Monday, Jan 6, 2020

صفحه نخست » عقل در روزمرگی، مثلث فاشیست شیعیِ خامنه ای / روحانی/ سلیمانی، و محمود دولت آبادی، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_2.jpgواقعیت این است در روند پرتو تغیر و تحول شخصیت آدمی، برخی آدمها به معنای واقعی رو به تحولند و برخی دیگر روح و باطن پنهانِ نامتحول خویش را بتدریج و بیش از بیش آشکار می‌کنند. این برخی دیگر، عموماً با روش و رفتار توده واری پیوند نزدیک داشته و بی آنکه بدانند یا بفهمند سر در آخور روزمرگی می‌نهند یا سر از آخور روزمرگی در می‌آورند و خیره سر به اطراف و اکناف رو به تحول می‌نگرند اما قادر نمی‌شوند تا از روزمرگی توده بُبرند و با خلاقیت‌ها و بیان مفهومی حقیقت، هدف و مسئولیت جدا از رفتار توده‌ای را به ثمر رسانند که بتبع این امر، بنفع توده نیز خواهد بود. معیار و ملاک سنجش واقعی برای نشانه‌های تحول شخصیت آدمی، برخوردار بودن از نیرو و توان بکارگیری عقل به امور است و نه امور به عقل. آنچه روشنفکری ما را در ید قدرت خود دارد برتری امور به نیروی عقل است و نه بالعکس برتری عقل به امور - تو بخوان خام و نرم کردن عقل در امور و آن را به اشغالش در آوردن -. محمود دولت آبادی نمونه برجسته این کار است و به همین صورت تشخص‌اش شکل می‌گیرد. وی به آنچه امور واقع است گردن می‌نهد و قادر نیست از بالا بدان بنگرد. مسئله آفرینی‌اش سرچشمه در چنین دست اندازی دارد و نرمخویی‌اش بالحاظ روانی، روانش را ساییده و از خود بیخودش کرده. آدمی بیخود شده با پفی مشتعل می‌شود و با تفی خاموش.

از خلال مضمون سخن فوق، می‌توان بیانی از تعریف روشنفکر را مد نظر داشت. یعنی تبیین حداقلی روشنفکر در این باشد که رفتار روشنفکر همان رفتار توده واری نیست. بازگشایی راز دیرینگیِ مخمصه‌ای که در آن حیران و سرگردانیم، ناشی از درهم آمیختگی رفتار «روشنفکری» و توده منشی (پوپولیسم) ست. آنچه اینروزهای ما را می‌سازد و ما را در خویش مستحیل و مستهلک کرده و بناچار بر سر فلان جنایتکار کُشته شده به جان هم می‌افتیم، از آنجا ناشی می‌شود که به غلط می‌پنداریم رفتار روشنفکر باید همانی باشد که رفتار توده است.

محمود دولت آبادی را بایست از این منظر نگریست. کسی که روشنفکر را به مسلخ یک شیخ با رفتار توده‌ای، می‌برد و حق رأی خود را به حساب جنایتکاری می‌ریزد که بهمراه رهبرش دستور گلوله باران جوانان عاصی شده از ستم آخوندی را می‌دهد و همزمان در سوگ جنایتکاری دیگر که قاتل جوانان سوری، عراقی و ایرانی ست و سپاه قدسش نقش مهمی در سرکوبی‌های خونین آبان ماه ۹۸ داشته، می‌نشیند. درست است دولت آبادی یک حق رأی دارد و می‌خواهد این حق را بنفع جناحی از حکومت اسلامی/فاشیستی خرج کند اما این عمل و رفتار در وجدان روشنفکری قابل جمع نیست که هیچ، حتا حق شهروندی هم به حساب نمی‌آید چونکه چنین رأی‌ای مشابه همان رأی پوپولیستی مردم آلمان به جمهور وایمار است. رفتار پوپولیستی و شهروندی از هم منفک‌اند. بنابراین رفتار جانبدارانه دولت آبادی که قلب ماهیت حقیقت است و کمترین اعتراض در قتل عام جوانان و کودکان در آبانماه از وی مشاهده نشده در عوض برای قاتل مدیحه و مرثیه می‌خواند، و تبکارانه گام در تقویت روحی حاکمان ظالم می‌نهد تا کامی بیش از این گیرد، کمترین وجدان روشنفکر را نمی‌توان در وی سراغ داشت.

اگر بخواهیم از منظر جدا از روش توده منشی یک برآورد و سنجش از آنچه در اینروزها رخ داده و جنایات مثلث خامنه ای/روحانی/ سلیمانی را بیش از پیش بر ملا کرده، داشته باشیم و نخواهیم تا حقیقت را ندانیم و بیشعور نباشیم یا اگر حقیقت را می‌دانیم تبهکار نباشیم و آن را کتمان نکنیم یا حافظانه نگوییم: «گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود»، در اینصورت می‌توانیم به یک نظر کلی مستقل در خصوص آنچه اتفاق افتاد و جمهوری اسلامی به بهترین وجه مشغول بهره بردن از آن است، برسیم.

نیکروز اعظمی
[email protected]



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy