کیهان لندن - کشورهای اروپایی و آمریکا در سالهای اخیر در زمینههای مختلف، مواضع متفاوت و در برخی موارد کاملا متضاد اتخاد کردهاند که پرونده جمهوری اسلامی بدون شک یکی از آنهاست.
برخلاف آنچه میتواند در نگاه اول به نظر آید، اگرچه این تفاوتها میتوانند چشمگیر باشند، ولی بسیاری از نگرانیها در مورد عملکرد و رفتار جمهوری اسلامی بین دو سوی آتلانتیک مشترک است و کشورهای اروپایی حتی شاید بیش از آمریکا نگران سیاستهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی و آشوبآفزینیهای تهران در منطقه باشند.
جمهوری اسلامی، نگرانی مشترک اروپا و آمریکا
برنامه موشکی جمهوری اسلامی تهدید مستقیمی برای آمریکا نیست. برخی از کشورهای اروپایی ولی در تیررس این موشکها قرار دارند. در گذشته گروههای تروریستی جمهوری اسلامی و همچنین تروریستهای تحت حمایت آن در اروپا فعال بودهاند؛ در حالی که خبری از حضور فعال آنها در خاک آمریکا در دست نیست. نقش مخرب جمهوری اسلامی در بسیاری از کشورهای منطقه از نگرانیهای عمده کشورهای اروپایی است. مقامات ارشد اروپا بارها به این خطرات اشاره کردهاند و خواستار کشاندن مجدد جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره برای دستیابی به توافق جامعتری شدهاند. دقیقا همان مذاکراتی که دونالد ترامپ خواهان آغاز آنهاست و تا کنون با پاسخ منفی جمهوری اسلامی مواجه شده است.
با توجه به این شواهد این پرسش مطرح میشود که چرا سیاستهای دو سوی آتلانتیک در قبال جمهوری اسلامی ، با وجود نگرانیهای مشترک، همسو به نظر نمیرسد؟ برخی معتقدند که منافع اقتصادی کشورهای اروپایی در جمهوری اسلامی دلیل این تفاوت است. نگاهی به آمار مبادلات اقتصادی بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا تردیدهای بسیاری در این زمینه مطرح میسازد. در سالهای پس از امضای توافق هستهای و برداشته شدن تحریمهای اقتصادی، مشخصا در سال ۲۰۱۷، حجم مبادلات اقتصادی اتحادیه اروپا که در آن سال ۲۸ کشور را در بر میگرفت و بریتانیا هنوز از این اتحادیه خارج نشده بود، ۲۰ میلیارد و ۹۵۵ میلیون یورو بود. در همان سال مبادلات اقتصادی این ۲۸ کشور با تونس نیز برابر با ۲۰ میلیارد و ۹۷۰ میلیون یورو بود. به زبان دیگر از نظر اقتصادی، اهمیت کشور کوچکی چون تونس که دارای منابع نفتی و گازی هم نیست برابر با کشوری مانند ایران بود که عمده صادراتش به اروپا نفت و گاز است و از موقعیت استرتژیک بالاتری نسبت به تونس برخوردار است.
کاهش اهمیت اقتصادی ایران برای اروپا
در پیامد تحربمهای جدید آمریکا که از اردیبهشت دو سال پیش (مه ۲۰۱۸) آغاز شدند، حجم مبادلات اقتصادی اتحادیه اروپا با ایران اُفت چشمگیر داشت و در ۷ ماه اول سال جاری میلادی به دو میلیارد و ۶۲۹ میلیون یورو کاهش یافت. اروپا که دیگر حتا یک قطره نفت هم از جمهوری اسلامی وارد نمیکند، به آسانی توانست منابع دیگری برای تامین سوخت خود پیدا کند و مشکل به نظر میآید که در آیندهی نزدیک نفت و گاز ایران، حتی با برداشته شدن تحریمها، بتوانند جایگاه گذشته را در بازارهای اروپا بازیابند.
کاهش صادرات به ایران نیز لطمه چندانی به اقتصاد اروپا وارد نکرد. دو کشوری که در سالهای پس از لغو تحریمهای بینالمللی مهمترین شرکای اقتصادی جمهوری اسلامی در اروپا به حساب میآمدند، یعنی ایتالیا در سال ۲۰۱۷ و آلمان در سال ۲۰۱۶، توانستند به آسانی مشتریان جدیدی برای تولیدات خود پیدا کنند.
به اختلاف دو سوی آتلانتیک بر سر پروندهی جمهوری اسلامی ایران باید از منظر امنیتی و سیاسی نگاه کرد. اروپا جمهوری اسلامی را تهدید امنیتی جدی برای خود میداند و سیاستی که برای مقابله با این تهدید اتخاذ کرده نوعی مدارا است. یک دیپلمات بالارتبه اروپایی به کیهان لندن میگوید «ما برخلاف آمریکا در دسترس جمهوری اسلامی هستیم و نمیخواهیم شرایطی به وجود بیاوریم که این دولت مانند یک سگ هار به ما حمله کند و امنیت ما را با استفاده از حربه تروریسم مختل کند.» این دیپلمات اروپایی در ادامه میافزاید «سیاست مدارای فرانسه با حزبالله در لبنان را نیز باید در همین راستا بررسی کرد. در دهه ۸۰ میلادی حزبالله با عملیات تروریستی خود در خاک فرانسه مشکلاتی جدی برای این کشور به وجود آورد.»
اروپا حاضر به پیروی از آمریکا نیست
مشکلاتی که در روابط اروپا با آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ به وجود آمده نیز در این زمینه بیتاثیر نیستند. رئیسجمهوری کنونی آمریکا، برخلاف رؤسای جمهور گذشته، چه جمهوریخواه و چه دمکرات، برخوردی متفاوت با اروپا دارد که باعث واکنش متحدین تاریخیاش در اینسوی اقیانوس اطلس شده است. همین مقام ارشد دیپلماتیک اروپایی به کیهان لندن میگوید «در گذشته رؤسای جمهور آمریکا قبل از تصمیمگیری در مورد پروندههای بینالمللی با کشورهای مهم اروپا تبادل نظر میکردند و اگر هم اتفاق نظری وجود نمیداشت پس از این مشورت اعلام موضع می کردند، در حالی که از زمان حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید ما عمدتا ار طریق رسانهها از تصمیمات آمریکا در پروندههایی که ما نیر در آنها دخیل هستیم مطلع میشویم. واضح است که در چنین شرایطی ما خود را موظف به پیروی از واشنگتن نمیبینیم! چون ما متحد آمریکا و نه مستعمرهی آن هستیم! دولت ترامپ قصد تحمیل سیاستهای خود را دارد و هر تلاش کشورهای اروپایی برای یافتن سیاستهای مشترک نه تنها در رابطه با ایران بلکه در بسیاری از پروندههای سیاسی و اقتصادی را نادیده گرفته است.»
یکی از آخرین نمونههای این سیاستهای ناهماهنگ بین دوسوی آتلانتیک تمدید تحریمهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی است که در ماه اکتبر به پایان میرسد. اروپا پیشنویسی برای ارائه به شورای امنیت سازمان ملل متحد تهیه کرد که تمدیدی با محدودیت زمانی بین ۲ تا ۵ سال را پیشنهاد میکرد و برای جلب موافقت روسیه و چین هم تلاش میکرد تا از حق وتوی خود استفاده نکنند. اما دولت آمریکا به صورت یکجانبه پیشنویس دیگری را بدون محدودیت زمانی ارائه داد که توانست غیر از رأی خودش تنها موافقت جمهوری دومینیکن را به دست آورد و بنابراین در دستور کار شورای امنیت قرار نگرفت. پاسخ اروپاییها به آنچه «انزواگرایی» آمریکا میخوانند، قرار گرفتن در جبهه مقابل بود. تقابل با سیاستهای دولت کنونی آمریکا به این یا آن دولت اروپایی و با رنگ سیاسی خاص خلاصه نمیشود. حتی دولت محافظهکار بریتانیا که شاید نزدیکترین متحد دولت کنونی آمریکا در اروپا است، و از اتحادیه اروپا نیز خارج شده، حاضر به پیروی از سیاستهای کاخ سفید نیست.
احمد رأفت