانستند آن زحمات پدر را ادامه بخشند. همه میدانیم که پایههای علومی چون پزشکی - که هنوز از بهترین های ایران است، جامعهشناسی، ریاضی و غیره در زمان کوتاهی که آنزمان آنرا کوتاه میتوان نامید، در زمان محمدرضا شاه ریخته و ساخته شد. دانشمندان، تاریخنویسان، جامعهشناسان، هنرمندان و پزشکان ایرانی در مدتی کمتر از دو دهه بی شک بهترینهای خاورمیانه شدند و در باب رقابت با اروپا جان گرفتند. همان ایرانی که چند صد سال در سراشیبی ارتجاع زندگی کرد و نتوانست با زمینههای تاریخی و فرهنگی خود، کاری برای خود بکند، در زمان پهلویها شکفت.
افسوس اینجاست، که بخش زیادی از همین «تربیتیافتههای» این سافت و ِیر، دشمنهای سوگندخوردهی محمدرضا شاه شدند و هنوز هم هستند. نمونه اینکه، در برابر هم قرار گرفتن محمد مصدق و محمدرضا شاه بی شک بزرگترین و پرسخنترین و پرتاویلترین واقعهی سیاسی این دوران است. جنگ پنهان بین طرفداران مصدق که سختگیرترین مخالفان شاه بوده و هستند، پیامد این رویداد سیاسی است. برخی به این اشتباه مخوف خود معترفند و برخی هنوز به انقلاب و ملایان وفادارند.
اشتباهات سیاسی محمدرضا شاه نیز جای خود را دارند و نقد بسیار بر آن رفته است. اما انکار این واقعیت مسلم ناشدنی است که در دوران سلطنت ۳۷ سالهی محمدِضا شاه پهلوی بسیار در ایران رخ داد. همیشه جوی که از تراکم یونهای آمادهی واکنش اشباع شود، پیامدهای هم غیر قابل کنترل و هم غیر قابل پیشبینی را در خود آبستن است. دورانی که محصول آن این استبداد سیاه است.
امروز که به رفتار و بافت جملات و حرکات محمدرضا شاه مینگریم و می شنویم، او فردی بسیار متین و مودب و بسی دارای پرنسیپهای یک سیاستمدار برجسته و مدرن بود. نجابتی که امروز از سوی سردمداران جمهوری اسلامی آرزومندیم.
باری، شنیدن این سخنان امیر طاهری و پرسشها و پاسخها، هم فال است و هم تماشا!