Wednesday, Jan 6, 2021

صفحه نخست » روسیه: غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم به معنای خروج ایران از برجام است

russia_010520.jpgیورونیوز - ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه روز سه‌شنبه اعلام کرد: «غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم در ایران به معنای خروج از [برجام] طرح جامع اقدام مشترک دربارهٔ برنامه اتمی ایران است.»

او در گفتگو با خبرگزاری تاس این کشور اعلام کرد: «این موضوع ربطی به پایبندی ایران به تعهداتش در چهارچوب توافقنامه پادمان جامع یا پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای ندارد. از این نقطه نظر هیچ ادعایی علیه طرف ایرانی مطرح نیست. تمام مواد غنی شده تا ۲۰٪ تحت کنترل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای خواهد بود و آژانس هیچ تلاشی برای استفاده از آن‌ها برای اهداف اعلام نشده که ممکن است با پیمان منع گسترش جنگ‌افزارهای هسته‌ای مغایرت داشته باشد [گزارش] نشان نداده است.»

او افزود: «اما همزمان، از سرگیری غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم به معنای خروج از توافق نامه‌های مندرج در طرح جامع اقدام مشترک دربارهٔ برنامه اتمی ایران است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

خانم زاخارووا در ادامه تاکید کرد که تصمیم ایران برای غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم در فردو، نتیجه فشارهای آمریکا بوده است.

ایران با غنی‌سازی ۲۰درصدی اورانیوم به دنبال چیست؟

اعلام رسمی تصمیم ایران بر آغاز غنی‌سازی ۲۰درصدی اورانیوم، آخرین گام جمهوری اسلامی برای بازگرداندن شرایط به پیش از برجام به شمار می‌رود.

در حالیکه دوره زمامداری دونالد ترامپ در کاخ سفید تا دو هفته دیگر به پایان می‌رسد، احتمالا ایران تلاش می‌کند تا در آستانه آغاز دور جدید گفت‌وگوها با دولت جو بایدن با دست پر و از موضعی قدرتمند پشت میز بنشیند.

چرا برجام موفق نبود؟

ایران و گروه ۵+۱، پس از چندین دور مذاکره، سرانجام در ژوئیه سال ۲۰۱۴ بر سر برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و به‌منظور حل و فصل بحران هسته‌ای میان ایران و جامعه جهانی به توافق رسیدند.

با وجود آنکه این توافق یک سند واحد بود اما به نظر می‌رسد چشم‌انداز دو طرف معاهده از این سند حقوقی به هیچ وجه یکسان نبود. جمهوری اسلامی و به‌ویژه جناح اصلاح‌طلب-اعتدالی در قدرت، به برجام به چشم کلید بازگشت یک «ایرانِ نرمال» به جامعه جهانی می‌نگریست: ایرانی که هژمونی (راهبری) خود را بر خاورمیانه اعمال می‌کرد اما با پذیرش محدودیت‌های هسته‌ای، نگرانی‌های ایالات متحده و اروپا را هم پاسخ می‌داد.

دولت حسن روحانی پس از دو سال مذاکره و طبیعتا با چراغ سبز علی خامنه‌ای به برجام رسیده بود. توافق هسته‌ای به‌عنوان «کلید» حل معضلات اقتصادی گسترده به جامعه ایران و به‌ویژه شهرنشینان پرشمارش معرفی شد. بازارهای ایران، پس از دو سال چشم دوختن به نتایج مذاکرات و رکود، منتظر بودند تا با بازگشت سرمایه‌گذاری‌های خارجی به ایران و باز شدن قفل مبادلات تجاری و بانکی از رکود خارج شده و به سوی رونق حرکت کنند.

با این حال انتظارات اقتصادی دولت و بازار ایران از برجام به‌هیچ وجه برآورده نشد. سرمایه‌گذاران خارجی با توجه به ادامه تحریم‌های «غیرهسته‌ای» ایالات متحده و اتحادیه اروپا و به‌ویژه پس از زمزمه حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید به‌عنوان جانشین باراک اوباما، حضوری قطره‌چکانی در بازارهای ایران داشتند. برجام نه ارزش یک هزار تومان را به یک دلار رساند و نه ناوگان هواپیمای مسافربری ایران را، باوجود تمام تبلیغ‌ها، نوسازی کرد.

اگرچه صدای انتقادها از بی‌حاصلی برجام در ماه‌های آغازین اجرایی شدن آن از سوی اصولگرایان و هسته سخت جمهوری اسلامی بلند می‌شد، سخنان ولی‌الله سیف، رئیس پیشین بانک مرکزی ایران در گفت‌وگو با بلومبرگ که تاثیر برجام را «تقریبا هیچ» توصیف کرده بود، نشان داد که نگرانی‌ها در اردوگاه میانه‌روهای ایران هم از دستاوردهای توافق اتمی بسیار بالا است.

تئوریسین‌های اصلاح‌طلب و اعتدالی در سال‌های بعد تلاش کردند تا برجام را فراتر از یک توافق اقتصادی، به‌عنوان یک سند امنیتی برای ایران توصیف کنند که سایه جنگ را از سر این کشور کوتاه کرده است. با این حال تشدید بی‌سابقه تنش‌ها پس از خروج یک‌جانبه دولت ترامپ از برجام و به‌ویژه کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق و ناتوانی ایران از پاسخ به این «ترور» احتمالا نشان می‌دهد که توافق هسته‌ای، از دست‌یابی به اهداف امنیتی خود هم باز مانده است.

همین برجام اما برای طرف‌های غربی معنای دیگری داشت. از همان دوره مذاکرات، جان کری، وزیر امور خارجه دولت باراک اوباما برای اطمینان دادن به شرکای منطقه‌ای ایالات متحده، در میانه گفت‌وگوها به ریاض سفر می‌کرد. اگرچه اوباما به دولتمردان سعودی گوشزد کرده بود که زمان پذیرش نقش ایران در منطقه فرا رسیده است اما، واشنگتن به عربستان سعودی و به‌ویژه اسرائیل تضمین داده بود که ایران امنیت آن‌ها را به خطر نخواهد انداخت.

با این وجود، یک جمهوری اسلامی «ثروتمند» که به یمن بازگشت پول‌های بلوکه شده توانایی تامین شبه‌نظامیان متحدش در عراق، لبنان، سوریه و یمن را داشت، عملا برای متحدان سنتی واشنگتن در منطقه یک تهدید به شمار می‌رقت. ایران از سال ۲۰۱۱ به بعد توانسته بود سیاست‌های رقبای عرب و ترکیه را به‌ویژه در سوریه زمین‌گیر کند. ایران با حضور فعال در سوریه، ضمن ممانعت از سقوط بشار اسد توانسته بود خود را به مرزهای اسرائیل برساند و پس از جنوب لبنان و نوار غزه، این‌بار در بلندی‌های جولان اشغالی «دشمن شماره یک» خود را تهدید کند.

این شکل حضور و اعمال قدرت در خاورمیانه نه برای واشنگتن و متحدان منطقه‌ای و نه حتی برای اروپا قابل پذیرش نبود. به‌نظر می‌رسد انتظار طرف‌های غربی برجام از این توافق، آغاز نرمالیزه شدن ایران و پذیرش آن در جامعه جهانی بود. ایالات متحده و ۳ قدرت اروپایی، با توجه به ماهیت جمهوری اسلامی و «اسرائیل ستیزی» حاکمان ایران، نمی‌توانستند و نمی‌توانند برنامه موشک‌های بالستیک تهران را بپذیرند. تفسیر موسع و مداوم قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت برای الزام ایران به توقف توسعه برنامه موشکی، نشانگر همین نگرانی است.

خروج ترامپ از برجام، پیش به سوی گذشته

با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در ایالات متحده، خوشبینی حقوقدانان و دیپلمات‌های «برجام‌گرای» ایران جای خود را به نگرانی داد. حسن روحانی در زمان نام‌نویسی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ستا ۱۳۹۵ گفت مردم به دولتی که برجام را منعقد کرده رای دادند و حالا هم به کسی رای خواهند داد که خواهان حفاظت از آن باشد.

باوجود اجرای ۱۰۰درصدی تعهدات برجامی از سوی ایران، دونالد ترامپ دو سال پس از حضور در کاخ سفید، از این توافق «بزرگ» که با قطعنامه شورای امنیت «لازم‌الاجرا» هم بود، خارج شد. از آن زمان، برجام به جای سند حل اختلاف، به منشا تنش میان ایران و جامعه جهانی بدل شده است.

ایران تمام تلاشش را برای حفاظت از برجام به خرج داد. اما طرف‌های اروپایی این معاهده آنچنانکه حسن روحانی و جواد ظریف انتظار داشتند و «می‌خواستند» به تعهداتشان پایبند نبودند: «ابراز تاسف عمیق از خروج یک‌جانبه ترامپ از برجام» و «درخواست خویشتنداری از ایران» و «اینستکس» پاسخ‌های اروپا به ایران بودند که چندان راضی‌کننده به نظر نمی‌رسیدند.

ترامپ با خروج از برجام، سنگ بنای سیاست «فشار حداکثری بر ایران» را گذاشت. تحریم‌های ایالات متحده آمریکا علیه اشخاص حقیقی و حقوقی ایران یا مظنون به همکاری با ایران آنچنان گسترده است که به قول جان بولتون «چیز زیادی برای تحریم» باقی نمانده است.

درحالی که به نظر می‌رسد هیچ امیدی به احیای برجام، سندی که عملا بی‌اعتبار شده، اما مرگ رسمی آن هنوز اعلام نمی‌شود، وجود ندارد، ایران تلاش می‌کند تا مانند سال‌های قبل از ۲۰۱۵، زمانی که دیپلمات‌های چاره‌گشایی چون محمدجواد ظریف و دولت «حقوقدان» حسن روحانی روی کار نیامده بودند، قدرت مذاکره خود را سخت‌افزارانه بالا ببرد. در دور پیشین مذاکرات، ایران اوروانیومی با غنای ۲۰ درصد تولید می‌کرد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy