مقدمه ۱ - از ماه می۲۰۱۱ تا فوریه ۲۰۱۹ آمریکا واروپا تحریمهای زیادی علیه رژیم بشار اسد، وضع کردند. که انتقال نفت ایران به سوریه، از طریق تنگه جبل الطارق، نقض فاحش این تحریمها بود. در نتیجه، کشتی رژیم توقیف و خامنهای دستور تلافی داد. این تلافی و گروگان گرفتن کشتی انگلیسی، (بر خلاف کنوانسیون ۱۹۵۸ ژنو و کنوانسیون ۱۹۸۲ ملل متحد ناظر بر حقوق دریاها) پس از اجرای چهل سال سیاست گروگان- باج گیری، سرانجام این بار، کار دست رژیم داد و سنگ بنای اتحاد امنیتی-نظامی تروئیکای اروپا-آمریکا علیه رژیم را گذاشت. (یعنی ساز و کار حمایت مالی اروپا از رژیم، تبدیل به ساز و کار امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز، در مقابل راهزنی دریایی و شرارتهای رژیم شد) این اتحاد علیه رژیم در اجلاس ماه اوت گروه جی ۷ در فرانسه، فراگیرتر و سرانجام در اجلاس سالیانه مجمع عمومی در سومین سه شنبه ماه سپتامبر سالجاری، جهانشمول خواهد شد. این در حالی است که با روی کار آمدن کپی برابر اصل ترامپ در انگلستان، سیاست صلح یا جنگ ترامپ، که هر دو به فروپاشی رژیم منجر میشود، یار غار قدر قدرت دیگری، بر مجموعه بازهای تیم فکری ترامپ، در صحنه، افزوده است.
مقدمه ۲ - اجلاس مجمع عمومی، بعنوان مرکز رسمی و سنتی افکار عمومی جامعه بین المللی، نقش بدیعی در تصمیم گیری اعضای سازمان ملل متحد میگذارد. که این بار نیزخواهد گذاشت. از جمله کابینه جدید انگلستان، همچون اعضای دیگر سازمان سعی میکنند. در راستای جلب اعتماد عمومی، با دستان پرتر، پاک تر و دستآوردهای مثبت، دکترینهای خود را، در نوع اداره جهان در سال پیش رو بیان کنند. برای حصول به این دست پاکی، باحتمال زیاد انگلستان نیز دستان خود را، از آلودگی برجامی پاک خواهند نمود. در نتیجه و در حالیکه اکثر کشورها، با پرونده یک ساله مثبت و مفید به جامعه جهانی، در عرصه صلح و آرامش و رفاه جامعه جهانی، وارد اجلاس مجمع میگردند. این تنها رژیم جمهوری اسلامی است. که همچنان با دستان خونین و اثرات مخرب راهزنی دریایی، در اقتصاد جهانی و نقض فاحش حقوق بشر در ایران و حقوق ملل منطقه و در مجموع، سیاستهای شرربار داخلی و خارجیاش، در آن شرکت خواهد نمود. این یعنی، حضور یک بیمار، درین مجمع جهانی با انواع و اقسام بیماریهای خطرناک، که اعضای مجمع، مجبورند از آن دوری گزینند. در نتیجه، این شعار مبارزاتی ایرانیان (دشمن ما همین جاست. بیخود میگویند آمریکاست) در مجمع، بشکل خاص و جهانی آن، از سوی جامعه بین المللی، تکرار خواهد شد.
نتیجه آنکه: رخدادهای فوق، همزمان با انفجاری بودن شرایط در جامعه ایران، بدلیل تشدید خفقان و نیز انحراف تعمدی پروسه تحریمها، از سوی رژیم علیه مردم، با هدف یا مرگ یا زندگی، توأم گردیده است. (اغلب انقلابات در جهان در چنین اوضاعی شکل گرفته است) بر همین اساس و وحشت رژیم ازین انفجارو اشتباه مرگ آوری که علیه جامعه جهانی، مرتکب شده، حتی اگر وادارش سازد، که همچون همیشه در طی این چهل سال، در دقیقه نود تسلیم شده و دستها را بلا ببرد و نه یک جام زهر بلکه یک بشکه جام زهر بخورد. این بار تسلیم در برابر مردم را نیز، در پی خواهد داشت. زیرا طی این چهار دهه، شرایط داخل و خارج از کشور هرگز تا این حد، علیه رژیم و به نفع ملت ایران، شکل نگرفته بود. این اوضاع، مرگ تمام عیار رژیم را رقم خواهد زد.