Sunday, Oct 11, 2020

صفحه نخست » پیمانی نوین برای گذار از جمهوری اسلامی، مهناز همدانیان

Mahnaz_Hamedanian.jpgشاهزاده رضا پهلوی، در تاریخ 7 مهرماه یک پیام ویدیویی15 دقیقه ای برای مردم ایران داشتند که آن را سخنی با هموطنان، برای دستیابی به یک «پیمان نوین»، نامیدند.

پیام ویدیویی و پیمان نوین شاهزاده رضا پهلوی واکنشهای بسیار زیادی را از همان لحظات آغازین پس از ارائه این پیام، به دنبال داشت. تعدادی از منتقدین، سخنان شاهزاده را بدون اثرگذاری دانستند.

و یا برخی شاهزاده را متهم کردند که در این چهل سال چه کرده است؟ و یا اقداماتش را فاقد اثرگذاری و بی تاثیر دانستند و او را متهم کردند که اگر اقداماتش تاثیرگذار می بود، تا کنون براندازی صورت گرفته بود و اساسا اکنون جمهوری اسلامی ای وجود نداشت.

عده ای «شاهزاده» بودن شاهزاده رضا پهلوی را مورد انتقاد قرار دادند و دلیل عدم همراهی خودشان با پیمان نوین را، «شاهزاده» بودن ایشان میدانستند. این گروه شاهزاده بودن وی را با «ژن برتر» مقایسه میکردند.

عده ای دیگر، دستاوردهای رضاشاه و محمدرضا شاه را نادیده گرفته و یا ناچیز خواندند و پادشاه فقید را بزرگترین دیکتاتور جهان در آن دوران نامیدند.

گروهی دیگر نیز مدعی بودند که چرا شاهزاده ابتدا با گروههای سیاسی اپوزیسیون پیرامون این پیمان سخن نگفت و با آنها به توافق نرسیده، مستقیم با مردم ایران سخن گفت.

گروهی نیز مدعی شدند که شاهزاده دروغ میگوید و سودای تصاحب تاج و تخت در سر دارد.

تقریبا یک سال پیش، در یادداشتی با نام «آیا خواهان گذار از جمهوری اسلامی هستیم یا خیر؟» پیرامون مساله اتحاد میان نیروهای مخالف رژیم نوشتم.

واقعیت این است که سالهاست عده بسیاری از ایرانیان در گوشه و کنار ایران و جهان با رژیم جمهوری اسلامی مخالفند و خواهان حکومتی سکولار با قوانینی دموکراتیک برای ایران هستند. این گروه از مخالفین جمهوری اسلامی علیرغم داشتن یک هدف واحد و مشترک، هرگز نتوانستند به یک راه حلی عملی، و اقدامی مفید و موثر در مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی دست پیدا کنند. و یکی از اصلی ترین دلایلِ بن بست کنونی، سرخوردگی و قطع امید جامعه ایران نسبت به این گروههای سیاسی نیز، همین عملکرد متناقض و پر از اشکالِ این دست از گروههاست.

گروههایی که در عرض 40 سال مبارزه با جمهوری اسلامی هنوز به کوچکترین توافق و عملِ موثر دست نیافته اند. افرادی که بسیاری از آنها منفعلان سیاسی هستند که تنها دستاوردشان در این سالها، مخالفت با هرگونه اقدام برای ایجاد اتحاد و ترسیم یک «چشم انداز روشن» برای فردای ایران است.

رفتارهای اینچنینی سبب شده است تا این گروهها، بیشتر به هراس جامعه ایران تبدیل شوند؛ تا راه حلی برای برون رفت از این بحران و بن بستی که در حال نابود ساختن ایران است.

از سوی دیگر، برخی از رسانه هایی که در این سالها تلاش کردند تا خوراک خبری-تحلیلی ای فارغ از توجه به خواستِ جامعه؛ به خورد مردم بدهند. رسانه های فارسی زبانی که برخی از آنها اکنون از نگاه بسیاری از ایرانیانِ درون و برون از کشور، از بابت جلب اعتماد مخاطب، چندان تفاوتی با رسانه های جمهوری اسلامی ندارند.

در این میان، اقدام شاهزاده رضا پهلوی برای ارائه «پیمان نوین» به مردم ایران، بدون واسطه و تنها از راه حسابهای شخصی اش در شبکه های مجازی مانند توییتر، فیسبوک و اینستاگرام؛ یک اقدام ساده، بی واسطه و پرمفهوم بود. شاهزاده رضا پهلوی در پاسخ به مردمی که در دی ماه 96 و قیام آبان 98 در خیابانهای ایران او را فرا میخواندند؛ خطاب به همین مردم آشکارا، بی واسطه و رو در رو سخن گفت.

شاید سوالی که یافتن پاسخِ آن بیشتر از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده، این است که «آیا اساسا ما خواهان برکناری و گذار از جمهوری اسلامی هستیم یا خیر؟» یا همانگونه که در پیمان نوینِ شاهزاده رضا پهلوی آمده است، ما باید تصمیم خودمان را بگیریم که در سمت ایران ایستاده ایم یا در سمت جمهوری اسلامی. برای داشتن ایرانی دموکراتیک، آزاد و آباد برای تمامی ایرانیان، فارغ از دین و مذهب و قومیت، شرط اول گذار از دیکتاتوری غیر قابل اصلاحی به نام «جمهوری اسلامی» است.

فراخواندن نام رضاشاه، محمدرضاشاه فقید و نیز شاهزاده رضاپهلوی از سوی تعداد قابل توجهی از مردم ایران؛ در تظاهراتهای اعتراضی نیز نشان از این دارد که علیرغم تمام بدگویی ها، تخریبها و جوسازیهای جمهوری اسلامی و گروههای اپوزیسیونِ بازمانده از انقلابِ سیاه 57؛ این گروه از مردم نه تنها این تخریبها و بدگوییهای چهل ساله را نپذیرفته اند، که حتی امید و باوری هم به این گروههای همیشه درگیر ندارند.

انتخاب موضع و تصمیم گیری پیرامون ایستادن در سمت «جمهوری اسلامی» و «یا» در سوی «ایران»، دو راهی حساس این مقطع از تاریخِ «ایران» است. واقعیت این است که مدعیان حفظ ایران دیگر نمی توانند ادعا کنند که برای حفاظت از ایران است که به مماشات با «رژیم ایران ویران کن» جمهوری اسلامی پرداخته اند.

جمهوری اسلامی اینک به بزرگترین تهدید برای مردم ایران، منافع ملی و تمامیت ارضی ایران تبدیل شده است. حضور بیشتر این رژیم، نابودیِ بیشتر به بار می آورد. این رژیم «ایران ستیز» به جای آبادانی و توزیع عادلانه ثروت و رفاه در کشور، اینک حتی به فروشِ خاک سیستان و بلوچستانِ محروم از امکانات نیز روی آورده است.

حامیان و موافقان جمهوری اسلامی چه بخواهند، چه نخواهند، این دیکتاتوری اسلامی در حال فروپاشی است. جنازه ای «زامبی‌سان» که یقینا سقوط خواهد کرد. بن بستی که جمهوری اسلامی در آن قرار دارد یک بحران عظیم و بن بست سیاسی، اقتصادی، اجتماعی-ای است که سبب شده تا رژیم هر «یک روز» بقای بیشتر را یک دستاورد و پیروزی برای خود به شمار بیاورد. فروپاشی درونی رژیم مدتهاست که آغاز شده است، و سقوط بیرونی آن نیز چندان دور نیست. در این روزها که شاهد برگزاری مراسم خاکسپاری استاد محمدرضا شجریان هستیم، به خوبی میتوان هراس رژیم از هرگونه تجمعی را دید. چرا که خود بهتر میداند، دیگر یارای مقابله با این آتش زیر خاکستر جامعه ایران را ندارد. در این بین اتحاد یکایک «مردم ایران» برای گذار کم‎هزینه‌تر از جمهوری اسلامی، امری لازم است.

واقعیت این است که تنها نیرویی که قادر است جمهوری اسلامی را برکنار کند، «مردم ایران» هستند. با نگاهی به سیر تحول جنبش های مدنی درون ایران، بویژه در یکی دو سال اخیر، درمی یابیم که حرکت آزادی خواهانه مردم راه خودش را به سوی آزادی به پیش میبرد و منتظر آن عده از اپوزیسیونِ همیشه درگیر نمی نشیند. اتحاد در جنبش مردم ایران، حتی دولتهای حامی رژیم را وادار به پذیرش خواست و اراده مردم، همراهی با آنها، و دست برداشتن از گریه بر سر «گوری که دیگر جنازه ای در آن نیست» میکند.

هدف مشترک همه براندازان دموکراسی خواه، براندازی و گذار از جمهوری اسلامی برای رسیدن به دموکراسی و برابری برای ایران و همه ایرانیان، اعم از ترک، بلوچ، کرد، عرب، ارمنی، بهایی، زرتشتی و ...است.

برای رسیدن به یک دموکراسی پایدار در ایران ابتدا باید از جمهوری اسلامی گذر کرد. برای ترسیم و برنامه ریزی آینده، باید فارغ از تفاوتها و اختلاف سلیقه ها به یک اتحاد عملی رسید تا بتوان علیه دشمن مشترک تمامی ایرانیان راهکاری عملی برنامه ریزی کرد. این ضرب المثل زیبای فارسی که می گوید «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.»

همانگونه که در «پیمان نوین» گفته شد همه ما در یک کشتی نشسته ایم. وجود احزاب و اپوزیسیون متحد، هدفمند و قدرتمند، همراه با اتحاد مردم، و مبارزات مدنیِ به دور از خشونت و خشونت پرهیز می تواند به گذار سریعتر و کم هزینه تر از این رژیم کمک کند.

این راهی دشوار، اما ممکن است. «اتحاد»، «حمایتگری» و «رواداری» کلید این درِ بسته است.

باید به آنانی که به جای مبارزه با دشمن اصلی که در «میهن» نشسته است، در حال جنگیدن با شاهزاده رضا پهلوی هستند با دقتی مضاعف نگاه کرد. باید از خود پرسید، دلیل اینهمه دشمنی با شخصی که حتی یک روز هم حاکم و رهبر ایران نبوده و مسئولیتی در قبال بدبختی و بن بستِ امروزِ ایران ندارد چیست؟ چرا به جای مبارزه با جمهوری اسلامی، در حال جنگ و دشمنی با شخصی هستند که در بدبختی های امروز کولبران کرد، سوختبران بلوچ، کشتار در نیزار، و تبعیض های آذربایجان؛ هیچ نقش و تاثیری نداشته است؟

در پایان، برای «نجات ایران» و «آبادانی» فردای آن باید متحد و «همپیمان» به مبارزه با دشمن اشغالگر پرداخت و دست از «دشمنی با یکدیگر»، به جای مبارزه با «دشمن اصلی»، برداشت.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy