Monday, Feb 24, 2020

صفحه نخست » نمی شد از اندونزی آموخت؟ کوروش گلنام

Kourosh_Golnam.jpgیک تاریخچه کوتاه

پس از یک کودتایِ ناموفق در 1965 در اندونزی، که آن را به حزب کمونیست آن زمانِ اندونزی "پ.ک.ا." نسبت دادند، کشتار گسترده ای با رهبری ژنرال سوهارتو از اعضا، هواداران، سمپات ها و به این بهانه حتا گروهی مسلمانان و شماری اندونزیایی که ریشه چینی داشتند، انجام گرفت. میزان قربانیان را از سَد هزار تا دو میلیون بر آورد کرده اند که این دومی بسیار اغراق آمیز است و تنها برآوردی است بدون سند که اعتبار ندارد. این سرکوب برنیرویِ ژنرال سوهارتو(2008 ـ1921 ) بسیار افزود و او در 1967 قدرت را از رییس جمهورسوهارنو تحویل گرفت و خود رییس جمهور شد.

دورانِ سوهارتو

سوهارتو از 1967 تا 1998 به مدت سی و یک سال رییس جمهور بود. دوران او را "دورانِ اندونزیِ نوین" نامیده اند. زیر ساخت و زیربنایِ پیشرفتِ اندونزی در دورانِ او شکل گرفت. پنج سال نخست حکومتِ او به کوشش در راه بر پایی یک دمُکراسی غربی می گذرد، راه بر سرمایه های خارجی گشوده شده و اقتصاد اندونزی رو به شکوفایی می گذارد. ولی چون همه تجربه هایِ تلخِ تاریخی، قدرت بی اندازه خودکامگی، سرکوب و فساد را نیز در پیِ خود می آورد. سوهارتو از 1970 به خود کامه ای مبدل می شود که هر آوایِ مخالفی را خفه کرده و اقتصادِ کشور در اختیار خود و خانواده اش قرار می گیرد به شکلی که بنا به گفته یکی از مبارزانِ راهِ آزادی پیشینه دارِ اندونزی در یک مستندِ تلویزیونی، که هفته ای پیش از کانالِ دانش و آگاهیِ تلویزیون سوئد پخش شد، حتا اکنون نیز بخش زیادی از اقتصادِ اندونزی در دستِ بازماندگانِ خاندانِ سوهارتو است. به هر رو نا خشنودیِ مردم از نبود آزادی و فسادِ حکومت هر روز بیشتر می شود تا هنگامِ بحرانِ مالی سال 1997 که اقتصادِ اندونزی بسیار لرزان و سست شده، جامعه به انفجار رسیده و سر به شورشِ همه جانبه ای بر می دارد و سوهارتو در 21 مه 1998 مجبور به استعفا می شود.

استعفا چگونه شکل گرفت؟

همه هدفِ این نوشته درست در همین پرسش نهفته است. چگونگی این استعفا می توانست درسی باشد برای خودکامه ای چون خامنه ای و حکومت ولایی او. امری که با شناخت از اندیشه و روش او و پیرامونیانش، شوربختانه ناشدنی می نماید.

شورش هایِ گسترده که شکل می گیرد، سوهارتو برای راضی کردن مردم در اندیشه جابجایی کابینه می افتد ولی یازده یا دوازده تن از وزیران نه تنها از همکاریِ با او سر باز می زنند که همگی خواستارِ بر کناری او می شوند. این یک سویِ ماجرا است، از دیگر سو سه تن از ژنرال های قدرتمند در مقام رهبرانِ نظامی به محلِ سکونتِ سوهارتو رفته و به او می گویند برای نگاهداشت یکپارچگی، آینده و سودِ اندونزی بهتر است شما استعفا بدهید. فردایِ آن روز سوهارتو استعفا داده و معاون او جانشینِ او می شود که اثر فراوانی در پیشرفت هایِ اندونزی می گذارد که بحثِ این نوشته نیست. همین اندازه گفته شود که در همآن مستندِ تلویزیونی آن مبارز پیشین به نکته مهم دیگری نیز اشاره کرد و گفت امروز ناداری و ناداران همچنان هستند ولی دستِ کم ما آزاد هستیم و می توانیم بدون ترس سخن گفته و انتقاد کنیم.

سه نکته مهم در این استعفا

1 ـ وزیرانی میهن دوست و بی باک از فرمانِ رییس جمهور خودکامه، سرپیچی کرده و خواهان استعفایِ او می شوند. نتیجه:

الف: دولت و وزیران معنا داشته و تنها ویترین و نمایش نبوده و کاربُرد داشته اند؛

ب: آینده میهن برایِ آنها بیش از پول و مقام ارزش داشته است؛

پ: رفتاری آن ها ضربه ای سهمگین به اعتبار سوهارتو وارد می کند.

2 ـ سه ژنرالی که به سوهارتو توصیه می کنند استعفا بدهد نیز همه موردهای آمده در بند 1 را درخود داشته اند. آن ها افسرانی شرافتمند و آینده نگر بوده اند.

3 ـ و این نکته مهم: پذیرش بی چون و چرایِ شکست از سویِ رییس جمهور سوهارتو و واگذاری قدرت، فردایِ همآن روز. او دست کم در این زمینه رفتار نیک و پسندیده ای از خود نشان می دهد.

این سه مورد اندونزی را از درگیری هایِ خونین، هرج و مرج، پرکندگی و پاره پاره شدن نجات داد. یاد آور شود که اندونزی دارای 13000 جزیره است که 6000 آن درخورِ سکونت است و برای دست یابی به استقلال از استعمارِ هلند در 1945 و حاکمیت بر همه این جزیره ها گذشته ای خونین داشته است.

آیا حکومت اسلامی به ویژه نظامیانِ میهن دوست نمی توانند از آنچه در اندونزی روی داد، درس آموزی کرده و به آینده ایران بیاندیشند؟



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy