Friday, Aug 9, 2019

صفحه نخست » کوششِ حکومت برای گمراه کردنِ مردم، کوروش گلنام

Kourosh_Golnam.jpgنخست یاد آور شود که نگارنده از انتشار بیانیه سومین گروه ۱۴ نفره و این بار از زنان رزمنده و دلیر در ایران خشنود شده و از آن پشتیبانی می‌کند.

پیشینه درخشانِ حکومتِ اسلامی

بسیاری از ما، همواره بر این حقیقت پافشاری نموده‌ایم که ساز و کار این حکومت بر دروغ پردازی، شایعه پراکنی و بحران سازی استوار است. نگارنده بارها این نکته را مطرح کرده است که مافیایِ اسلامیِ حاکم برایران در همه زمینه‌ها قافیه را باخته و شکست خورده است و در وضع امروز، واژگونه دیدگاه هایِ شماری از هم میهنان، برای رهایی خود از گرفتاری به دست مردم، خواستار بر افروختن آتش جنگ است زیرا نابودی در جنگ و سوختن ایران در این آتش تا گرفتاری و محاکمه به دست مردم را برای خود بهتر می‌داند.

گفت و گو با مقام امنیتی

ـ انتشار گفت و گویی به ظاهر با یک مأمور پیشین وزارت اطلاعات حکومت بنام"ناصر رضوی" در نهم مرداد ۱۳۹۸ در باره سازمان مجاهدین، تنها جلوه‌ای از این سیاست فریب و دروغ پردازی و کوشش برای گمراه نمودن مردم با دادن آدرس‌های نادرست است. پبش از این امیر فرشاد ابراهیمی در این باره نوشته و به درستی بر نکته‌های مهمی انگشت نهاده است:
https://news.gooya.com/2019/08/post-28717.php
آنچه من می‌خواهم بیافزایم این است که:
۱ ـ از سال ۱۳۶۰ به بعد و پس از درگیری‌ها با سازمان مجاهدین، همواره در گفتار و نوشتارِ مقام‌های حکومتِ اسلامی، با حساسیت از این سازمان با عنوان "منافقین" یاد کرده‌اند ولی در همه این مصاحبه نه تنها از کاربُردِ واژه منافقین خبری نیست و نام "سازمان مجاهدین" بکار رفته است که حتا بارها، همچون خودِ وابستگانِ به مجاهدین، واژه "سازمان" بکار رفته است! سازمان چنین کرده و سازمان چنین گفته است!
۲ ـ واژگونه همه برخوردهایِ تا کنونیِ حاکمان که مجاهدین را ناچیز می‌دانستند، کوشش شده است که آنرا سازمانی توانمند بنامند که هنوز حتا در ایران هم نیرومند است تا به هدف هایی که برنامه ریزی کرده‌اند برسند. مهمترین این هدف‌ها کدامند؟
الف ـ وزارت اطلاعات و امنیتی‌ها به خوبی می‌دانند که سازمان مجاهدین نه تنها هواداران پُر شمار و پُر اهمبتی در ایران ندارد که به سبب همگامی و همراهی با صدام حسین در جنگ ۶ +۲ با عراق، اگر نگوییم بیزاری، مورد عدم پشتیبانی از سوی شمار زیادی از مردم چه موافق و چه مخالف ِحکومت است. البته آماری در دست نیست ولی داده‌ها را می‌توان در همه گردِ همآیی هایِ اعتراضیِ این سال هادیدکه هیچ گونه شعارِ پشتیبانی از مجاهدین سر داده نشده است.
ب ـ بر هرکس که بخواهد نه از نگاه ایدئولوژیک، گروهی و احساسی که از نگاه واقع بینانه نگریسته باشد، پوشیده نیست که اینک هوادارانِ پادشاهی (بیشتر مشروطه پادشاهی) چه در ایران و چه در بیرون از ایران شمارِ زیادی از ایرانیان را در بر می‌گیرد. این که این هواخواهی درست است یا نادرست است، موضوع دیگری است. آنچه روشن است این است که دروغ پردازی‌ها، ویرانی‌ها، غارت، فساد، زور، سرکوب و تجاوز همه جانبه به حق شهروندی و زندگی مردم و پس رفتِ جامعه، به ویژه در زمینه هایِ اخلاقی، در این چهل سال به اندازه‌ای گسترده بوده است که شمار زیادی، به ویژه نسل‌های جوان تر، آرزوی همآن رژیم گذشته با همه کمبود‌هایش را می‌کنند. از دید ِآن‌ها حکومتِ پیشین دستِ کم در زندگیِ شخصی ِمردم دخالت نمی‌کرد، با هنر و موسیقی مخالف نبود، کارشناسان درس خوانده، آموزش دیده و با سوادی هم در میان دولت مردان داشت، آزادی هایِ زنان، مشارکت و امتیاز‌های آنان در زندگی خانوادگی و اجتماعی پذیرفته شده بود، با مدرنیته و پیشرفت سرِ ناسازگاری نداشت و...
من که خود یک جمهوری خواه هستم، به روشنی می‌توانم بگویم هیچ یک از سازمان هایِ سیاسیِ امروزِ ایران نمی‌توانند حتا هزار نفر را در تظاهراتی برای نمونه در مشهد و یا تهران به کفُ خیابان‌ها بیاورند و این در حالی است که خبرنگار و روزنامه نگار کار کشته‌ای چون آقای شهرام همایون در برنامه‌ای بنام"جنبشِ ما هستیم" با فراخوان هایی ساده در تلویزیونِ کانال یک، بارها توانست گروه‌های پُر شُماری در شهرهای گوناگونی هم چون مشهد، تهران، شیراز و... را به خیابان‌ها بیاورد. گرد همآیی‌ها بر مزار کوروش، که اینک حکومت با همه توان به شدت از آن جلوگیری می‌کند، خود نمونه بارزِ دیگری از گرایش به پادشاهی در ایرانِ امروز است.
بنا بر آنچه آمد، حکومت در این بخش از اپوزیسیون است که از دیدِ خود، بزرگترین چالش و خطر فروپاشی برای خود رامی بیند و با روشیِ کودکانه در تلاش بر آمده است تا اعتراض هایِ سال ۱۳۹۶ و شعارهای هر روز بیشتر برای خاندان پادشاهی را به شکلی آلوده به سازمان مجاهدین کند تا هم مردم را نسبت به گردِهمآیی‌ها (که تنها در بر گیرنده هواداران پادشاهی نیست و دیگر نیروهای سکولار از آن میان جمهوری خواهان و چپ‌ها نیز شرکت دارند) بدبین کرده و آن‌ها را آلتِ دستِ مجاهدین بنمایاند و هم با این ترفند به آتشِ تنش بین هوادارانِ پادشاهی، جمهوری خواهان، چپ‌ها و سازمان مجاهدینِ نه در درون که در بیرون از کشوردامن زده و به تماشای نتیجه دست پختِ شومِ خود بنشیند.

نتیجه

من امیدوارم که کوشندگان به ویژه جوانان در ایران، فریبِ ریا کاری‌ها و دروغ پردازی‌های حکومت و رهبرِ توخالی را نخورند. برای آینده خواست و برنامه روشن داشته و در باره آن چه می‌خواهند، خود خوب بررسی و کنکاش کرده باشند.
این حکومتِ درهم شکسته، نخستین و بزرگترین دشمنِ آزادیِ مردم ایران است و برای رهایی خود از تنگنایِ مرگ و بی اعتباری، ازهیچ ریاکاری، جنایت و خیانتی به مردمِ ایران رویگردان نیست و اینک چون غریقی است که به هر جا که بتواند چنگ می‌زند:
*
وقتِ ضرورت که نباشد گریز
دست بگیرد سرِ شمشیرِ تیز
سعدی
*
همچنین امیدوارم که بیانیه‌های چهارده نفره، به یک جنبشِ ملی مبدل شده و ایرانیان بتوانند پیش از بروز جنگی خانمانسوز و آینده‌ای بسیار نا روشن برای ایران که دورنمای حتا کوشش بیگانگان برای تجزیه ایران را در بر دارد، خود را از زنجیرِ گروگانِ این حکومتِ بی خرد و پس مانده از چرخه تمدن بشری، رها کنند. نبض مبارزه در درجه نخست در درون ایران می‌تپد. جوانان آگاه، چه در درون و چه در بیرون از ایران، خود به خوبی آگاه هستند که چه وظیفه سنگین و پُراهمیتی برای آینده خود و مردمِ ایران بر دوش دارند. نزدیک ترین هدف، پیوستن به مبارزان در گروهایِ چهارده نفره است و هدفِ پس از آن تبلیغِ گسترده، در هر جا که ممکن است، علیه انتخابات ساختگی و بی ثمرِ مجلسِ فرمایشی است که پیشینه آن به خوبی نشان داده است که توان پیش بُردِ کم ترین کاری را به سودِ مردم ندارند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy