در بخش نخست کوتاه در باره شیوه کارِ پارلمان و نقشِ شاه، باید و نباید در کار او نوشته شد. اینک بهکوتاهی بهمهمترین پایههایِ پیشرفتِ سوئد، آزادی بیان و نشرِ اندیشه، آزادیِ کوششهایِ سیاسی/حزبی وانجمنی (در پایینترین تا بالاترین اندازه آن) پرداخته میشود.
آزادی بیان و نشر
ـ شهروندانِ سوئدی در بیانونشر اندیشههایِ خود، آشکار ساختنِ مدرکها و سندها برایِ دیگران، کنکاشوبررسی در هر زمینهای که باشد، آزادند. کسانی که شهروندیِ سوئد را نداشته و در سوئد هستند نیز چون شهروندانِ سوئدی از چنین آزادی و حقی بر خوردارند؛
ـ هر شهروندِ سوئدی آزاد است که هر مدرک و سندی راکه میخواهد برایِ انتشارِ در دسترسِ هر روزنامه و یا بنگاهِ خبری قرار دهد؛
ـ هر شهروند به شکلِ فردی نیز میتواند در هرموردی بهبررسیوکنکاش، تهیه مدرکوسند پرداخته، یا خود آن را منتشر کند و یا برایِ انتشار برایِ نمونه بهروزنامهای بدهد.
ـ آزادی بیان چه در نشریهها، چه در رادیو، تلویزیون، فیلم، ویدئو و هر گونه شکلِ آوایی دیگر در قانونِ اساسی تضمین شده است.
ـ هرگونه سانسور و فراهمآوردنِ هر بند و سَدِ دیگری در برابرِ بیان و نشر ممنوع است مگر موردی امنیتی به ویژه در مورد فیلم و ویدئو که قانون چهارچوب آنرا روشن نموده است.
ـ در آنچه بیان و منتشر میشود تنها یک تن مسئول است. اگر کتابی است نویسنده آن و اگر روزنامهای است سردبیرِ آن.
آیا در آزادی بیان و نشر مرز و بندی هم وجود دارد؟
بله وجود دارد که مهمترین بخشِآن در راستایِ پاسداشت و نگاهداری از راز و سِر زندگیِ خصوصیِ مردم است. امری بنامِ "وظیفه سکوت و رازداری" که از بنیان هایِ درست زندگیِ مردم و پایه مهمِ ایجادِ اعتماد در جامعه سوئد است. و دیگر، چنان که آمد، زمینههایِ امنیتِ کشور و جاسوسی است که نیاز به تفسیر ندارد. ولی در باره وظیفه راز داری:
این رازداریها کجامیباید انجام گرفته و بیان و نشر دانستهها، بزه بهشمار میآید؟
همه کارمندانِ دولت در برابرِ مراجعه کنندگان و بررسی مشکلِ آنها وظیفه رازداری دارند؛ برای نمونه سازمانِ یاوریهایِ اجتماعی، اداره کاریابی، پلیس، بهداری و بیمارستانها، اداره مهاجرت، وکیلها و یا حتا مترجمها و هر سازمان دیگری میباید راز دار بوده و دانستههای خصوصی را در هیچ جا مگر با دستور دادگاه و در موردهای ویژه، بیان نکرده و نشر ندهند. دادگاهها تا بزه کسی با سند و مدرک روشن و نشان داده نشده، حق انتشارِ نام و عکس متهم را ندارند. (برگرفته کوتاه شده از دادهها در راهنمای اجتماعیِ سوئد، برگ ۵۳۴/۵۳۵)
کوششهای سیاسی/اجتماعی، انجمنها
یکی از ویژگیهایِ ارزشمندِ دیگرِ جامعه سوئد، آزادیِ تشکیل انجمنهایِ گوناگون، کوششهای سیاسی باز و آزاد، وجود سندیکاهایِ توانمندکارگری، کارمندی و حتا کارفرمایان است. هر شهروند در جایگاه و کارِ خود دارای این حق است که عضو هرانجمنِ محلی و یا سراسری یا هر حزبی که میخواهد باشد و یا آن را بهوجود آورد.
بحثِ حزبها میماند برایِ نوشتهای جداگانه.
ولی انجمنها (یا آنچه ما تعاونی مینامیم):
به طور کلی دو گونه انجمن در سوئد وجود دارد:
ـ انجمنهای اقتصادی، مانند انجمن مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و یا انجمنِ دارندگانِ مسکن و... همه این انجمنها باید اساسنامه داشته و به امضای دست کم سه نفر عضو رسیده باشد. هر انجمن باید یک رئیس و حسابرس داشته باشد تا ثبتِقانونی شود.
ـ گونه دیگر انجمنهایی هستند که آنها را "انجمنهایِ باوری یا معنوی" میگویند که انگیزه تجاری و مالی ندارند مانند:
ـ انجمنهای دینی/مذهبی،
ـ انجمنهای سیاسی (سندیکاهایِ کارگری، کارمندی و یا کارفرمایان)،
ـ انجمنهایِ فرهنگی (هر آنچه که در پیوندِ با فرهنگ و هنر است از انجمنهای سراسریِ آموزگاران تا هنرمندان در رشتههایِ گوناگونِ هنری)،
ـ و انجمنهایِ ورزشی.
این انجمنها گذشته از اساسنامه، واژگونه گروه نخست، نه تنها رییس که میباید یک هیئت رییسه و حسابدار داشته باشند تا به ثبت برسند. ریزه کارهایِ بسیار در کار است که نوشته را به درازا میکشد ولی همه نشان از دقت و نظم در کوچکترینِ گوشههایِ کارها را دارد که البته گونهای بروکراسی اداری را نیز بهوجود آورده است که باید آن را پذیرفت زیرا همه در راستایِ زندگیِ بهتر برایِ مردم است. این انجمنها که بهشهروندان اجازه میدهد برایِ هر آنچه که دلخواهشان هست حتا اگر چهار تن باشند، انجمنی تشکیل داده و به کوشش بپردازند، از رگهایِ حیاتیِ پبشرفت و پویش در جامعه سوئد هستند. هر شهروند میتواند عضو هر شمار انجمن و یا هر حزبِ سیاسی که میخواهد، باشد.
یاریهای مالی دولت به انجمنها
شمارِ زیادی از این انجمنها هر ساله یاریهایِ مالی از سویِ کمونها، استانداریهایِ هفت ناحیه سوئد و یا دولت دریافت میکنند. شرطِ دریافتِ یاریِ مالی بسته به مکانِ و میزان آن بسته به کارکرد و دامنه کوششِ هرانجمن دارد. پایه یاریهایِ مالی به قرار زیر است:
ـ میزانِ برنامههایِ اجرا شده،
ـ امکانِ مالی سازمان اداره کننده (کمون، استان) آن مکان،
ـ یاریهایِ آموزشی (کلاسهایِ گوناگون که انجمنها تشکیل میدهند برای نمونه انجمنی ایرانی که کلاسی برایِ آموزشِ زبانِسوئدی و یازبانِ فارسی به کودکانِ و... هر موردِ دیگری تشکیل میدهد)،
ـ یاریهایِ مالیِ پایهای که همه انجمنها دریافت میکنند. (برای نمونه اجاره بهایِ مکانِ انجمن و دیگر نیازهایِ راه اندازی دفترِ یک انجمن چون تهیه تلفن، کامپیوترو...).
(با بهرهوری از کتابِ راهنمایِ جامعه سوئد برگهایِ۴۵۱/۴۵۲).
بنابراین، هرچه تلاشوکوشش بیشتر باشد، دریافتها نیز بیشتر است.
به حق سوئد را باید سرزمینِ انجمنها نامید که از بهترین جلوههایِ یک کشور پیشرفته دمُکرات است.
شوربختانه دراین سالها سوئد گرفتارِ دردسرهایِ فراوانی شدهاست که انگیزههایِ آن خود نیاز بهنوشته جداگانهای دارد و نگارنده در نوشتهای در باره حزب هایِ سیاسی و دگرگونیهادر چهره سیاسی امروز سوئد، به آن خواهد پرداخت.
در بخش آینده در باره استانداریها، کمونها، دامنهومیدانِ کار و توان هریک، وجودِ زیرساختهایی که گردشِ کار را در همه سیستم از پارلمان تا کمونها امکان پذیر کرده است، بهکوتاهی پرداخته خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
کد ۹۹، آیسییو، بهمناسبت روز پرستار، حسین نوشآذر
سوئد در سایه کرونا، شهاب فیضی