علی جلالی - ایران اینترنشنال
پس از چهار دهه شعار «صدور انقلاب» و روی کار آمدن اسلامگرایان شیعه و تندرو در ایران، نظام جهانی شاهد تهدیدها و اتفاقهای گوناگونی از سوی رژیم حاکم بر ایران است.
تهدیدهای موشکی، ترور، قاچاق اسلحه و مواد مخدر ، دخالت و ایجاد انحصار و ناامنی و انشقاق در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی کشورهای منطقه خاورمیانه و دیگر نقاط جهان از جمله اقدامهاییاند که نظام حاکم بر ایران را به معضلی جدی در منطقه و جهان تبدیل کرده و در این بین، آسایش و امنیت مردم این کشورها نیز به شکلی مداوم و دنبالهدار تحت تاثیر قرار گرفته است.
در میان این تهدیدها میتوان به استفاده ابزاری از برخی شهروندان کشورهای منطقه برای مقاصد سیاسی و امنیتی نظام حاکم بر ایران اشاره کرد.
این نوع رویکرد سوداگرانه را که نیروی برونمرزی و امنیتی جمهوری اسلامی پیگیری میکند، با هدف قرار دادن افراد عادی در سطوح مختلف جوامع، آنها را به ابزارهای نظامی، امنیتی و جاسوسی تبدیل کرده است و در هر یک از این موارد، با خرج دلارهای نفتی، به جو ناامنی، ترور و تشتت اجتماعی در کشورهای منطقه دامن میزند.
در سالهای گذشته، نمونههای بسیاری از این موارد با عناوین گوناگون در کشورهای منطقه رخ داده است، از ایجاد نیروهای داوطلب و شبهنظامی گرفته تا شهروندانی که به کار ترور و جاسوسی و جمعآوری اطلاعات برای نیروی برونمرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغولاند و در قبال این کارها از پول و اموال عمومی مردم ایران، که سهم کودکان و مردم نیازمند این کشور است، بهرهمند میشوند.
البته این افراد در بخشهای جاسوسی و ترور برای نظام حاکم بر ایران، برخی خودخواسته و برخی ناخواسته و بهاجبار در دام نیروهای امنیتی ایران افتادهاند و به اشکال مختلف مورد سوءاستفاده این نیرو قرار گرفتهاند.
شاید در ابتدا، این پرسش مطرح شود که چرا باید به این روش امنیتی رژیم ایران ایراد گرفت، حال آنکه تمام کشورهای دنیا از روشهای کسب خبر و اطلاعات طبقهبندیشده و جاسوسی برای مقاصد سیاسی خود استفاده میکنند، پس چرا باید ایران را از این قاعده مستثنی دانست؟
منطقیترین پاسخی که به این پرسش میتوان داد این است که در دنیای امروز، روشهای کسب اطلاعات و خبر و جاسوسی خود به حرفهای پیشرفته تبدیل شده است و با فناوریهایی صورت میگیرد که کمترین درگیری انسانی و خطای فردی را به همراه داشته باشد تا پای افراد بیگناه و شهروندان ساده به مسائل امنیتی باز نشود. در جهان پیشرفته امروز، در فعالیتهای اطلاعاتی باید قواعد بازی و درگیر نکردن افراد معمولی و بیگناه را رعایت کرد. این در حالی است که جمهوری اسلامی بهشکلی غیرعادی و بهعمد از روشهای غیرحرفهای استفاده میکند و با سپر قرار دادن جوامع مدنی و استفاده از افراد ساده و معمولی برای کسب اطلاعات، انجام عملیاتهای نظامی و حتی تروریستی، دست به اقدامهای امنیتی خطرناک میزند و این همان چیزی است که باید به آن توجه ویژه داشت.
این مقاله با هدف بررسی موردی، تنها بهعنوان نمونه، یکی از آخرین خبرهای منتشرشده در این زمینه را بررسی میکند و پشت پرده آن را جستوجو میکند تا نشان دهد چگونه رژیم ایران در لباس دوستی و حمایت از اقشار جوان و آسیبپذیر ملتهای منطقه، در قالب تیمهای فرهنگی و رسانهای و ماموران امنیتی، در کشورهای مسلمان خاورمیانه عمل میکند.
شهروند جاسوس
چندی پیش، خبرگزاریهای معتبر جهان خبر دستگیری یک شهروند اسرائیلی به اتهام جاسوسی برای ایران را منتشر کردند.
در گزارشهای گوناگونی که تا امروز منتشر شدهاند، اطلاعات دقیقی از هویت و مشخصات متهم عنوان نشده ولی به نقل از مقامهای امنیتی اسرائیل، قرار است بهزودی خبرهای بیشتر و نتایج تحقیقات منتشر شود و ابعاد این ماجرا کاملتر برای مردم روشن گردد.
اما آنچه تا این لحظه میتوان به آن اکتفا کرد این است که شهروندی اسرائیلی با تحریک فرد واسطهای که از سوی بخش امنیتی جمهوری اسلامی ماموریت داشته مورد سوءاستفاده قرار گرفته و به دام برنامهها و نقشههای امنیتی این رژیم افتاده است.
به نوشته خبرگزاریها، شینبت (شاباک)، سازمان امنیت داخلی اسرائیل روز سهشنبه ۷ آوریل (۱۹ فروردین)، با انتشار بیانیهای، از دستگیری یک شهروند این کشور به اتهام «جاسوسی» برای جمهوری اسلامی خبر داد.
بر اساس گزارشها به نقل از منابع خبری اسرائیل، متهم مردی ۵۰ ساله است که در مظان اتهامهایی با درجه بالای امنیتی قرار دارد، از جمله تماس با عوامل اطلاعاتی دشمن، تصمیم به خیانت، دادن اطلاعات به دشمن با نیت ضربه زدن به امنیت اسرائیل، دریافت پول، از بین بردن مدارک و تلاش برای مخدوش کردن روند قضایی.
آنچه تاکنون از وظایف این شخص در قبال بخش برونمرزی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی عنوان شده است عبارتاند از جمعآوری اطلاعات از اماکن «امنیتی و راهبردی اسرائیل»، «ایجاد و تعمیق شکافها و اختلافها در جامعه اسرائیل» و «جذب افراد بیشتری که مایل به همکاری اطلاعاتی با ایران باشند» تا او بتواند این ماموریتها را به نیت عملی کردن «اقدام تروریستی علیه اهداف اسرائیلی در راستای برنامههای جبهه خلق برای آزادی فلسطین» عملی و اجرایی کند.
شاید یکی از نکتههای حائز اهمیت این باشد که او ماموریت داشته است تا قربانیان خود را از میان اعراب شهروند اسرائیل بیابد و این خود نکتهای مهم و قابل تامل است که در ادامه این مطلب به آن پرداخته خواهد شد.
به سادگیِ یک دوستی در فیسبوک
بر اساس بیانیه سازمان امنیت اسرائیل و به نقل از واینت و هاآرتص، مظنون در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، از طریق فیسبوک با خالد یمانی در تماس بود و این فرد واسطه را در آوریل ۲۰۱۸، در دانمارک و سپس، در سپتامبر همان سال، در پاریس ملاقات کرده و یمانی به او گفته بود که به نمایندگی از ایران، در جستوجوی همکارانی برای عملیات محرمانه علیه اسرائیل است.
بنا بر گزارشها، متهم در بازگشت به اسرائیل به یمانی اطلاع داد که نتوانسته از تلفن رمزگذاریشدهای که گرفته بود استفاده کند و در نتیجه، آن را دور انداخته و آدرس ایمیل تماس را از بین برده است.
البته آنطور که در گزارشها آمده است، شکارچیان امنیتی جمهوری اسلامی او را رها نکردهاند و دوباره با میانجیگری خالد یمانی، در فوریه ۲۰۲۰، در بوداپست سه دیدار دیگر با دو مامور اطلاعاتی ایران داشته و تلفن رمزگذاریشده دیگری همراه با پنج هزار یورو دریافت کرده است که در ادامه، قرار بر این شد تا در سفرهای آتی و دیدارهای دیگر، متهم در مورد ردوبدل اطلاعات و ماموریتهای مورد علاقه ایران در اسرائیل، بیشتر توجیه شود.
به گفته سازمان امنیت اسرائیل، متهم در ۱۰ و ۱۱ مارس ۲۰۲۰، از طریق تلفن رمزگذاریشده درصدد تماس با عوامل ایرانی یادشده برآمد و روز ۱۶ مارس، از آنها پیامی دریافت کرد که باز هم موفق نشد پیام رمزگذاریشده دریافتی را بخواند.
شینبت این مرد را متهم کرده است که در روز دستگیری، درصدد بود یک فلش حافظه و تلفن رمزگذاریشده را از بین ببرد.
خالد یمانی کیست؟
در گزارش سازمان امنیت اسرائیل، نام خالد یمانی بهعنوان رابط میان شخص اغفالشده و دستگاه امنیتی ایران مطرح شده است.
هرچند استناد به نامی که فرد متهم به جاسوسی عنوان میکند چندان قابل اتکا نیست و ممکن است نام واقعی فرد نباشد، با جستوجوهایی که نگارنده کرده، ردپای شخصی با این نام در دیپلماسی عمومی نظام جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه قابل مشاهده است.
میتوان به گزارشهایی اشاره کرد که در ۲۰ ماه مه ۲۰۱۵، برخی خبرگزاریهای داخل ایران منتشر کردند که در آنها، چند نام از جمله خالد یمانی در قالب تیم دیدارکننده با سعید جلیلی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در شورای عالی امنیت ملی و عضو شورای روابط خارجی ایران، به چشم میخورد.
در این گزارش که خبرگزاری فارس، رسانه نزدیک به سپاه پاسداران، منتشر کرده است، خالد یمانی بهعنوان مسئول کمیته جوانان لبنان به همراه گروهی متشکل از عبدالکریم شرقی، رییس جمعیت دوستی فلسطین و ایران، خالد بدیر، مسئول کمیته رسانه مطالعات، ماجده رمیتی، مسئول کمیته خانواده شهدا و اسرا، رنا سعدالدین، مسئول کمیته زنان در لبنان، علی موسی، مسئول کمیته اجتماعی و اردوگاهها در سوریه، و نضال عجوری، مسئول کمیته جوانان در سوریه، با سعید جلیلی دیدار کردند و در رابطه با تحولات فلسطین و منطقه به رایزنی پرداختند.
حال با توجه به موقعیت یمانی در سال ۲۰۱۵ و دیدار او با یکی از چهرههای بسیار تندرو و ضداسرائیلی نظام حاکم بر ایران و همچنین مسئولیت او تحت عنوان کمیته جوانان لبنان، میتوان دنباله فعالیتهایش در این بخش از منطقه خاورمیانه را در همراهی با سیاستهای جمهوری اسلامی در پوشش دوستیابی، کمیتههای جوانان، مراکز مطالعات رسانهای، حمایت از خانوادهای درگیر در اختلافهای منطقهای، حمایت از جریانهای دینی همسو و امور زنان و مهاجران فلسطینی و لبنانی و سوریهای در منطقه درک کرد.
دشمنی در نقاب دوستی
هرچند رژیم ایران ظرفیتهای گوناگونی را برای سوءاستفاده از مردم فقیر و کمسواد منطقه خاورمیانه به کار گرفته است، آنچه در نهایت، از این تحرکات و اقدامهای جمهوری اسلامی منتج میشود گرفتاری و دردسر مردم و کشورهای مسلمان منطقه است که با وعدههای دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی و با خرج میلیاردها دلار درآمد و ذخایر ارزی ایران، به ورطه ناامنی، درگیری، اختلاف، جنگ و ترور کشانده میشوند.
همیشه شکاف و انشقاق میان ملتهای منطقه وجود داشته و نظامهای بسیاری در طول تاریخ سعی در سوءاستفاده از این شکافها داشتهاند، اما آنچه امروز امنیت منطقه را تهدید میکند رژیمی است که با خرج ذخایر مالی مردم گرفتار ایران، ایجاد تیمهای متعدد دوستیابی و سیاستهای عمومی برای جذب اقوام و مردم منطقه، از شهروندان عادی کشورهای دیگر برای منافع امنیتی، ترور و تهدید سوءاستفاده میکند و در نهایت نیز آنها را در گرداب گرفتاری و ناامنی رها میکند و به دنبال قربانیان تازه میرود. این مساله تا روزی که این رژیم بر ایران حاکم باشد و تغییر همچنان ناممکن باشد ادامه خواهد داشت تا در سایه ناامنی منطقه و جهان، بقا و امنیت نظام را تضمین کند.