شبکه بیان - اسفند پارسال وقتی ابراهیم رئیسی با حکم رهبر جمهوری اسلامی به سمت ریاست قوه قضائیه منصوب شد، حسن روحانی در پیامی به او تبریک گفت و این انتصاب را نشانه «مدیریت شایسته» رئیسی در «مسئولیتهای پیشین» دانست. کمتر از دو سال قبل از این پیام، در جریان رقابتهای انتخاباتی، روحانی رقیب خود را شخصی توصیف کرده بود که «در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بوده» است.
به گزارش «شبکه رسانهای بیان» هفته گذشته وزیر امور خارجه رژیم ایران در همایش بزرگداشت روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی، رئیسی را شخصی معرفی کرد که «بیشترین تأکید را بر موضوع حقوق بشر» داشته و به گفته محمدجواد ظریف «یکی از برنامههای ایشان نیز پیگیری موضوعات و مقولههای حقوق بشری است.»
استقبال جناح اصلاحطلبان و تعریف و تمجیدهای آنها از شخصی که در دهه 60 خورشیدی عضو هیئت مرگ بوده و دستش به خون صدها زندانی سیاسی آلوده است، انتقاد گسترده فعالان مدنی و مردم را در پی داشته است. ابراهیم رئیسی در کنار مصطفی پورمحمدی، حسینعلی نیری و مرتضی اشراقی اعضای تیمی بودند که در سال 1367 مسئول صدور حکم اعدام و رسیدگی به تکلیف زندانیان سیاسی از جمله اعضای مجاهدین خلق بودند.
این افراد که به هیئت مرگ معروف شدند، گفته میشود در تابستان سال 67، چهار هزار و 482 زندانی سیاسی را به جوخههای اعدام سپردند.1 نهادهای حقوق بشری از این واقعه به عنوان «جنایت علیه بشریت» یاد میکنند و خواهان محاکمه اعضای هیئت مرگ هستند. محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در گفتوگو با صدای آمریکا تأکید کرده بود که «انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه یک دهانکجی از سوی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی به جامعه جهانی است.»
رئیسی طی 6 ماه گذشته که سکان قوه قضائیه جمهوری اسلامی را در دست گرفته، تلاش زیادی به خرج داده تا در جامعه به عنوان کسی شناخته شود که در حال «مبارزه با فساد» است و در راه «عدالت» گام برمیدارد. این موضوع با استقبال اصلاحطلبان همراه شده و چهرههای شاخص این جریان حکومتی حمایت بیچون و چرایی را از او به عمل آوردهاند. حال اینکه، همین جناح سیاسی در سال 96 او را «آیتالله اعدام» میخواند و ادعا میکرد اگر او رئیسجمهور شود در پیادهروها دیوار میکشد و قیمت دلار را به پنج هزار تومان میرساند!
اما مسیری را که رئیسی از قوه قضائیه تا تولیت آستان قدس رضوی طی کرده و به ریاست یکی از قوای رژیم رسیده، تحلیلها را به سمت احتمال رهبری او برده است. به نظر میرسد او در حال آمادهسازی افکار عمومی است تا در فوت یا کناره گیری علی خامنهای، به عنوان گزینه اصلی برای سمت رهبری رژیم معرفی شود.
در اصل صد و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی «عادل» بودن یکی از شروط و ویژگیهای رهبر تعریف شده است. شاید بیدلیل نیست که شعار اصلی رئیسی تحقق عدالت است. او در مراسم معارفه خود گفته بود «منشور عملکرد قوه قضائیه در دوره جدید، حکم رهبر جمهوری اسلامی خواهد بود.»
منظور رئیسی از حکم رهبر، بیانیه «گام دوم انقلاب» است که سال گذشته به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد. خامنهای در بخشی از این بیانیه نوشته است «نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است.»
این بیانیه خامنهای فرصتی مناسب برای رئیسی است که روی واژه عدالت و عبارت مبارزه با فساد مانور دهد. او حتی در ظاهر هم که شده پرچم عدالت را به دست میگیرد و با محاکمه کردن مفسدان اقتصادی، تلاش میکند افکار عمومی را برای رهبر شدن خود قانع کند؛ رهبری که افکار بازتری نسبت به خامنهای دارد و میتواند متفاوتتر عمل کند.
گویی رئیسی در حال ارسال این پیام به مجلس خبرگان است که اصلیترین شرط یعنی «عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام»2 را دارد و میتواند جایگزین مناسبی برای دیکتاتور ایران باشد. به نظر میرسد اصلاحطلبان نیز کاملاً موافق گزینه رئیسی هستند چه آنکه تملقگوییهای روحانی و ظریف از او را در همین چارچوب میتوان تحلیل کرد.
آیا امارات به سوی ایران چرخیده؟
حسن میرکاظمی از لباس شخصیهای سال ۸۸ بازداشت شد