اکبر گنجی - ویژه خبرنامه گویا
گفتار و رفتار رهبران جمهوری اسلامی در ۴۱ سال گذشته به گونه ای بوده که اعتماد به رژیم سیاسی روز به روز کاهش یافته است. کتمان حقیقت و دروغ گویی یکی از دلایل زوال تدریجی اعتماد بوده است. فقیهان به رهبری آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای حکومت را به «حقِ ویژهِ» فقیهان تبدیل کردند و از سرکوب و خشونت نیز برای دوام این تبعیض نهادینه استفاده بسیار کردند(گذار غیر خشونت آمیز از «جمهوری اسلامی» به یک «جمهوری سکولار ملتزم به دموکراسی و حقوق بشر و عدالت به مثابه رفع تبعیض های قومی و دینی و جنسی و طبقاتی» اعتماد آفرین است).
در این وضعیت، صرفِ راستگویی و شفافیت، اعتماد آور نیست. فرض کنید حکومت صادقانه و شفاف اعلام کند: «ما یک نظام دیکتاتوری هستیم که مخالفان را سرکوب و شکنجه می کنیم.» این صداقت و راستگویی اعتماد آفرین نیست. راستگویی و شفافیت باید با اقدامات بسیار دیگری همراه شود تا اعتماد آفرین گردد. راستگویی شرط لازم اعتماد است، نه شرط کافی آن.
آخرین موردِ کتمان و عدم شفافیت، تعداد دقیق مبتلایان به ویروس کرونا و تعداد جان باختگان مبتلایان به این ویروس است.اکثریت بالای مردم به آمارهای رسمی اعتماد نمی کنند. پنهان کاری همیشگی موجب شده تا مردم نه تنها به آمارها اعتماد نکنند، بلکه اعلام خطر رژیم را هم جدی نگیرند و به فرامین پزشکی درست راه های کاهش ابتلای به کرونا نیز توجه چندانی نکنند.
وضعیت بسیاری از شهرها بحرانی است. تمامی کشورهایِ گرفتارِ ویروسِ کرونا، وضعیت اضطراری اعلام کرده، مدارس و دانشگاه ها را تعطیل کرده و قرنطینه برقرار ساخته اند. ۶۵ میلیون نفر در جهان قرنطینه شده و ۳۰۰ میلیون کودک هم از مدرسه محروم شده اند. یک چهارم مردم ایتالیا قرنطینه شده اند. در کشورهای مختلف مردم به خوبی مقررات وضعیت اضطراری را رعایت می کنند، اما در ایران، بسیاری از مردم هیچ توجهی به این امر نکرده و از تعطیلاتِ بلند مدتِ ضروریِ برای خانه نشینی و خود قرنطینه سازی، برای سفر به شهرهای بحران زده (کرونا زده) استفاده می کنند.
شهروندانی که دست به این نوع اقدامات می زنند، چند کار انجام می دهند:
الف- خود را در معرض ابتلای قطعی ویروس کرونا قرار می دهند.
ب- بیماری را با خود حمل کرده و به شهرهای مختلفی که شیوع کمی داشته برده و عده بسیاری را بیمار می سازند.
پ- اگر زنده بمانند، در زمان بازگشت از سفر، بیماری را با خود به شهر محل اقامتشان آورده و دیگران را بیمار می سازند.
بدین ترتیب، اینها به جان خود و دیگران رحم نمی کنند. و این چیزی جز قتل و جنایت نیست. در این جا با مسأله ای اخلاقی و حقوقی روبرو هستیم.
اول- ممکن است فردی قصد خودکشی داشته باشد و این را حقِ خود بداند که خود را در معرض ویروس کرونا قرار دهد.
دوم- آیا همان فرد حق دارد همسر و فرزندان و دیگر اعضای خانواده خود را هم در معرض این بیماری کُشنده و مرگ قرار دهد؟
سوم- آیا همان فرد حق دارد دیگر هموطنان خود را به این ویروس کُشنده مبتلا سازد؟
این «خودزنی» و خودویرانگری است و دیگر نمی توان رژیم سیاسی را مسئول آن قلمداد کرد. جمهوری اسلامی مسئول بی کفایتی ها و کلیه کارهای نادرستی است که انجام داده و می دهد. اما مردم نیز مسئول رفتارهای خودشان هستند.
مبتلاسازی آگاهانه خود، خودکشی است. مبتلاسازی آگاهانه دیگران، قتل و جنایت است. با این تفاوت که در دیگر جنایات، قاتلان محاکمه و مجازات می شوند، اما در این مورد محاکمه و مجازاتی در کار نبوده و نیست.
اگر افراد - با استدلال اخلاقی کانت- به خدا و آخرتی باور داشته باشند، باید بدانند که در این مورد مسئول و پاسخگو خواهند بود. اگر هم به خدا و آخرتی باور نداشته باشند، وجدان اخلاقی آنان چگونه کُشتن آگاهانه زنان و مردان سالخورده را توجیه می کند؟
روشنفکری ما همیشه در تقابل با دولت به عنوان رژیم سیاسی «قهرمان» شده است. انتقاد از فرهنگ و رفتار مردم، قهرمان ساز نیست. ویروس کرونا شخصیت و رفتارهای همه ما را آشکار ساخت. تعداد بیشماری ایثارگرانه جان خود را فدای دیگران کردند، اما تعداد بیشماری نیز با نادیده گرفتن برنامه هایی که سازمان بهداشت جهانی برای مقابله با این ویروس ضروری می داند، جان همه را به خطر انداختند. اگر به جان خود رحم نمی کنید، به جان خانواده و هموطنان خودتان رحم کنید.
آدرس صفحه فیس بوک اکبر گنجی: https://www.facebook.com/AkbarGanji/
آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی: https://t.me/ganji_akbar/9627