علیرضا صلواتی - ایندیپندنت فارسی
این روزها در گوشه و کنار صحبت از اصلاحات اقتصادی در بودجه سال 99 است. کسری بودجه دولت، که به دلیل تحریمهای شدید نفتی به کشور تحمیل شده است، کار را برای دولتمردان سخت کرده و به نظر میرسد دولت بالاخره تصمیم گرفته است کار سخت را انجام دهد و درآمد نفتی را از بودجه کشور جدا کند. از این رو آقای نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه، نیز در نشستی مطبوعاتی اعلام کرد بودجه 99 بدون وابستگی به درآمدهای نفتی تقدیم مجلس خواهد شد. پیدا کردن جایگزینی برای درآمدهای نفت در مدت زمان کوتاه نیازمند یک جراحی شدید اقتصادی است و ممکن است موج نارضایتی را در میان مردم ایجاد کند. نمونه واکنش مردم نسبت به تصمیمات دولت را نیز میتوان در وقایع هفته گذشته ایران مشاهده کرد. تنها چند ساعت بعد از اعلام گرانی بنزین، بسیاری از شهرهای کشور درگیر اعتراضات گسترده شد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
در واقع اصلاحات اقتصادی در بودجه کشور، نیازمند اعتماد بیشتر مردم به دولتمردان است. دولتمردانی که در گذشته به دلیل درآمدهای سرشار نفتی چندان وابسته به کسبوکار مردم نبودند و با سازمانهای گوناگون همچون «سازمان حمایت از مصرفکننده» و «تعزیرات» و وضع قوانین ناگهانی، مشکلات زیادی را پیش روی تولیدکنندگان کشور قرار میدادند. اما با از بین رفتن درآمدهای بادآورده نفتی، نیازمند کسب درآمد از همین مردم هستند و تصمیمات سخت اقتصادی هم بدون همراهی مردم چندان به ثمر نخواهند نشست.
راهکار اصلاح بودجه:
با شفاف کردن و بهینهسازی هزینهها در سمت بودجه، مردم نیز اصلاحات اقتصادی را سادهتر قبول خواهند کرد. این روزها که عموم مردم از افزایش قیمت بنزین ناراضی هستند، شفاف کردن هزینهها بیشازپیش میتواند زمینه را برای اصلاحات اقتصادی هموار سازد. دولتمردان باید بدانند که کار اصلاحات اقتصادی نیازمند سرمایه اجتماعی است و دولت بیشتر از همیشه به آن نیاز دارد. اگر شخص رئیسجمهوری با حضور در تلویزیون شرایط بودجه و اقتصاد را به زبان ساده برای مردم توضیح دهد و در عمل نیز نشان دهد قدمی در جهت جراحی اقتصادی کشور برداشته است، احتمالا مردم نیز با روی بازتری از اصلاحات اقتصادی پیروی میکنند.
ساختار سنتی بودجه:
کشور ایران به دلیل ضعف ساختاری، همواره از وجود سازمانهای متعدد و موازی با هم رنج میبرد. وجود چند نیروی نظامی مستقل همچون سپاه، ارتش، بسیج و نیروی انتظامی در کشور، که هرکدام بودجه کلانی را به خود اختصاص میدهد، از نمونههای این مسئله است. در کنار این، سازمانهای عریض و طویل فرهنگیای وجود دارند که عمدتاً بهصورت موازی فعالیت میکنند و گزارشی از عملکرد خود را نیز بهصورت شفاف منتشر نمیکنند.
مصائب دولت بزرگ «نفتی»:
کشور ایران در طول چند دهه گذشته از طریق فروش نفت اداره شده است. از این رو مشابه بسیاری از دولتهای نفتی دیگر، به مالیات کسبوکارهای گوناگون و رشد و توسعه آنها بینیاز بود. این عدم پاسخگویی دولت در قبال هزینهکرد بودجهای خود، سبب شده است که ریختوپاشهای دولتی اوج بگیرد و در نتیجه آن، سازمانهای مختلف و با عملکرد مشابه تشکیل شد. حال دولتی که غرق در درآمدهای نفتی است، به این منبع ارزان ثروت دست پیدا کرده و با روشهای مختلف آن را بین سازمانهای مختلف ساخته شده تقسیم میکند. شکلگیری چند ده سازمان مختلف با وظایف عمدتاً یکسان و بدون خروجی مشخص و قابل گزارش، از مشکلات اصلی نظام بودجهریزی گذشته در ایران بوده است.
در ادامه به بررسی شیوه جراحی بودجه در بخشهای مختلف کشور خواهیم پرداخت:
سازمانهایی که مدام بیشتر میشوند
با وجود نهادهای موازی حاکمیتی با دولت، همچون بنیاد مستضعفان، بخشهای اقتصادی سپاه و ...، همچنان تعداد بسیار زیادی از نهادهای فرهنگی با بودجه دولت اداره میشوند. همانطور که گفته شد، کشوری که با پول نفت اداره میشود، پاسخگویی دولت آن به مردم حداقلی خواهد بود. کشورهایی با ثروتهای عظیم خدادادی، عموماً با فروش این داراییها اداره میشوند و همین پول میتواند زمینهساز فسادهای گسترده نیز باشد. این جنس از سازمانها نیز با وجود چنین شرایطی بهصورت مداوم رشد کردند. نمونه آن را میتوان در جدول 17 بودجه کشور پیگیری کرد. این جدول که ابتدا با معرفی 9 سازمان پر میشد، با افزایش سازمانهای مختلف در کشور مدام گسترش پیدا کرد. البته انتشار جدول 17 بهصورت گذشته در بودجه 98 تکرار نشد، اما با انتشار میزان بودجه مؤسسات فرهنگی مختلف مشخص میشود چه میزان از بودجه کشور به دست سازمانهای فرهنگی مختلف میرسد. البته صداوسیما هیچگاه زیربخش جدول 17 نبوده است اما به دلیل اینکه این سازمان دولتی بودجه زیادی را طلب میکند در این بخش آورده شده است.
بودجه رسانهای و فرهنگی:
گمانهزنی حول بودجه این سازمانها ارقام متفاوتی را به ما نشان میدهد. رقم اعلامی دولت 1703 میلیارد تومان است اما با اضافه کردن سازمانهایی همچون صدا و سیما و بسیاری از سازمانهای غیرشفاف زیرمجموعه وزارتخانههای مختلف کشور، این رقم احتمالا بیش از این ارقام اعلامی است. در جدول زیر به بررسی بخشی از این سازمانها در بودجه 98 میپردازیم.
با جمع زدن ارقام دریافتی این مؤسسات، که تنها بخشی از کل بودجه این سازمانها است، به عدد نزدیک به 4 هزار میلیارد تومان میرسیم که شامل بودجههای بسیاری از نهادهای حاکمیتی، همچون آستان قدس، بنیاد مستضعفان، شهرداریها و ... نمیشود. شاید با جمع زدن بودجههای فرهنگی و رسانهای این سازمانها عدد مذکور دو تا سه برابر رقم مورد اشاره باشد. همچنین برداشت منابع مالی سازمانی همچون صدا و سیما از صندوق توسعه ملی، در این ارقام آورده نشده است. ممکن است در نگاه اول این رقم در مقابل کل بودجه کشور ناچیز باشد؛ اما در مقایسه با عملکرد این مؤسسات در گذشته عدد بسیار بزرگی است. 3 راهکار عملیاتی برای کاهش این بخش از بودجه کشور در ادامه عنوان میشود.
1- خودکفایی مالی:
قدم اول اصلاح بودجه در این حوزه، خودکفایی مالی این مؤسسات است. مؤسسات فرهنگی و رسانهای مانند هر سازمان دیگری باید بتوانند محصول خود را به عموم مردم بفروشند و از این طریق کسب درآمد کرده و به خودکفایی مالی برسند. در این قسمت در هر بخش راهکاری در راستای خودکفایی مالی این مؤسسات ارائه شده است.
سازمانهای فرهنگی:
بسیاری از مؤسسات فرهنگی با در اختیار داشتن حجم بسیار بالای دارایی در کنار توانایی درآمدزایی از روشهای گوناگون، همچنان به استقلال مالی نرسیدند. بهعنوانمثال صداوسیمای جمهوری اسلامی که علاوه بر بودجه رسمی 1840 میلیارد تومانی، از صندوق ذخیره ارزی 150 میلیون یورو (معادل 1900 میلیارد تومان) برداشت کرده است که به دلیل وجود شرایط انحصار قابلیت درآمدزایی بسیار گستردهای دارد. در دنیایی که شبکههای پخش محتوای ویدیویی، در ازای مبلغ بسیار ناچیزی حجم نامحدودی محتوای تصویری بدون پخش تبلیغات در اختیار مخاطبان قرار میدهد، یک شبکه کاملاً انحصاری، که به گفته بسیاری از کارشناسان از کیفیت مطلوبی نیز برخوردار نیست، نمیتواند از طریق تبلیغات و جذب اسپانسرهای مختلف درآمد کسب کند. این خودکفایی مالی در بسیاری از سازمانهای دیگر نیز میتواند دیده شود.
حوزههای علمیه:
نظام گزارشدهی مالی منحصر به سازمانهای فرهنگی نیست، حوزههای علمیه نیز باید چنین گزارشهای مالی شفافی از میزان درآمدها و هزینههای خود داشته باشند. با توجه به اینکه حوزههای علمیه میتوانند به منابع مالی ناشی از خمس و زکات شهروندان دسترسی داشته باشند، این گزارشهای مالی باید شامل دریافتی این وجوه نیز باشد. اساسا در کشوری که با مشکلات شدید اقتصادی دستوپنجه نرم میکند، حوزههای علمیه میتوانند با استقلال مالی و انتشار گزارشهای مالی منظم، الگوی سایر بخشهای اقتصاد باشند. حتی این حوزهها میتوانند سرریز منابع ناشی از خمس و زکات شهروندان را در صورت امکان در راستای توسعه و آبادانی کشور هزینه کنند.
تفاوت سرانه دانشجو، دانشآموز و طلبه در بودجه 98:
در مقایسهای که توسط فکتنامه بین دانشجو و طلبه در سال 97 انجام شده است و با آماری که در سایر منابع همچون سایت ایران بودجه به دست آمده است، وضعیت سرانه دانشآموز، طلبه و دانشجو به صورت زیر است.
سرانه دانشجو:
در بودجه سال 98 مبلغ 18هزار و 562 میلیارد تومان برای آموزش عالی پیشبینی شده و رقم 7 هزار و 79 میلیارد تومان نیز به منظور آموزش پزشکی هزینه میشود. در مجموع میتوان عدد 25هزار و 641 میلیارد تومان را بودجه آموزش عالی و پزشکی کشور در نظر گرفت. از سوی دیگر بر اساس آخرین آمار موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، در سال تحصیلی ۹۴-۹۵ جمعیت دانشجویان در موسسات و دانشگاههای زیر نظر وزارت علوم 3 میلیون و 616 هزار و 114 نفر بوده است. که از این میزان 1 میلیون و 640 هزار نفر از این افراد در دانشگاههای غیردولتی در حال تحصیل هستند و در حدود 2 میلیون نفر در دانشگاههای دولتی تحصیل میکنند. با این حساب سرانه بودجه، با احتساب دانشگاههای غیردولتی در حدود 7 میلیون تومان است.
سرانه طلاب:
باز هم بر اساس اطلاعات سایت ایران بودجه، مجموعه اعتبارات مربوط به حوزههای علمیه در سال 1398، بیش از 1754.9 میلیارد تومان بوده است. علاوه بر این در بخش کمکهای مذهبی ردیفهای موقت، اعتبارات دیگری هم در نظر گرفته شده که در محاسبه از آنها صرف نظر میکنیم. در مورد جمعیت طلبهها اعداد کمی مختلف است. اگر بر اساس گفتههای مشاور وزیر کشور، جمعیت طلبهها را ۹۰ هزار نفر بدانیم، سرانه بودجه حوزههای علمیه، طبق آمار رسمی به ازای هر طلبه 19.5 میلیون تومان در سال 98 خواهد شد.
سرانه دانشآموز:
در مورد دانشآموزان وضعیت بدتر است. با توجه به بودجه 56 هزار میلیارد تومانی آموزش و پرورش در سال 98 و تعداد 14 میلیون دانشآموز در مدارس کشور، سرانه هر دانشآموز رقمی در حدود 4 میلیون تومان میشود.
نکته: لازم به ذکر است این اعداد مربوط به بودجه 98 است و ممکن است اعداد تخصیصی کمی متفاوت باشد.
2- ادغام:
سازمانهای گوناگونی که به دلایل مختلف، از جمله وفور درآمدهای نفتی تشکیل شدهاند، امروز با اتمام این منابع باید در یکدیگر ادغام شوند و هزینههای خود را تا سر حد امکان کاهش دهند. میتوان کلیه سازمانهای فرهنگی را با ادغام در یک سازمان مرکزی و تخصیص بودجه محدود، مدیریت کرد تا به خودکفایی مالی برسند.
3- انحلال:
از آنجایی که بودجه متعلق به همه مردم است، شیوه هزینهکرد آن نیز باید مطابق نیاز و خواستههای تمامی مردم ایران باشد. وجود چندین ردیف بودجه برای سازمانهای فرهنگی همچون سازمان تبلیغات اسلامی و موسسه نشر آثار امام خمینی، در حالی که این سازمانها خود میتوانند از راههای دیگری همچون موقوفات اداره شوند، به چه دلیل است؟ حتی در صورت پرداخت این بودجه به این سازمانها چه گزارش مالی شفافی از آنها در دسترس عموم قرار گرفته است؟
راهحل نهایی بودجه:در دوران جدید اقتصاد کشور که دیگر درآمد بادآورده نفتی منبع اصلی تأمین مالی دولت نیست، دولت و نهادهای حکومتی باید با مفهوم جدیدی به نام «پاسخگویی» روبهرو شوند. مفهومی که تا قبل از این کمتر به گوش دولتمردان رسیده است. هرچند از تیم کنونی دولت، به خصوص رئیس سازمان برنامه و بودجه، نوبخت، چنین انتظاری نمیرود؛ اما امیدواریم با بهینهکردن سمت هزینهها در بودجه 99 گامی در جهت آرامش اقتصادی و افزایش سرمایه اجتماعی برداشته شود.