Saturday, Oct 3, 2020

صفحه نخست » احمق و احمق‌تر

noorbakhsh_100320.jpgمهدی نوربخش

این تیتر انتخابی این مقاله نیست، بلکه تیتر روزنامه «جهان صنعت» چند ساعت بعد از مناظره بین دو کاندیدای ریاست‌جمهوری در آمریکاست. روزنامه‌های محافظه‌کار عمدتا تیترهایشان برای انعکاس این مناظره با روزنامه‌های اصلاح‌طلب فرق می‌کرد. روزنامه رسالت در تیتر اول خود نوشت: "خود آمریکا"، روزنامه قدس تیتر اول خود را به این جمله اختصاص داد: "دعوای «دروغگو» و «خواب آلود»." وطن امروز نوشت: "آمریکا زوزه کشید." روزنامه کیهان این‌بار برخلاف گذشته تیتر خودرا از ریچارد هاوس، رئیس اتاق فکر موسسه شورای امور خارجه، (Foreign Affairs Council) در آمریکا الهام گرفته و نوشت: "مناظره را ادامه ندهید آبروی آمریکا برباد رفت." ریچارد هاوس گفته بود که "خداکند که دنیا این مناظره را ندیده باشد."

اما روزنامه اصلاح‌طلب شرق، دقیقا آنچه را آمریکایی‌ها بعد از این مناظره به زبان آوردند، انعکاس داده و تیتر خودرا به "شرمساری در اوهایو" اختصاص داد. معلوم نیست چگونه روزنامه جهان صنعت که یک جریده محافظه‌کار نیست، این تیتر را انتخاب کرده بود.

چرا اینقدر جامعه امروز ما دوقطبی شده و تفاوت نگرش و فکری نسبت به رویدادهای بیرونی وجود دارد؟ چرا بعد از بیش از چهل سال از انقلاب گذشته، اینقدر فرهنگ بخشی در جامعه ما به گستاخی خو گرفته است؟ چرا بخشی که خودرا بیشتر به دین و دیانت اسلام نزدیک می‌داند و خود را منادی "اسلام ناب محمدی" می‌داند اینگونه اخلاق را به چالش کشیده و آداب تکلم مؤمنانه، انسانی و توام با احترام و ادب را از یاد برده است؟ چرا روزنامه جهان صنعت که به این بخش از جامعه تعلق ندارد، چنین تحت تاثیر قرار گرفته و اینگونه می‌نویسد؟

تیتر روزنامه رسالت می‌خواست بگوید ترامپ همان آمریکاست و بین این‌دو فرقی نیست. شناختی که این روزنامه از آمریکا می‌خواست به خوانندگان خود بدهد، شناخت شخصیت ترامپ به‌جای آمریکا بود. برای همین هم، هم این روزنامه و هم وطن امروز، ترامپ را نماینده آمریکای حقیقی در تیترهای خود معرفی کردند.

روزنامه قدس هم به همین سنت برگشته و متاسفانه در دام تبلیغات روس‌ها افتاد و بایدن را خواب‌آلود نامید. اگر اندکی خبرنگاران این روزنامه از دنیای خارج خبر کسب می‌کردند، می‌دانستند که در گزارش جدید سازمان اف‌بی‌آی، بر‌چسب خواب‌آلود بودن به بایدن توسط روس‌ها برای کمک به انتخاب ترامپ ابداع شده است. مناظره نشان داد که نه بایدن خواب‌آلود بود و نه فراموشی و یا کهولت فکری دارد.

هفته های پیش، خانم اورسولا وان در لین (Ursula Von der Leyen) رییس کامیشنر ( President of Commissioners) اتحادیه اروپا، در پارلمان اتحادیه اروپا خطاب به نماینده راستگرای یک دولت راستگرا در اروپا گفت فرق ما و شما در این است که ما برای شرافت همه انسان‌ها احترام قائلیم و به مهاجرین هم همینگونه نگاه می‌کنیم؛ اما دنیای شما به «ما» (Us) و «آنها» (Them) تبدیل شده است.

راست افراطی در دنیا مردم را به خودی و غیرخودی تقسیم کرده و برای غیرخودی‌ها هیچ حق و شرافت انسانی قائل نیست. هویت ما در ترس از آنها ریشه می‌گیرد. کسانی که هویت خود را در "ما" خلاصه می‌کنند؛ به‌طورکلی نگران از دست دادن امتیازات اجتماعی خود هستند که زمانی اکثرا غیرعادلانه کسب شده است.

راستگرایان محافظه‌کار افراطی در اروپا از مهاجرت غیرخودی، ادغام و یکپارچگی (Integration) با بقیه کشورهای اروپایی در اتحادیه اروپا، حذف و محرومیت (Exclusion) از بهره‌گیری از امتیازات اجتماعی و اقتصادی، تقسیم و برابری در قدرت و ثروت ترس و وحشت دارند. آنها به داشتن این امتیازات سیاسی و اقتصادی خو گرفته‌اند و می‌ترسند از آنها محروم شوند.

به‌خاطر همین هم ایدئولوژی راست محافظه‌کار اروپایی و آمریکایی بومی‌گرا، ضد نهادهای بین‌المللی، ضدمهاجر و ضد پلورالیسم دینی است و نهایتا طرفداران این ایدئولوژی به لحاظ سیاسی محافظه‌کار هستند و به نظام‌های خودکامه و فاشیسم روی می‌آورند. این گونه نظام‌های سیاسی در گذشته در اروپا بر روی نژاد خاص، قرائت خاصی از دین، بستن مرزهای کشور و خودکامگی داخلی برای حفظ امتیازات طبقه خاصی شکل گرفته بودند.

ایدئولوژی غرب‌ستیز در کشور ما سال‌هاست که ما را تشویق کرده که به دنیا از منظر دوقطبی "ما و آنها" نگاه کنیم. غرب برای همیشه در کشور ما برای ما پدیده زشت و پلیدی بوده است. از ما می‌خواهد که درهای کشور بر روی آنها بسته شود. "ما" در کشور ما تبلیغ می‌کند که اصولا غرب که جزو "آنها"ست، دارای هیچ فضیلتی نیست. "ما" در کشور ما بومی‌گرایی را بر جهانی شدن ترجیح می‌دهد؛ به خاطر اینکه نمی‌خواهد ارزشهایی که "ما" در کشور ما تولید می‌کند، در مقابل ارزش‌های بیرونی که از "آنها"ست، با چالش روبه‌رو شود.

غرب‌ستیزی به ما هویت و ثبات می‌دهد؛ لذا می‌بایست در هر زمینه‌ای با آنها به ستیز برخاست. "ما" در کشور ما با نهادهای بین‌المللی و معاهده‌های آن مخالفت می‌کند؛ به خاطر اینکه نرم‌ها و قوانین این نهادهای بین‌المللی توسط آنها تنظیم و تدوین شده است. آنها به نرم‌های بین‌المللی تن داده‌اند و ما در کشور ما به این نرم‌ها اعتقادی ندارد و با آنها مخالف است.

"ما" در کشور ما هم حتی مردم ما را هم به "ما" و "آنها" تقسیم کرده است. در غرب هم راستگرایان افراطی سخت به دنبال تقسیم جامعه به "ما" و "آنها" هستند. وقتی در کشور ما کاندیداها و نمایندگان مناصب سیاسی‌اش توسط "ما" غربال می‌شوند، این به این معنی است که بقیه جامعه که "آنها" هستند، برای حفظ امتیازاتی برای "ما" باید از حقوقشان محروم شوند.

این "ما" در کشور ما برای خود این حق و امتیاز را قائل است که برای "آنها" منبع اطلاعات باشد، فرهنگ اجتماعی و سیاسی شکل دهد، منابع سیاسی و اقتصادی را تقسیم کند، در مورد پاداش و تنبیه برای "آنها" چاره بیندیشد، برای سلامت و تعلیم و تربیت به کسانی امتیاز دهد و از کسانی امتیاز را بگیرد، در سیاست‌های داخلی و خارجی برای "آنها" کمترین اعتباری قائل نباشد، در حق "آنها" تبعیض روا دارد و نهایتا این "ما" با هر هزینه‌ای فقط به فکر حفظ امتیارات اجتماعی خود در مقابل "آنها" باشد.

وقتی فرماندار تهران ادعا می‌کند که مهندس مهدی بازرگان را کسی نمی‌شناسد تا خیابانی به نام او شود، در حقیقت بازرگان را از "آنها" می‌داند و او به فکر حفظ امتیازات سیاسی خود در حلقه "ما"ست. شورای شهر تهران یک نهاد انتخابی، اما جایگاه فرماندار انتصابی است. او از طریق "ما" به این منصب و قدرت دست پیدا کرده است و برای "آنها" کمترین اعتبار و ارزشی قائل نیست؛ به خاطر اینکه "آنها" او را انتخاب نکرده‌اند. امتیازات سیاسی او از جای دیگری حفظ و تامین شده و اکنون احترام برای حریم آنها او را با چالش "ما" روبرو می‌کند. احترام به بازرگان در فرهنگ سیاسی "ما" جایی ندارد و برای حفظ منافع و امتیازات خود، فرماندار می‌بایست از سر "آنها" بگذرد. این فرماندار به‌خوبی می‌داند که اگر خواست از امتیازاتی در این کشور بهره‌مند شود، باید از حریم "ما" و امتیازات آن دفاع کند.

گزارش مناظره بین دو کاندیدا در آمریکا، بایدن و ترامپ، توسط رسانه‌های محافظه‌کار بطور مشخص نشان داد که آنها مایل نیستند که حریم بین "ما" و "آنها" در خارج از مرزهای کشور شکسته شود. "ما" حاضر نیست به خاطر "آنها" در داخل و منافع ملی کشور که ما و آنها را در داخل کشور در بر می‌گیرد، از امتیازات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود بگذرد.

برای همین هم هست که کسانی که در داخل به دنبال شکست این حریم هستند، مورد انتقاد محافظه‌کاران افراطی قرار می‌گیرند و زمانی این "آنهای داخلی" به آن "آنهای خارج از مرزها" پیوند داده می‌شود تا اعتبار آنها در داخل با چالش روبه‌رو شود.

در برجام "ما" در داخل کشور تمام کوشش خود را به کار گرفت تا این قرارداد بین‌المللی امضا نشود. "ما" می‌دانست که این پیمان بین‌المللی کمکی به حفظ امتیازات آن نخواهد کرد و فرصتی به "آنها" می‌دهد تا برای کارزار اصلاحات درونی خود را آماده کند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy