ماهرخ غلامحسینپور - ایران وایر
سایت حقوق بشری «ههنگاو» روز گذشته، بیست و نهم خرداد از وقوع یک قتل ناموسی دیگر در کرمانشاه خبر داد.
انتشار خبر مرگ زنی به نام «سمیه فتحی» از اهالی دهستان «قلعه زنجیر» محله «دره دریژ» کرمانشاه نشان میدهد که قطار خشونت و مرگ زنان ایرانی که به نام ناموس رخ میدهد، سر بازایستادن ندارد.
سمیه که متاهل و باردار بود به ظن رابطه با یک مرد جوان، به اجبار پدر، برادر و سایر اعضای خانواده مجبور به خوردن قرص برنج شد.
منبع مطلعی که این خبر را برای سایت «ههنگاو» ارسال کرده به این نکته اشاره کرده است که خانواده سمیه بعد از قتل او نه مراسم عزاداری برگزار کردهاند و نه هیچکدام از قاتلین، توسط نیروی انتظامی بازداشت شدهاند. روز گذشته البته پلیس کرمانشاه این خبر را تکذیب کرد و آن را ساخته تخیل سایتهای معاند خواند. این در حالی است که قتلهای ناموسی معمولا ابتدا از سوی منابع محلی افشا میشود و بعد پلیس آن را تایید میکند. منابع حقوق بشری معتقدند احتمال این که پلیس به دلیل افشای سلسلهوار چند قتل فجیع ناموسی از گفتن حقیقت امتناع کند، وجود دارد. یک فعال حقوق بشر به «ایران وایر» میگوید: «کارنامه جمهوری اسلامی در این سالها نشان داده که آنها به راحتی حقیقت را کتمان میکنند. نزدیکترین مثال آن پنهان کردن اصابت موشک سپاه به هواپیمایی اوکراینی بود. بنابراین ما بیشتر به منابع محلی اعتماد داریم تا پلیس. البته ممکن است این خبر هم اشتباه باشد اما همانقدر که احتمال اشتباه وجود دارد، احتمال پنهانکاری توسط پلیس هم وجود دارد.»
حتی اگر خبر تکذیب قتل سمیه هم درست باشد خرداد ۹۹ را میتوان خرداد خونین قتلهای ناموسی نامید.خردادماه امسال با خبر قتل «هاجره»، زن باردار بلوچی که به دست همسرش در سراوان به شکل فاجعه باری به قتل رسید، آغاز شد و پسازآن با خبر قتل «رومینا اشرفی» در سفیدسنگان به دست پدرش با داس، «فاطمه برحی» که سرش بهطور کامل توسط همسرش در حاشیه شط بهمنشیر در آبادان بریده شد، «ریحانه عامری» در کرمان که مورد ضرب و شتم پدرش قرار گرفت و پیکر نیمهجانش در بیابانهای اطراف کرمانشاه رها شد تا جان داد و «سمیه فتحی» که گفته میشود در کرمانشاه که با خوراندن قرص برنج به کام مرگ فرستاده شد به انتها رسید.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
درحالیکه خبرگزاری رکنا، دادستانی و نیروی انتظامی کرمان در مورد انگیزه و شیوه قتل ریحانه عامری اخبار ضدونقیضی منتشر میکنند یکی از وابستگان نزدیک این دختر جوان که مایل به ذکر نامش نیست اطلاعات تکاندهندهای از روز قتل ریحانه در اختیار ایرانوایر قرار میدهد.
او میگوید پدر ریحانه بعدازآنکه دخترش را مورد ضرب و شتم قرار داده و کشته است به خانه برگشته، نهارش را میل کرده، خواب بعدازظهرش را هم رفته و بعدازآن از همسرش درخواست یک لیوان چای هم کرده و مادر ریحانه به او چای داده است.
به گفته این منبع آگاه «مادر ریحانه که برای برداشتن داروهایش که بغل فریزر و در طبقه پایین منزل بوده به آنجا مراجعه میکند متوجه میشود که پتویی که آنجا پهن کرده بوده، بهم ریخته است. پتو را برمیدارد که تا بزند که میبیند گوشه پتو خونی است. او بهمحض آنکه متوجه خون روی پتو میشود خودش را به یکی از اتاقهای منزل رسانده و به یکی از دخترهایش که ازدواج کرده و منزلش نسبت به بقیه دخترها به او نزدیکتر بوده زنگ میزند و ماجرا را شرح میدهد.»
مادر ریحانه به دخترش گفته که از صبح ریحانه را ندیده ولی متوجه خونآلود بودن پتو شده است. او از خواهر ریحانه درخواست میکند که هر چه سریعتر خودش را به آنجا برساند، چون پدرشان تهدید کرده بوده که قصد کشتن ریحانه را دارد و حالا وجود پتوی خونآلود او را بهشدت نگران کرده است: «چندی قبل از این اتفاق تلخ، پدر ریحانه که بهشدت مخالف فعالیت ریحانه در حوزه مدلینگ بود بعد از مشاجره با ریحانه آنقدر با چوب او را کتک زده بود که هر دو پای ریحانه بر اثر ضرب و شتم شکسته بود و مدتی بهکلی توی خانه زمینگیر شد و نتوانسته بود سرکار برود.»
خواهر ریحانه بعد از تلفن مادر بهسرعت راهی خانه پدری میشود و با همراهی مادرش به هر نحوی که شده پدر را راضی میکند که برای انجام کارهای عقبمانده از خانه خارج بشود. بهمحض رفتن پدر آنها بهسرعت در اتاق ریحانه را میشکنند و میبینند که اتاق کاملا بهم ریخته است و با دیدن صحنه اتاق مطمئن میشوند که اتفاق تلخی آنجا رخ داده است.
بنا به اظهارات این منبع آگاه «همانطور که منتظر رسیدن پلیس صد و ده بودهاند مادر ریحانه شروع میکند به جمعآوری لباسهایی که کف اتاق ریخته بوده و سعی میکند وسایل شخصی ریحانه را گردآوری کند ولی با برداشتن تکههای لباس متوجه میشود زیر لباسها و همه جای کف اتاق پر از خون است و آن لباسها را عمدا برای پوشاندن خونهای کف اتاق آنجا ریختهاند.»
آنها به پلیس زنگ میزنند و پلیس صد و ده به آن مادر و دختر آموزش میدهد تا با ترفندهای پلیسی پدر را به خانه بکشانند و دستگیر کنند. پدر ریحانه از همان لحظه اول اظهار بیاطلاعی میکند و میگوید که کاری نکرده و جای دخترش را تا ساعت یازده شب نشان نمیدهد این در حالی است که ریحانه به تشخیص پزشکی قانونی تا ساعت نه شب، یعنی دو ساعت پیش از اعتراف پدر در بیابانهای اطراف کرمان زنده بوده است.
به گفته این منبع مطلع آنچه دل مادر و خواهر ریحانه را سوزانده این موضوع است که قاتل حتی از پتویی که دور کالبد طفلش پیچانده بوده هم نگذشته و آن را با خودش به خانه برگردانده، این در حالی است که تن دخترک در گرمای بیابان سوخته بوده و پزشکی قانونی هنگام دیدار آخر به مادر و خواهران مقتول توصیه کرده به بدنش نگاه نکنند، چون زیر نور آفتاب شدید منطقه تاولزده و سوخته است. چهره ریحانه کبود و خونآلود بوده و رد کبودی تا زیر چشمهای پفکرده دخترک و دور بینی و انتهای صورتش کشیده شده بوده.
به گفته این منبع آگاه، نیروی انتظامی کرمان از روز گذشته همچنین عباس، نامزد ریحانه را هم دستگیر کرده، به ظن اینکه احتمالا او در مورد شرایط مرگ ریحانه به بیبیسی و سایر رسانههای خارج از ایران اطلاعرسانی کرده است: «عباس نامزد ریحانه بود و خانوادهها در جریان رابطه آنها بودند. او را هم از دیروز دستگیر کردهاند، گروه دوستان ریحانه را هم بینصیب نگذاشتهاند و گوشیهای تلفن آنها را گرفتهاند و آنها را مورد بازخواست و سوال و جواب قرار دادهاند.»
به گفته این منبع آگاه زمانی که خواهران ریحانه در پاسگاه پلیس جمع شده و شروع به گریه و زاری میکنند و شهادت میدهند که پدرشان همیشه ریحانه را کتک میزده، پدرشان آنها را تهدید کرده که اگر حرفی در مورد آن خشونتها به پلیس بزنند نفر بعدی خودشان خواهند بود.
معاون فرماندهی انتظامی استان کرمان میگوید پدر ریحانه عامری از قتل دخترش پشیمان است. او دخترش را نه با تبر که با یک «میله آهنی» به قتل رسانده است. همزمان «دادخدا سالاری»، دادستان کرمان نیز مدعی شده که پدر ریحانه قصد کشتن دخترش را نداشته و این قتل یک حادثه منجر به فوت بوده است.
«شروین سلطانزاده»، وکیل دادگستری معتقد است فرهنگ و تربیت اشتباه و کوتاهی قانون، باعث شهامت و شجاعت مرتکبین قتلهای ناموسی میشود.
«ازیکطرف، آموزههای اشتباهی که ما از کودکی در مورد ناموس میبینیم برای ما چنین وظیفه اشتباهی را تعریف میکند که برای جان دیگری تصمیم بگیریم و از سوی دیگر مجازاتهای بازدارنده که باید حرکت کور سنت را متوقف کند در حمایت از قربانی کمیتش میلنگد و کافی نیست.»
سلطانزاده به لایحه «حمایت از زنان» اشاره میکند که حسن روحانی بعد از مرگ رومینا اشرافی دستور پیگیریاش را داده است و در مورد کارایی این لایحه اظهار تردید میکند: «این لایحه از سال ۱۳۹۰ و بعد از تدوین، به بهانه غربی بودن و اینکه پتانسیل برهم زدن نظام خانواده و بالا بردن آمار طلاق را دارد، مسکوت و بلااستفاده ماند و دهها بار از اول تا انتهایش را بازنویسی کردند و آنقدر اختهاش کردند که عملا کارایی ندارد و آنچه از آن باقیمانده بازدارنده خشونت یا مرگ ناموسی نیست و حتی در مواردی علیه حقوق زنان عمل میکند؛ مثلا تجاوز جنسی در زندگی زناشویی، ازدواج کودکان یا ازدواج اجباری در آن نادیده گرفته شده است.»
سلطانزاده به تناقض موجود در روند انتشار خبر قتل ریحانه عامری از سوی یک خبرگزاری رسمی که باید مدافع قانون و حق قربانی باشد اشاره میکند و میگوید وقتی ساختار روشنی برای مقابله با این قبیل خشونتها وجود ندارد و سردرگمی در همه ارکان جامعه و ازجمله از سوی رسانهها، دادستانی، مجریان قانون و مسئول امر موج میزند.»
با اشاره شروین سلطانزاده، نگاهی به اخبار منتشره از سوی خبرگزاری رکنا که برای نخستین بار به موضوع مرگ ریحانه عامری پرداخته است میاندازیم. این خبرگزاری ساعت پنج بعدازظهر روز بیست و هشتم خردادماه، یعنی یک روز پس از مرگ ریحانه عامری، با تهیه یک ویدیو با مجریگری «مهدی ابراهیمی»، سردبیر این رسانه توضیح میدهد که ریحانه عامری قربانی غیرت مردان خانواده شده و او سه سال قبل از این واقعه هم توسط پدرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و با وساطتت خواهرش از مرگ نجات یافته است و پدر ریحانه لحظهبهلحظه جان دادن دخترش را تماشا میکرده است.
این خبرگزاری همچنین از قصد قبلی قاتل در خصوص کشتن دخترش مینویسد و توضیح میدهد که شب یکشنبه وقتی ریحانه دیروقت به خانه رسیده، پدر، تصمیم میگیرد او را به قتل برساند. او صبح روز بعد دخترش را به قتل میرساند و جنازه مقتول را به بیابانهای اطراف کرمان کشانده و همانجا رها میکند.
به نوشته این خبرگزاری، ریحانه تا ساعت یازده شب زنده بوده و پدرش که مرتبا به او سر میزده، با اورژانس تماس نمیگیرد تا درنهایت دخترش تسلیم مرگ میشود.
اما همین خبرگزاری به فاصله بیستوچهار ساعت بعد با حمایت ضمنی از پدر ریحانه عامری مینویسد او در تمامی مراحل بازجویی با گریه اظهار پشیمانی و ندامت میکند.
به نقل از رکنا، ریحانه عامری به علت دزدیهای مکرر دوستپسرش از کارگاه پدر ریحانه به قتل رسیده اما کانالهای ضدانقلاب با ناموسی نشان دادن قتل ریحانه و پروبال دادن به شیوه قتل این دختر سعی در جریحهدار کردن افکار عمومی دارند درحالیکه انگیزه واقعی پدر، نه ناموسی بلکه مسایل مالی بوده است.
شروین سلطانزاده معتقد است اگر یک نفر به دلایل ناموسی یکی از وابستگانش را بکشد، این امیدواری وجود دارد که قانون با او با مماشات برخورد کرده و مجازات جدی برایش در نظر گرفته نشود چون شرع بر چنین مرگی صحه میگذارد. بنابراین حداکثر مجازات به لحاظ جنبه عمومی جرم سه تا ده سال زندان است که البته در بیشتر مواقع چون شاکی خصوصی وجود ندارد، مجازات زندان چندان جدی گرفته نشده و قاتل با وثیقه یا مرخصی به بیرون از زندان منتقل میشود.
روز گذشته «عباس مسجدی آرانی»، رییس سازمان پزشکی قانونی کشور در یک نشست خبری و در حضور خبرنگاران گفت سال گذشته ۸۵ هزار و ۴۲۰ مورد پرونده همسرآزاری در این سازمان به ثبت رسیده است. او در این جلسه مطبوعاتی اشارهای به آمار قتلهای ناموسی در کشور نکرد.
«الی خرسندفر»، جامعهشناس و فعال حقوق زنان در گفتوگو با ایرانوایر معتقد است حکومت همواره از ارایه آمارهای مرتبط با آسیبهای اجتماعی بهشدت پرهیز کرده و گزارش قتلهای ناموسی یا از طرف خانواده و طایفه لاپوشانی میشود و یا حتی در مواردی، گزارش غیرواقعی و ساختگی در مورد صحنه قتل به پلیس داده شده است و به همین دلیل هم ما در مورد آمار واقعی قتلهای ناموسی چیز زیادی نمیدانیم.
او در پاسخ به این سوال که چرا این روزها با افزایش قتلهای ناموسی مواجهیم توضیح میدهد که شاید ما با افزایش رسانهای شدن این قتلها توسط مردم و شهروند خبرنگارهایی که وقوع آنها را گزارش میکنند، مواجه باشیم و نتوانیم ادعا کنیم که آمار قتلها افزایش یافته بلکه فقط مسیر اطلاعرسانی این اتفاقات هموارتر شده باشد.