در این نوشته فرض بر این است که دولت نخواهد توانست کوچکترین گرهای از مشکلات مردم باز کند، البته به جزگره کار رانت خواران خودی وریزه خواران سفره ولایت. این فرضیه در طول ۴۱ سال حاکمیت جمهوری اسلامی ثابت شده است. سیاستهای ازهم گسیخته رژیم، ناکارآمدی، موازیکاری، ندانم کاری، اولویت دادن به منافع شخصی و عدم مسئولیت پذیری مقامات رژیم ومهمترازهمه جهل که رژیم آن را در بسیاری از موارد فضیلت میداند، راه را برای بروز بحرانی بزرگ در سال جاری هموار میکند. سخنان اخیر روحانی به نقل ازایران اینترنشنال و این که "اگرفعالیتهای اقتصادی را تعطیل کنیم سی میلیون نفر گرسنه به خیابان میآیند و اگر بین دو تا دو و نیم میلیون نفر جان خود را به علت ابتلا به کرونا از دست بدهند ما به خاطر وضعیت اقتصادی و معیشت مردم نمی توانیم کشور را تعطیل کنیم(۱)" نشان از این دارد که رژیم نگران فروپاشی است و برای جلوگیری از آن از قربانی کردن مردم ابائی ندارد. البته روحانی به این نکته اشاره نمیکند که دو میلیون قربانی یعنی که ۵۰ میلیون مبتلا در کشور واین فاجعهای است که نه تنها تاروپود نظام، بلکه تاروپود کشور را ازهم خواهد گسیخت.
حتی اگر روحانی این حرف را نزده باشد بازهم در گفتههای سران نظام و تحلیلهای نهادهای وابسته دغدغه بروز اعتراضات مردمی و ناآرامیها و نهایتاً فروپاشی نظام وجود دارد. گزارش مرکز استراتژیک مجلس به وضوح این دغدغه را نشان میدهد. "در شرایط بحرانی کنونی دستگاهها برنامه منسجم عملیاتی و مشخصی برای شناسایی اقشار ضعیف و در معرض آسیب و برای حمایت اجتماعی ندارند" و هشدار می دهد که " تداوم این وضعیت باعث میشود اقشار ضعیف درمعرض آسیب، در مواجهه با این ویروس تاب آوری کمتری داشته باشند و رخدادهای دردناکی به همراه داشته باشد(۲)".
اعتراضات احتمالاً از ناحیه حاشیه نشینان، کارگران روزمزد، دارندگان مشاغل کوچک، دستفروشان، رانندگان و به طور کلی غیر حقوق بگیران شروع خواهد شد. کارتون خوابها، کودکان کار، زنان خیابانی، معتادان و متکدیان از گروههای بحران ساز دیگربرای دولت خواهند بود. دولت نه درایت و نه توان مالی لازم را برای حمایت از این گروهها و بخصوص حاشیه نشینها ندارد و بستههای حمایتی که برای این گروهها در نظر دارد، بیشتر به شوخی شبیه است. مردم به کمک دولتهای دیگر به مردم خود نگاه میکنند و آنگاه آن را با وام یک میلیون تومانی با بهره ۱۲ درصد که از محل یارانهها بازپرداخت خواهد شد مقایسه میکنند و حاصل آن جز خشم و ناامیدی از دولت ناکارآمد نخواهد بود. جالب است که رهبر مملکت از مردم میخواهد که رزمایش کمک به مستضعفان برگزار کنند وحال آن که خود میلیاردها دلار ثروت این مردم را در خزانه ولایت انباشته است. اکنون حتی خودیهای نظام پیشنهاد میدهند که برای کمک به مردم از اموال نهادهای وابسته به رهبری استفاده شود، ولی ایشان به روی خود نمی آورند. حاشیهنشینان بین ۱۳ تا ۱۹ میلیون برآورد میشوند که در اطراف شهرهای بزرگ سکنا دارند. این گروه به همراه سایر گروههایی که در بالا از آنها یاد شد، توان مالی لازم برای گذران زندگی در دوران قرنطینه را ندارند و در نتیجه شروع اعتراضات مانند سال ۹۶ به علت مشکلات معیشتی خواهد بود. در همین چند روز گذشته گزارشهایی از تجمعات اعتراضی مردم داده شده است که به عنوان نمونه میتوان از تجمع دست فروشان در جلوی ساختمان شهرداری تهران وتجمع رانندگان اتوبوس در شیراز نام برد. طبقه متوسط و بخصوص آنها که حقوق بگیر نیستند به شدت تحت فشار هستند و به اعتراضات خواهند پیوست. امکان پیوستن بازنشستگان به خاطر مشکلات معیشتی و جانبازان و بیماران خاص به علت کمبود دارو و درمان به معترضین وجود دارد. توان مالی طبقات فرودست نسبت به سال ۹۶ به مراتب کاهش پیدا کرده، ضمن اینکه بحران کرونا هم مشکلات آنها را بهنحو فزایندهای تشدید کرده است. زمانی که این طبقات فرودست بر سر دوراهی گرسنگی و بیماری قرار میگیرند دیگر چیزی برای باختن ندارند وهراس از شکنجه و کشتار نیز رنگ میبازد. از طرف دیگر، نیروهای امنیتی رژیم که در مشکلات معیشتی و بحران کرونا با مردم شریک هستند، دچار فرسایش میشوند و ترس از آلودگی سبب میشود که از آمدن به خیابانها طفره بروند. هماکنون گزارشاتی در دست است که نافرمانی، غیبت و تمارض در بین نیروهای امنیتی بسیار زیاد شده است. اقشار آسیب پذیر بزرگترین ناقلان ویروس خواهند بود. به موازات افزایش مبتلایان و مرگ عزیزان، مردم بیش از پیش به عمق فاجعه پی برده و کاسه صبرشان لبریز میشود. دولت در مقابله با ویروس کرونا در دو جبهه ناتوان است، قادر نیست با ایجاد محدودیت تردد و اتخاذ سیاستهای لازم، گسترش ویروس را کنترل کند ونیز قادر به درمان مبتلایان پس از آلودگی نیست. کمبود اقلام غذایی به تدریج محسوس خواهد بود و کشت بهاره به علت ویروس کرونا نسبت به سالهای قبل به مراتب کاهش خواهد داشت. تامین مواد غذایی از کشورهای خارجی نیز ساده نخواهد بود برای اینکه خود آنها نیز با این مشکل دست به گریبان هستند. مشکل اصلی مردم ایران، نظام ولایی و وجود رهبری است که در باره همه چیز تصمیم میگیرد بدون این که شجاعت پذیرش مسئولیت را داشته باشد و مصداق کامل این گفته افلاطون است "هرکسی می تواند واجد صفت شجاعت باشد به غیر از دیکتاتور".
کاوه کامرانیان
فروردین ۱۳۹۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ