کیهان لندن - اواخر ماه اوت ۲۰۱۹ (شهریور ۱۳۹۸) با اوج گرفتن تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی محمدجواد ظریف به پکن رفت. هدف از این سفر مذاکره با وانگ یی وزیر خارجه چین در مورد الحاق مفاد و تغییرات جدید در قراردادی بود که در سال ۲۰۱۶ میان ایران و چین امضا شده بود.
تغییرات مهم جدید بر اساس «مشارکت جامع استراتژیک» از جمله در زمینهی امنیتی و نظامی بود که البته علنی و اطلاعرسانی نشد. محتوای این قرارداد ۲۵ ساله نخستینبار در سپتامبر ۲۰۱۹ (شهریور ۱۳۹۸) در وبسایت پترولیوم اکونومیست به نقل از یک منبع ایرانی بدون ذکر نام منتشر شد.
در همان دوران محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به چین سفر کرد تا با تعدادی از مقامات نظامی این کشور به گفتگو بپردازد. او در دیدار با وو جیمینگ رئیس دانشگاه عالی دفاع چین در پکن گفت، «ظرف چند سال گذشته روابط چین و ایران به سمت روابط راهبردی تغییر کرده و روز به روز در حال بهبود است».
همچنین گفته شد «ارتقای دیپلماسی دفاعی» از مهمترین اهداف سفر باقری به چین بوده و تفاهمنامههایی در این مورد امضا شده است اما جزییات آنها مشخص نیست.
به نوشته پترولیوم اکونومیست طبق مفاد جدید قرارداد ایران و چین قرار شد پنج هزار نیروی امنیتی چینی برای محافظت از شرکتها و پروژههای این کشور در ایران مستقر شوند. اما مسئله این بود که مقامات جمهوری اسلامی اساسا انعقاد چنین قراردادی را انکار میکردند.
هرچه شدت فشارهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد و احتمال مذاکره میان تهران و واشنگتن کمتر شد مباحثات در مورد اینکه دولت دونالد ترامپ سیاست تغییر رژیم در ایران را دنبال میکند بیشتر شد. مسئلهای که مسئولان ارشد جمهوری اسلامی به وضوح از آن ابراز نگرانی میکنند و حتی از مسکو به جمهوری اسلامی سیگنال میرسد که آمریکا به دنبال تغییر رژیم ایران است و نماینده روسیه در شورای امنیت آن را در نشست مجازی اخیر بار دیگر مطرح کرد.
شماری از تحلیلگران از جمله کریستین امانپور ژورنالیست CNN حتی شکار قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس در بغداد را دلیلی بر تصمیم ترامپ برای تغییر رژیم در ایران ارزیابی کردند.
در محافل سیاسی همچنین مطرح شده که مفاد تازهای که جمهوری اسلامی به قرارداد ۲۵ ساله با چینیها اضافه کرده مرتبط با مسائل امنیتی است. از بعضی مفاد منتشرشده این قرارداد میشود فهمید جمهوری اسلامی باج بزرگی به چین داده به امید آنکه اگر شرایط اضطراری و فشارهای داخلی و خارجی به تهدید جدی برای حاکمیت جمهوری اسلامی تبدیل شدند، پکن به کمک آن بیاید. تئوری «نگاه به شرق» که علی خامنهای مدام بر آن تاکید میکند یکی دیگر از نشانههای دلبستگی و وابستگی جمهوری اسلامی ایران هم به روسیه و هم به ویژه به رژیم کمونیست چین است که الگو قرار گرفتن آن برای زمامداران رژیم در زمان علیاکبر هاشمی رفسنجانی مطرح شد و همچنان طرفداران جدی در حکومت دارد.
پس از خروج آمریکا از برجام در هشتم ماه ماه ۲۰۱۸، دولت چین در دور زدن تحریمها به جمهوری اسلامی کمک کرد اما به تدریج با محدودیتهای زیادی روبرو شد. مجازات چندین شرکت چینی سبب شد بسیاری از شرکتها همکاری خود با ایران را قطع کنند. شرکت مخابراتی «هوآوی» که سابقه همکاری با جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراضات داخل ایران را دارد به اتهام فروش تجهیزات مخابراتی توسط وزارت خزانهداری آمریکا مجازات شد.
اکنون در رژیم ایران این پرسش بطور جدی مطرح است که آیا جمهوری اسلامی میتواند روی چین به عنوان تکیهگاهی در مقابل فروپاشی یا تغییر نظام حساب کند؟
هرچند که تحلیل و صحبت در مورد مسائل امنیتی در ایران دردسرساز است و برای تحلیلگران داخلی هزینه دارد اما برخی از رسانهها کم و بیش و با احتیاط به این موضوع پرداختهاند.
جمهوری اسلامی و چین دو رژیم اتحادناپذیر
دکتر محسن شریعتینیا تحلیلگر مسائل ایران و استاد دانشگاه «بهشتی» (دانشگاه ملی ایران) در مقالهای که چهارشنبه ۱۱ تیر در روزنامه «دنیای اقتصاد» منتشر شده مینویسد: «چین با حدود ۸۰ کشور روابط خود را در قالب «مشارکت راهبردی» تعریف کرده است. مشارکت راهبردی به معنایی که در سیاست خارجی چین به کار میرود و در بیانیه مشترک و نیز احتمالا سند آمده، با «اتحاد» تفاوت کلیدی دارد. در اتحاد، شبیه آنچه در بند ۵ پیمان ناتو آمده، طرفین به یکدیگر تعهد امنیتی میدهند. اما در مشارکت راهبردی که چین تعریف کرده است این کشور تعهد امنیتی سنگینی بر عهده نمیگیرد. از همین روست که چین با ۸۰ کشور موافقتنامه مشارکت راهبردی دارد اما تنها به پاکستان و کره شمالی تضمین امنیتی تلویحی داده است. بنابراین آنچه اهمیت دارد آن است که «کار راهبردی» با «مشارکت راهبردی» تا چه میزان همپوشانی دارند».
شریعتینیا در ادامه نوشته با وجود حدود ۲۰ میلیارد سرمایهگذاری چین در ایران پس از توافق اتمی، با خروج آمریکا از برجام این برنامهها به جایی نرسید و تجارت دو کشور نیز به شکل محسوسی کاهش یافت.
چرخههای انتخاباتی در ایران طومار هر اتحادی را در هم میپیچد
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه «ایران و چین هر دو به دلایل متفاوت بازیگران اتحادگرایی نیستند» مینویسد: «نظام سیاسی ایران برآمده از انقلابی ضداتحاد با قدرتهای بزرگ است، انقلابی که به طولانیترین اتحاد ایران با قدرتی بزرگ پایان داد. قانون اساسی کشور نگرش مثبتی به اتحاد با قدرتها ندارد و روایت مسلط از تجربه تاریخی تعامل با قدرتهای بزرگ هم تراژیک است. شاید کمتر واژهای در فرهنگ راهبردی ایرانیان بتوان یافت که چون ترکمانچای تلخ، گزنده، نماد عظمت از دست رفته و آیینه تحقیر ملی باشد. فضای سیاست داخلی در مورد تعامل با چین به شدت قطبی شده تا جایی که بنیانگذاران نگاه به شرق هم در مورد این سند هشدار میدهند. مهمتر آنکه چرخههای انتخاباتی در ایران بالقوه میتواند طومار هر اتحادی را در هم بپیچد».
شریعتینیا توضیح داده «در چین هم اتحاد با دیگران بطور تاریخی، سنتی در تعاملات بینالمللی نبوده و حتی اتحاد با شوروی هم فرجام تلخی یافت. مهمتر آنکه چین هنوز آمادگی پرداخت هزینههای اتحاد و تولید چتر امنیتی را ندارد. آمریکا با ۷۰ کشور قرارداد اتحاد و همکاری امنیتی دارد اما چین تنها دو کشور را حمایت نسبی امنیتی میکند: کره شمالی و پاکستان».
این تحلیلگر در ادامه تاکید کرده دولت چین تمایلی به افزایش ریسک شرکتهایش برای همکاری با ایران ندارد و به همین دلیل است که ایران و چین «سرمایهگذاری و تجارت» آنها به «تجارت محدود» تنزل یافته است.
جهان امروز جهان فروپاشی توافقهاست
دکتر محسن شریعتینیا در پایان مقاله خود در «دنیای اقتصاد» مینویسد «نقشه راه روابط ایران و چین در جهانی تدوین میشود که بطور فزایندهای سیال میشود. جهان ما ناشی از پیامد کُرونا در چند ماه به اندازه چند دهه تغییر کرده است. این سیّالیت تداوم خواهد یافت و کشورها را در مسیرهای جدیدی قرار خواهد داد. مهمتر آنکه نقشه راه در جهانی تدوین میشود که جهان فروپاشی توافقها است. برجامی که به روایتی ۱۲ سال بر سر آن مذاکره شد ۲ سال بیشتر دوام نیاورد. بنابراین نه میتوان این سند را نماد دورهای جدید در روابط برشمرد و نه اهمیت آن را نادیده گرفت. طراحی استراتژیها و اسناد اهمیت چندانی ندارد، اجرای آنها اهمیت کلیدی دارد».