Friday, Aug 30, 2019

صفحه نخست » اتحاد همگانی، رمز پیروزی جنبش دموکراسی‌خواهی است، اصغر جیلو

Asghar_Jilou.jpgیکی از پیامهای گروههای ۱۴نفره در درون کشور، اتحاد بر اساس حد اقل اشتراکات در ورای تعلقات و گرایشات سیاسی افراد عضواین گروهها بود. این پیام فقط میتوانست با اقدام عملی شجاعانه یک دست آنان، همزمان؛ هم قلب اقتدار ولایت فقهی را هدف گیرد، هم مخچه گفتمانی آن را درمتفرق نگهداشتن اپوزیسیون دچارپریشانی کند، و هم با شوکی نیرومند رخوت، جبونی و فرقه گرایی مسلط بر اپوزیسیون را به چالشی جدی بکشاند. مجازات سخت و سنگینی که مبتکرین این اقدام را انتظار میکشد، بیش از هر چیزی به خاطر خیره سری آنان، نه در تحقیر ولی فقیه، بلکه در بیان یک حقیقت ساده بود: "اتحاد همگانی، رمز پیروزی بر نظام جمهوری اسلامی است". حافظان امنیت و اقتدار نظام حاکم، بی تردید از کار برد هیچ وسیله‌ای برای در هم شکستن چهره و شخصیت صاحبان این پیام در انظار عمومی، و تخریب پیامشان در افکار عمومی ابایی نخواهند داشت. اما وحتی تهیه برنامه‌های رسوای تلویزیونی از این اسیران، کوچکترین اعتباری در به سایه بردن شخصیت و پیام شجاعانه و نافذ آنان نخواهد داشت.

بر هیچ عقل متعارفی که ازحس قبول بدیهیات ((common sense عالم واقع برخور دار باشد، شکستن شیشه عمر این حکومت با کمترین هزینه ممکن، از هیچ طریق دیگری، جز از طریق اتحاد همگانی متصورو میسر نیست. با وجود این، عوامل متعددی دست اندرکار همدلی و هم پیوندی گفتمانی و تبلیغاتی بخشی از منتقدین نظام جمهوری اسلامی، در داخل وخارج از کشوربا این نظام تبهکار‌اند. ارگانهای ویژه حکومتی میکوشند به اعتبار فعالیت مخرب بخشی از اپوزیسیون، سیاست تفرق حد اکثرممکن را در میان آنان با خرج خود آنان پیش ببرند، چون در شرایطی که نظام حاکم در گرداب بحرانهای لاینحل متعدد با خطر فروپاشی روبرو شده است، فقط غیبت یک اپوزیسیون به هم پیوسته، متحد و امید بخش میتواند ادامه حیات آن را تداوم بخشد.
بعد از اولین اقدام گروه اول ۱۴ نفری در داخل کشور، بخش بزرگی از فعالین منفرد ویا متشکل مقیم خارج کوشیدند پیام آنان را دریابند و با الهام از کنش آنان، گامهایی را به سوی همدلی وهمبستگی بر دارند. اما بخش مهم دیگری، درست بر عکس در قالبی رفتار کردند که قبلا اشاره شد: تخطئه وتخریب همزمان پیام وپیام دهنده. عده‌ای نیز یا سکوت کردند ویا زیر فشار گسترش پشتیبانی از آن حرکت، به حمایتی جنبی و حسابگرانه و کوچک کردن اهمیت این حرکت دست زدند. هر سه رفتار فوق بدون تغییر چندانی، با نظارت و مراقبت نهادهای اطلاعاتی-تبلیغاتی جمهوری اسلامی، همچنان در حال تداوم و تکرار روزانه است.
چند عامل، نقش پر رنگی درمخالفت باحرکت گروههای ۱۴ نفره در جامعه سیاسی اپوزیسیونی ایفا کرده است. از نظریات وخط مشی هایی که کم وبیش خواهان حفظ جمهوری اسلامی با تعدیلاتی چند هستند که بگذریم، اولین آن شیفتگی به خود، تعلقات گروهی و توهم رسالت تاریخی است. این عارضه با قوت در سطح برخی احزاب وسازمانهای متعلق به اپوزیسیون عملکرد دارد. مبتلایان به این خصیه‌ها، نسبت به هر حرکتی که خارج از تمایل، کنترل و چهارچوب تشکیلاتی و نظریات تئوریک آنهارخ میدهد با بد بینی وبی اعتنایی واکنش نشان میدهند. آنها در سال ۱۳۹۶ که جنبش سراسری دیماه رخ داد، بر این بودند که چون این حرکت از بالای سر سازمان‌ها واحزاب شناسنامه دار (که منظور تشکیلات خود آنها بود) رخ داده پس نمیتواند اصیل و مورد تایید باشد. محافل مبتلا به چنین افکاری از صدر تا ذیل، در مورد تحولات نوینی که در جنبشهای اجتماعی و بخصوص در دو دهه اخیردرحال پیدایش و گسترش بوده است، دچار فقر مفرط نظری وخبری‌اند. فقدان سمت گیری ضد امپریالیستی در جنبشهای کوچک وبزرگ درون کشور، خصوصا در اقدامات و مواضع گروههای ۱۴ نفری، عامل با اهمیتی در ابراز مخالفت، سکوت یا حمایت توام با تحقیر از آنها، از سوی این طیف بوده است. وبالاخره، احساس خطر از رقبای جدیدی که ممکن است بساط کوچک سرگرمی سیاسی آنها را کساد کند، نیز مطرح است.
اما، مخربتر ازهرمخالفتی، حمله به ایده اتحاد همه گانی یا به زبانی دیگر شعار"همه باهم" از سوی برخی از آنها بوده است. آیا ابهامی درصحت این حکم و جود دارد که بدون بسیج حد اکثرنیرو، وبدون اقدام وحرکت هماهنگ بخش عمده‌ای از اپوزیسیون بر اساس حد اقل اشتراکات ممکن، جمهوری اسلامی از جای خود کوچکترین تکانی نخواهد خورد؟ این حقیقت ساده از سوی عده‌ای، با تحریف و جعل تاریخ پروسه انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، مورد نفی ونهی قرارگرفته است.
جنبش ضد سلطنتی در ایران فقط و فقط به این دلیل ساده پیروز گردید که همه گیر وعمومی شد و توانست بیشترین نیرو را بر علیه حکومت در سطح کشوردردرون صفوف خود گرد آورد. اینکه که چه کسی در این پروسه بر سکان رهبری آن عروج کرد و اتحاد همه با من را به جای اتحاد همه با هم به دیگران تحمیل کرد، و یا نیروهای نشکیل دهنده این اتحاد در عمل، به علت عدم تجانس در تعیین رژیم جایگزین بعدا بر روی هم شمشیر کشیدند، آشکارا یک خلط مبحث است.
اشتباه اساسی اپوزیسیون ملی، یا دموکرات اگر بشود چنین نامهایی را بر آنها در آن ایام گذاشت، پیوستن به مشی سرنگونگی حکومت شاه بود. رهبران جبهه ملی، نهصت آزادی و حزب توده، جوانهای بی تجربه بیست وچند ساله‌ای نبودند که پیامدهای مواضع ومشی وعمل سیاسی خویش را به درستی نفهمند وندانند که برنده اصلی پایان ماجرا به جزخمینی وپیروانش کسان دیگری نخواهند بود. آنها از فضیلت بی مانندی چون دانش و تجربه مستقیم طوفانهای سیاسی گذشته کشور برخوردار بودند، که آنها را قادربه درک نسبی مسیر رویدادهای بعدی میساخت و برهمین اساس هم، آنها راه خود را انتخاب کرده بودند. سرنگونی رژیم شاه و دولت بختیار بدون همدلی، همراهی، و همکاری آنها با خمینی امری نامیسر بود.

اصغر جیلو



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy